مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

سه شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۲

حضرت علی اکبر (ع)

شعر ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام

 

عطر گلهای بهشتی همه جا پیچیده

خانه فاطمه چون خلد برین گردیده

گل لبخند به لبهای حسین افتاده

حق به لیلا پسری شبه پیمبر داده

یا حسین ابن علی نذر شما گشته قبول

این پسراشبه خلق است به اوصاف رسول

دیگر از نام علی نیست تهی خانه تو

اسم زیباش بود زینیت کاشانه تو

خلق پیغمبری اش رونق اسلام شود

همه ی حسن در او کامل و اتمام شود

قد و بالاش دل خسته ی تو شاد کند

روی زیباش جهان را علی آباد کند

صوت قرآن علی جان به خلایق بخشد

عمر جاوید به هر عاشق صادق بخشد

در شجاعت مثل کامل جدش حیدر

این علی در عظمت هست علی اکبر

تا که مشتاق شدی رویت پیغمبر را

به تما شا بنشین روی علی اکبر را

این علی هدیه ای از خالق سرمد باشد

یادگاری زکمالات محمد (ص) باشد

یا علی ابن حسین بن علی ای آقا

مرحبا ، بر همه خوبان جهان فخر نما

رخ تو آینه ی دلبری پیغمبر

قد و بالای تو تصویر صفات حیدر

در همه نسل بشر تو مثل اعلایی

چه بگویم ؟ تو رسول و علی و زهرایی

تو نه تنها صفت حیدر و طاها داری

« آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری»

تو به خوبی و صفا یوسف یوسف هستی

از صفات علی و خلق محمد (ص) مستی

*****

پدرت دروجنات تو نبی می بیند

مادرت از حرکات تو علی می بیند

همه اهل حرم مات کمالات تواند

عاشق صوت خوش و محو بیانات تواند

هر که را میل به دیدار پیمبر باشد

به تماشای تواش شوق فزونتر با شد

زینب از دیدن تو چشم نمی پوشاند

گویی از زلف تو اسرار مگو می خواند

پدرت عشق به ره رفتن تو می ورزد

می کند سیر، تماشا و گهی می لرزد

توگلی ازچمن کوثر و احمد هستی

حاصل عمر حسین ، عین محمد (ص) هستی

27-3-92  عارف

۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۲ ، ۰۹:۰۰
فتحی
جمعه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۲

انتظار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مُردم در انتظار رخت ای امام دل

 

 

آیا شود عنایت چشمت به کام دل؟

 

 

نه قابلم که دیدن رویت طلب کنم

 

 

نه طاقتی که دست کشم از مرام دل

 

 

در سوز هجر، جان صبوری به لب رسید

 

 

از دست من برون شده دیگر زمام دل

 

 

عمرم به سر رسید و نمانده است فرصتی

 

 

گویا خدا نموده نگاهت حرام دل

 

 

در حسرت وصال تو طی شد تمام عمر

 

 

ممکن نشد برای تو گویم کلام دل

 

 

این درد را علاج نباشد به روزگار

 

 

باخود به گور می برم آخر پیام دل

 

 

 

24-3-92 عارف

 

 

 

 

 

 

۰ نظر ۲۴ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۰۸
فتحی
سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲

ولادت مولا

میلاد حضرت امام حسین علیه السلام مبارک باد

*****************

به کسی کار ندارم که بهشتم لیلی است

بت بتخانه ورهبان کنشتم لیلی است

خاک من خاک جنون است وسرشتم لیلی است

هرچه درمکتب استاد نوشتم لیلی است

جز به این حرف ندارد قلم من میلی

دفترم پرشده ازلیلی لیلی لیلی

می نویسم لیلی تا که بخوانیم حسین

تا جنون رابه نهایت برسانیم حسین

آنکه بی او نفسی هم نتوانیم حسین

وقت یک ذکرهمه هم ضربانیم :حسین

اوهمان است که هروقت از او می خوانم

ازدل عرش خدافاطمه گوید جانم

گر چه در عشق فقط لاف زدن را بلدیم

گر چه چندیست که بی روح تر از هر جسدیم

گر چه در خوب ترین حالت مان نیز بدیم

جز در خانه ی ارباب دری را نزدیم

از ازل حلقه به گوش در این خانه شدیم

سجده ی شکر بر اریم که دیوانه شدیم

از همان روز که حُسنش ز تجلّی دم زد

از همان دم که دمش طعنه به جام جم زد

از همان لحظه که مهرش به دلم پرچم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

