مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۱ ثبت شده است

يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۱

سلام بر صادق آل محمد

شهادت حضرت امام صادق (علیه السلام ) برحضرت امام زمان (عج)و همه شیعیان آن بزرگوار تسلیت باد

شهادت امام صادق (ع)

سال‌ها آب شدم سوخت ز پا تا به سرم
آخر ای زهر جفا شعله زدی بر جگرم
کشت منصور ستم پیشه ز بیداد مرا
کاش می‌کرد دمی شرم ز جد و پدرم
دلِ شب بود که دشمن به سرایم آمد
برد از خانه برون وقت نماز سحرم
سال‌ها داغ بنی‌فاطمه را می‌دیدم
کس ندانست که یک عمر چه آمد به سرم
من جگرپارۀ زهرایم و باید به چه جرم
عوض گل جگر پاره برایش ببرم
بارها تیغ کشیدند پی کشتن من
بارها سیل بلا برد به موج خطرم
دشمن آن لحظه که بر خانۀ من آتش زد
یاد آمد ز غم مادر نیکو سیرَم
دل شب خصم مرا برد به قصر منصور
یاد از بزم یزید آمد و از طشت زرم
«میثم» از تربت بی‌شمع و چراغم پیداست
که چو جد و پدرم از همه مظلوم‌ترم

غلامرضا سازگار

********************************

 

بارها سینه سوزان مرا سوزاندند

وقت و بی وقت دل و جان مرا سوزاندند

 

هر شب و نیمه شب آزار دلم میدادند

در خفا قلب پریشان مرا سوزاندند

 

سر سجاده اهانت به نمازم کردند

بر لبم آیه قرآن مرا سوزاندند

 

پا برهنه برُبودند مرا از حرمم

حرمت پیری و عنوان مرا سوزاندند

 

ناسزا پیش دو چشمم که به مادر گفتند

به خدا عزت جانان مرا سوزاندند

اشعار کامل را در ادامه مطلب بخوانید

۰ نظر ۱۹ شهریور ۹۱ ، ۲۲:۱۲
فتحی
سه شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۱

آدمیزاد نو

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۴ شهریور ۹۱ ، ۱۸:۵۲
فتحی
شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۱

مصاحبه با خدا

سوال: لطفاخودتان رامعرفی بفرمائید؟

جواب:منم خدای یکتا،پروردگارجهانیان

سوال: خدایا دوست دارید به چه اسمی خوانده شوید؟

جواب:همه نامهای خوب ازآن خداست،باآنهاخدارابخوانید. اعراف/ 180

سوال: خدایا می توانم بپرسم چراما آدمها را آفریدی؟

جواب:من جن وانس رانیافریدم،مگرآنکه مرا به یکتایی پرستش کنند. ذاریات/56

سوال:چرا اینقدر احساس تنهایی می کنم؟

جواب: من نزدیکم.  بقره/186

سوال: توهمیشه نزدیکی من دورم...چطور به تونزدیک شوم؟

جواب: دردل خویش پروردگارت رابامدادان وشامگاهان باتضرع وترس باصدای بلندیادکن وازغافلان مباش. اعراف/205

سوال: دوست دارم بدانم چقدرباشما فاصله دارم؟

جواب:ماازرگ گردن به شما نزدیک تریم. ق/16

سوال:خدایادرحالی که برخی مردم مافقیرهستند،بعضی ها به فکرمنافع خودشان هستندوبه چیزدیگری جز پول نمی اندیشند برای آنهاچه پیامی دارید؟

جواب:کسانی که زروسیم ذخیره می کنندودرراه خدا انفاق نمی کنندآنها رابه عذابی دردناک بشارت ده،روزی آن طلاونقره درآتش گداخته شودوپیشانی وپشت وپهلوآنهارابه آن داغ کننددرآن روزبه آنهاگفته شوداین است نتیجه آنچه زروسیم برای خودذخیره می کردید.توبه/۳۴و۳۵

سوال:خدایا،باوجودآنکه مادشمنان زیادی دردنیا داریم که مجهزبه سلاح های مخرب هستند،آیاامیدی به پیروزی هست؟

جواب:آری مااینگونه اراده کردیم که برمستضعفین جهان منت گذاریم وآنان راپیشوایان حق ووارث آن قراردهیم. قصص/5

سوال:خدایا درخاتمه سخنی برای مردم دارید؟

جواب:مردم،خداترس وپرهیزکارباشیدکه زلزله روزقیامت بسیارحادثه بزرگ وواقعه عظیمی است. حج/1

۰ نظر ۱۱ شهریور ۹۱ ، ۱۶:۰۴
فتحی
جمعه, ۳ شهریور ۱۳۹۱

متدین ها و بعضی مجالس


بعضی متدین ها و بعضی مجالس!!