گفت من عشقم ومجنون حسین بن علی

در رگم نیست به جز خون حسین بن علی

آسمان با تپش ماه تماشا دارد

قطره دریا که شود جلوه ی زیبا دارد

خاک یک دشت فقط تربت اعلا دارد

عشق با نام حسین است که معنی دارد

تا خدا هست وجهان هست وزمان هست وزمین

نمک  سفره ایجاد حسین است  همین

لبم ازهرچه به جزنام امامم خاموش

آتش عشق نشدیک دم از این دم خاموش

گرچه یک لحظه نبوداست به عالم خاموش

ازقدومش شده یک روز جهنم خاموش

درامالی خودش شیخ صدوق آورده است

روز میلادحسین اتش دوزخ سرداست

شب شوراست که شیرین وغزلخوان شده ام

خیس از بارش احسان فراوان شده ام

جان رها کرده و دل بسته ی جانان شده ام

مست جام رجب و تشنه ی شعبان شده ام

که شب سوم این ماه حبیب آمده است

باز از باغ خدا نفحه ی سیب آمده است

او همان است که احسان قدیمش خوانند

صاحب جام بلایای عظیمش خوانند

در مدینه همه قرآن کریمش خوانند

پنجمین دشمن شیطان رجیمش خوانند

از ازل تا به ابد خلق خدا می دانند

ما همه بنده و این قوم خداوندانند

درپناهش همه هستندمهیمن هاهم

متوسل به نگاهش شده ضامن هاهم

نه فقط عالم ربانی کاهن هاهم

وقت آن است که گویند موذن هاهم

وقت شرعی اذان برسرگلدسته  ماه

اشهدان حسین بن علی ثارالله

غم عشق است که آتش زده بر بنیادم

تا که در راه محبت بدهد بر بادم

من ملک بودم و فردوس... نه آمد یادم

که من از روز ازل اهل حسین آبادم

منم آن رود که جز جانب دریا نروم

بر دری غیر در خانه ی مولا نروم

ما که بر ساحت این عشق ارادت داریم

ما که انگیزه ی بر گشت به فطرت داریم

یک نفس تا به خدا بُعد مسافت داریم

باز هم در سرمان شور زیارت داریم

هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله

هر که دارد هوس کرب بلا بسم الله

کربلا گفتم و دیدم جگرم می سوزد

سمان دود زمین در نظرم می سوزد

گوییا معجر بانوی حرم می سوزد

دختری داد زد ای عمه سرم می سوزد

جان خورشیدازاین واقعه برلب برسد

هیچ کس نیست به داد دل زینب برسد

محسن عرب خالقی

۰ نظر ۲۱ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۴۷
فتحی
سه شنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۲

امام کاظم علیه السلام

شهادت حضرت امام کاظم علیه اسلام را تسلیت عرض می کنیم

و نیزدرسالروز رحلت حضرت امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، به روح بلند آن سلاله حضرت کاظم علیه السلام درود می فرستیم

نشانه های امامت

ابوبصیر روایت کند:

روزى به محضر مبارک امام موسى کاظم علیه السلام وارد شدم و عرضه داشتم : فدایت گردم ، امام چگونه شناخته مى شود و نشانه هاى امامت چیست ؟

حضرت فرمود: امام نشانه ها و علامتهاى بسیارى دارد:

یکى آن بود که پدرم انجام داد (جریان بینا شدن ابوبصیر توسّط امام صادق علیه السلام .)

و از طرف خداوند متعال به وسیله حضرت رسول صلى الله علیه و آله منصوب و معرّفى شود،( همانطور که امام علىّ علیه السلام را نصب نمود.)

و دیگر آن که آنچه از او در هر موضوعى سئوال کنند، جواب آن را بداند و بتواند پاسخ دهد، و با مردم از هر قبیله و نژادى و صاحب هر لغتى که باشند، سخن گوید.

سپس افزود: اى ابوبصیر! هم اکنون نشانه اى از آن را مشاهده و ملاحظه خواهى نمود.

آن گاه لحظاتى گذشت ، ناگهان شخصى از اهالى خراسان وارد شد و با زبان عربى با حضرت سخن گفت ؛ ولى امام علیه السلام به فارسى و زبان محلّى با آن خراسانى صحبت مى فرمود.

مرد خراسانى با حالت تعجّب گفت : یا ابن رسول اللّه ! من با شما به زبان عربى سخن مى گویم ؛ لیکن شما به زبان فارسى صحبت مى فرمائى ؟!

حضرت فرمود: اگر ما نتوانیم به زبان فارسى و محلّى با شما سخن گوئیم ؛ پس چه مزیّت و فضیلتى بر دیگران داریم .

پس از آن ، حضرت به من خطاب نمود و فرمود: اى ابوبصیر! امام به تمام لغات انسانها آشنا است ، و نیز زبان تمام حیوانات را مى فهمد و با آنها سخن مى گوید؛ و کسى که داراى این مزایا و اوصاف نباشد، امام نیست .

۰ نظر ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۳۵
فتحی
پنجشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۲

کتابی در باره توبه

معرفی کتابی از ایت الله مظاهری

مجموعۀ مباحث «سیر و سلوک» معظّم له، مشتمل بر یک مقدّمه و چند دفتر است.

کتاب توبه، دفتر دوّم از دفاترِ این مجموعه است و مباحث آن که به شرح و تبیین منزل دوّم از منازل سیر و سلوک یعنی «منزل توبه» اختصاص دارد، در طول سال‌های مختلف، توسّط حضرت آیت ‌الله العظمی مظاهری«مدّظلّه‌العالی» در درس‌گفتارهایی اخلاقی، در مسجد حکیم اصفهان بیان گردیده و پس از تنظیم، تحقیق و ویرایش و سپس بازبینی نهائی معظّم له، به صورت حاضر و در ده فصل ارائه می‌گردد:

 

فصل اوّل ، پس از مروری بر مباحث گذشته، به بیان تعاریف و کلیّات منزل توبه می‌پردازد.

 

در فصل دوّم، ارکان توبه که عبارتند از: احساس ندامت، اظهار ندامت، عزم اصلاح و اصلاح عملی، تشریح شده است. در این فصل معلوم می‌شود که اساس منزل توبه، رسیدن به حالت توبه یعنی احساس حقیقی ندامت و شرمندگی در برابر خداوند متعال است و سایر ارکان توبه، پس از آن خودبه‌خود محقّق می‌شود. 

 

در فصل سوّم، اثبات می‌گردد که پذیرش توبه از سوی پروردگار متعال، هیچ شرطی ندارد و شرایط ظاهری که در قرآن و روایات، برای توبه بیان گردیده، برّرسی می‌شود. بر اساس دیدگاه آیت الله العظمی مظاهری«مدّظلّه‌العالی»، توبۀ هنگام مرگ و حتّی توبۀ پس از مرگ و در جهنّم نیز، اگر حقیقی و خالصانه باشد، مورد پذیرش خدای تعالی واقع می‌شود.

 

فصل چهارم کتاب، ضرورت امیدواری به رحمت واسعۀ خداوند متعال را یادآوری می‌کند و به تشریح دو فضیلت خوف و رجاء، می‌پردازد.

 

در فصل پنجم، ده راهکار اساسی برای رسیدن به حالت ارزشمند توبه بیان می‌شود.

 

در فصل ششم، به دوازده ثمره، از ثمرات دستیابی به حالت توبه، اشاره شده است.

 

فصل هفتم، توبه را به دو قسم کلّیِ توبه از حقّ الله و توبه از حقّ‌ النّاس، منقسم می‌کند و نحوۀ توبه از هر دو قسم را بیان می‌دارد.

 

در فصل هشتم، مراتب توبه که عبارتند از توبۀ عوام، توبۀ خواص و توبۀ اخصّ‌الخواص، تشریح می‌گردد. بر اساس مطالب این فصل، هیچ کس نباید خود را بی‌نیاز از توبه بداند و توبه صرفاً مربوط به افراد گناهکار نیست؛ بلکه هرگونه ترک اولی برای خواص و توجّه به غیر حق تعالی برای اخصّ‌الخواص، توبه را بر آدمی واجب می‌سازد. 

 

فصل نهم، تأثیر توسّل و شفاعت در پذیرش توبه را بازگو می‌کند.

 

در فصل دهم، به سایر اسباب آمرزش، نظیر اجتناب از گناه، انجام اعمال نیک و عقوبت دنیوی، اشاره می‌گردد.