 بله برون مهریه تعیین میشه   هی صحبت از ائمه دین میشه
بابای دوماد میره تو عمق دین   از قتاعت میگه و نان جوین
که زندگی باید در این راه باشه    مهر عروس سبکتر از کاه باشه
یه هو داداش کوچیک دوماد پاشد   گفت مهر آبجی پس چرا ویلا شد؟؟
دوماد داداش کوچیکه رو ماساژ داد   رو لاله گوشش کمی ویراژداد
سپس به نرمی رو زمین جلوس کرد   لبخندشو حواله عروس کرد
اونطرف اتاق ، پدرونوس   آخ معذرت می خوام پدرعروس
در جواب نطق بابای دوماد   بیاد حضرت سلیمان افتاد
که آن نبی دور ازهوا ، یه دم بود   دارای باغ و خدم و حشم بود
سیم و زرش بی حدو اندازه بود   سخاوتش هرکجا آوازه بود
اینجوری دین خیلی قشنگ و زیباست   هزار تا سکه مهر دختر ماست
این مهرو ، گر قبول داری آقاجون   بفرما شیرینی بخور نوش جون
تا پدر دوماد اومد بجنبه   شیرینی رفت تو دهنش قلمبه
 بنام دین شیره به سر مالیدند   بازم ببخشید مهریه بریدند 
چون مهریه شد این وسط مشخص   دین را نمودند ساعتی مرخص
تو همدیگه قاطی شدن قاطیا   کف میزدن براشون اسقاطیا
دین که از اون جلسه آواره شد   گلوی ضبط صوت دیگه پاره شد
خیس از عرق شد چون لباسای شیک   دستوراومد که : بسه شب شد نزدیک
جلسه رو پی میگیریم دوباره   اما باید بگیریم استخاره
یه بار دیگه رفتن به دنبال دین   تا بشه تاریخ عروسی تعیین
درعید قربان آقا خیلی خوبه   خیر ، نیمه شعبان توی قلوبه
نه این ، نه اون ، در عید فطر عالیه   خیر ، شب مبعث شب خوشحالیه
خلاصه دادن این وسط آتش بس   شد انتخاب یه میلاد مقدس
تا که به یمن آن شب تبارک   جشن عروسی  بشود مبارک
فرستادن دین رو دوباره در عرش   دادن گلوی ضبط صوت رو باز خش
ازنیمه شب گذشت ، خونه آروم شد   بله برون هر جوری بود تموم شد
تا که رسید آن شب جاودانی   میلاد آن امام آسمانی
به این بهانه ، شروع شد عروسی   با یک صلوات و بعدش رو بوسی
وارد مجلس عروس و دوماد شد   دمای حاضرین یه هو، زیاد شد
چون دماشون رسید به نقطه جوش   خلاصه دین دوباره شد فراموش
بزن بکوب بار دیگه شد آغاز   ریختن وسط همراه  ساز و آواز
استریو توی گوشا ، چک می زد   باند اکو رو پایه پشتک می زد
بعضی خانمها که بودن رنگارنگ   انگار که اومدن به شهر فرنگ
هر لحظه می گفتن که : با اجازه     باز بر میگشتن با لباس تازه
طوطی و طاووس خجل ازچهره شون   حیونکیها ، ترکید زهره شون
اون خانم هایی که بودن مقید   تو این فضا مونده بودن مردد
آخر یه چندتاشون تو ریتم و آهنگ   با ازما بهترون شدن هماهنگ
یکی به میخ یکی به نعل نمیشه   مشکل دین اینجوری حل نمیشه نمیشه
با دین خدا بازی کرد   بعدشم  احساس سرافرازی کرد
تا کی با دست دین رو جلو می کشین   بعد با پاتون هولش میدین و خوشین ؟
تا کی سوء استفاده از دین بشه   بنام دین مهریه تعیین بشه؟
تا کی شب تولدی قدوسی   تعیین کنیم تاریخ برا عروسی ؟
به دین حق اگر ارادت  داریم   به اولیا (ع) ، اگر محبت داریم
باید اونو نشون بدیم در عمل   دینداری رو ثابت کنیم درعمل
خوشی خوبه اما به چه علتی؟   شادی خوبه اما به چه قیمتی؟
«شاهد» چقدر بده ملون شدن   گاهی با شیطون گاهی با  من شدن!
 
 

با استفاده از وبلاگ «گلستان شاهد» و بابرخی اصلاحات

۰ نظر ۰۳ شهریور ۹۱ ، ۱۸:۵۹
فتحی