 

متن کامل کتاب در اینجا قابل مشاهده است

۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۹
فتحی
يكشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۲

خطبه زینبیه

السلام علیک یا ام المصائب یا زینب

با عرض تسلیت روز وفات حضرت زینب کبری سلام اللّه علیها ، یکی از یادگارهای ارزشمند
آن بانوی بزرگوار را که خطبه ایشان در مجلس یزید ملعون است ،
به دوست داران اهلبیت ( علیهم السلام ) تقدیم می کنیم

*****************

هنگامی که یزید ملعون حقیقت درون خود را آشکار ساخت و بر همگان معلوم شد که جنگ بین حضرت امام حسین علیه السلام و یزید جنگ بین دین و کفر بوده است، حضرت زینب کبری سلام اللّه علیها بپا خاست و فرمود:

 سپاس خدا را و درود خدا بر رسول او و خاندانش باد. خدای سبحان راست گفت که فرمود: عاقبت آنان که کار زشت کردند، بسیار زشت است که آیات خدا را تکذیب کردند و به استهزا گرفتند ای یزید گمان می کنی اکنون که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما بسته ای و چنان راه چاره بر ما مسدود نموده ای که ما را برده وار به هر سو می کشند، ما نزد خدا، بی مقدار شده و تو محترم هستی و این پیروزی به خاطر ارزشی است که نزد خدا داری که تکبر می ورزی و باد به بینی انداخته ای؟ از این که روزگار به کام توست و کارهایت مرتب و آراسته و ملک و پادشاهی ما را بی مزاحم در اختیار گرفته ای، شادمان وخوشحالی؟

اندکی آهسته تر آیا فراموش کرده ای

*****************                

وفات حضرت زینب

 

بقیه خطبه در ادامه مطلب

۰ نظر ۰۵ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۵۵
فتحی
شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۲

مولود کعبه

ولادت حضرت امیر المومنین ، امام المتقین ،علی ابن ابیطالب ،
به همه انسان های حقجو خصوصا شیعیان مبارک باد

 

 مولود کعبه

به طوف کعبه زنی پاک و  محترم آمد

میان سینه ی او شعله های غم آمد

دخیل بست به دامان صاحب خانه

به سوی رکن یمانی دو سه قدم آمد

صدا زد ای که مرا میهمان خود کردی

بگیر روی مرا ، لحظه کرم آمد

همین که دلنگران شد خدا اجابت کرد

صدای اُدخُلی از داخل حرم آمد

قدم نهاد به عرشی ترین مکان و سپس

شکاف سینه ی بیت العتیق هم آمد

میان خانه چه ها شد کسی نمی داند

فقط سلام ملک بود دم به دم آمد

سکوت خلق شکست و پس از گذشت سه روز

زمان جلوه نمایی دلبرم آمد

میان صورت او هر چه نور منجلی است

همین بس است ز مدحش که نام او علی است

 

ز داغی لب ساقی خرابمان کردند

میان کوزه چهل شب شرابمان کردند

محک زدند به ناز نگار این دل را

برای ناز کشی انتخابمان کردند

قرار شد که دم مرگ روی او بینیم

به شوق وصل ، همه عمر عذابمان کردند

دعا شدیم و سحرها میان نخلستان

به سجده های علی مستجابمان کردند

ابوتراب کرم کرد و بین این همه خلق

مقابل قدم او ترابمان کردند

چو ذره ایم در این وادی و به نام علی

بلند مرتبه چون آفتابمان کردند

همیشه بیشتر از احتیاجمان دادند

همیشه با کرم خویش آبمان کردند

بداند عالم امکان که ما علی داریم

چه غم ز فتنه ایام تا علی داریم

 

میان بزم خراباتیان قراری نیست

به باده نوش که برهان عقل کاری نیست

تمام دلخوشی ما محبت علی است

ز هیچکس بجز آقا امید یاری نیست

کلیمِ طور نشین شاهد کلام من است

به پیشگاه علی سجده اختیاری نیست

قبولی همه اعمال با ولای علیست

به هر چه طاعت بی حـُبش اعتباری نیست

حرام باشد اگر رو به غیر او بزنیم

کریمتر ز علی هیچ سفره داری نیست

تمام نسل علی یذهبٌ مِن الـرَّجسند

به شأن و عزت این خاندان تباری نیست

مقابل حرمش آسمان کند تعظیم

به جز مقابل او جای خاکساری نیست

علی تجلی سبحان ربی الاعلاست

ثواب بردن نامش تبسم زهراست  

 

 

 

ببین که هر چه پس پرده بود افشا شد

دلیل خلقت کون و مکان هویدا شد

برای اینکه کسی شک نیاورد بعداً

شکاف کعبه نیامد به هم معما شد

دعا کنید که امشب خدا خریدار است

دعا کنید که درهای آسمان وا شد

علیست آنکه جهان تحت اختیارش بود

ولی به زُهد و وَرَع بی نیاز دنیا شد

علیست آنکه زمان عروج هر سحرش

تمام عرض و سماوات پیش او پا شد

علیست آنکه به معراج پشت پرده نشست

انیس و هم نفس مصطفی در آنجا شد

علیست آنکه نشان تَـعبُّد محض است

فقط مقابل معبود قامتش تا شد

علیست آنکه به هر رقص ذوالفقار او

گره ز ابروی احمد  به حمله ای وا شد

نرفته از درِ این خانه نا امید کسی

امور خانة این مرد دست زهرا شد

ز راه آمده حیدر ، همه قیام کنید

نهاده دست به سینه به او سلام کنید

 

دلم گرفته بهانه سلام شاه نجف

که قبله گاه دلم گشته بارگاه نجف

تمام صحن علی بوی فاطمه دارد

شمیم سیب بیاید میان راه نجف

صفای هر سحرش ، گریه بر غم زهراست

به گوش میرسد آرام سوز و آه نجف

قدم زده دل شب در میان نخلستان

امان ز کوفه و خون آبه های چاه نجف

قرار ما همه باب الرضا همان جایی

که سوی شاه خراسان بُوَد نگاه نجف

قسم به نم نم اشکم  پس از اذان صبح

چقدر بوی حسین میدهد پگاه نجف

شب زیارتی شاه کربلا باشد

دلم هوائی آن صحن با صفا باشد

قاسم نعمتی


۰ نظر ۰۴ خرداد ۹۲ ، ۰۹:۴۴
فتحی
چهارشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۲

شعر میلاد امام جواد (ع)

تولد حضرت جواد الائمه علیه السلام مبارک باد

 

هر که سر خدمت نگار ندارد

هر چه که هم باشد اعتبار ندارد

بحث سر دیدن کریمی یار است

ور نه گدا بودن افتخار ندارد

وقت کرم دست تو به دست گدا خورد

بهتر از این لطف روزگار ندارد

شانه بزن بیشتر به زلف کمندت

این دل ما ترس تار و مار ندارد

صبح قیامت اگر تو دلبر مایی

هیچ کسی با بهشت کار ندارد

تا که خدا هست و تاکه شاه و گدا هست

شاه اگر یار ماست روزی ما هست

 

لطف تو باشد اگر، حساب کدام است؟!

مهر تو باشد اگر، عذاب کدام است؟!

علت خلقت تویی در عشق و گر نه

جبر کدام است و انتخاب کدام است؟!

چله ای باید گرفت تا که بفهمیم

سرکه کدام است یا شراب کدام است؟!

این پدر پیر تو چگونه بخوابد

پهلوی گهواره ی تو، خواب کدام است؟!

روی تو و روی او... چگونه بفهمیم

در وسط این دو، آفتاب کدام است؟!

هیچ کسی مثل تو وجود ندارد

مثل تو و سفره ی تو جود ندارد

 

باز بینداز سمت ما نظرت را

نوکر دربار کن غلام درت را

جای تو عرش است و خاک قابل تو نیست

این طرفی کرده ای چرا گذرت را؟!

بعد چهل سال گریه کردن و هجران

این همه خوشحال کرده ای پدرت را!

بعد چهل سال، عاقبت شده وقتش

تا بگذارد به روی سینه سرت را

وای اگر وا شود ز چهره نقابت

پر کنی از کشته کشته دور و برت را

شهر پر است از حسود، حرز بینداز

یا که عوض کن مسیر رهگذرت را

در همه مولودهای قوم پیمبر

هیچ کسی نیست از تو با برکت تر

 

لطف تو را از ازل زیاد نوشتند

آینه ات را خدا نژاد نوشتند

خاک سر راه تو بهانه ی خلق است

خاک مرا از همین بلاد نوشتند

ایل و تبار مرا مرید نوشتند

ایل و تبار تو را مُراد نوشتند

هر چه خدا جود داشت داد به دستت

نام تو را این چنین، جواد نوشتند

یا کرم و یا جواد عبد تو هستم

حضرت باب الجواد عبد تو هستم

 

هفت زمین در خور کبوتر تو نیست

غیر بلندای عرش بستر تو نیست

خواست پدر بوسه اش برای تو باشد

خوب شد این که کسی برادر تو نیست

گر چه علی اکبرِ امامِ رضایی

زخم ولی بر ضریح پیکر تو نیست

این شب جمعه بده جواب همه را

آب مگر مهریه ی مادر تو نیست

از چه علی اصغر از فرات ننوشید

از چه از آن مایه ی حیات ننوشید

علی اکبر لطیفیان

۰ نظر ۰۱ خرداد ۹۲ ، ۰۱:۱۵
فتحی