مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

سه شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۲

ادّعای کودک 25 ماهه

ادّعائى بزرگ از کودکى 25 ماهه

طبق آنچه محدّثین و مورّخین ثبت کرده اند:
حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد علیه السلام موهاى سرش کوتاه و فِر خورده شده و چهره مبارکش نمکین بود، که تقریبا از این جهت مقدارى شبیه افراد سیاه پوست به نظر مى رسید.
به همین جهت ، اشخاص منافق و فرصت طلب که هر لحظه دنبال سوژه اى هستند تا بتوانند ضربه خویش را وارد سازند.
لذا در نَسَب حضرت تشکیک به وجود آوردند و گفتند: این فرزند امام علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام نیست .
به قدرى این شایعه و تهمت در افکار عدّه اى اثر گذاشت که مجبور شدند حضرت جواد علیه السلام را که بیش از حدود 25 ماه از عمر مبارکش ‍ سپرى نگشته بود، بردارند و نزد افراد قیافه شناس و نسب شناس آورند تا موضوع براى همگان روشن و ثابت شود که این کودک از چه خانواده اى است .
همین که آن کودک معصوم را نزد قیافه شناسان - که در جمع عدّه اى از اشخاص مختلف بودند - بردند، ناگاه همگى آن نسب شناسان از عظمت و هیبت آن کودک به سجده افتادند؛ و چون سر از سجده برداشتند، اظهار داشتند:
واى بر شماها! این ستاره درخشان و این اختر روشنائى بخش را بر ما عرضه مى دارید؟!
به خداى بزرگ سوگند، این کودک پاک و منزّه از هر نوع رجس و آلودگى است ، او از خانواده اى پاک و تکامل یافته است ، او در تمام مراحل انتقال در ارحام ، نیز پاک و منزّه قرار گرفته است .
به خدا سوگند، او از ذرّیّه رسول اللّه صلى الله علیه و آله و از فرزندان امیرالمؤ منین ، علىّ بن ابى طالب علیه السلام مى باشد.
بروید و به خداوند سبحان پناه ببرید؛ و از چنین افکار و دسیسه هاى نابخردانه ، توبه نمائید و در نسب او هیچ گونه شکّ و تردید نداشته باشید.
امام محمّد جواد علیه السلام در تمام این حالات و لحظه ها، حمد و ثناى خداوند متعال را بر زبان جارى مى نمود.
پس از آن که سخن قیافه شناسان پایان یافت ، حضرت لب به سخن گشود و ضمن خطبه اى طولانى - که همه افراد را که از اقشار مختلف بودند، به تعجّب و حیرت وا داشت - اظهار نمود:
شکر و سپاس خداى را، که ما را از برگزیدگان نور خودش قرار داد؛ و از بین نیکان ، ما را انتخاب نمود؛ و نیز ما را از امانت داران خویش به حساب آورد و حجّت و راهنماى بندگانش قرار داد و... .
بعد از آن فرمود: اى جمعیّت حاضر! همانا من محمّد جواد، پسر علىّ رضا، فرزند موسى کاظم ، فرزند جعفر صادق ، فرزند محمّد باقر، فرزند علىّ زین العابدین ، فرزند حسین شهید، فرزند امیرالمؤ منین علىّ مرتضى و فاطمه زهراء دختر محمّد مصطفى صلى الله علیه و آله هستم آن گاه افزود: مرا برافراد قیافه شناس عرضه مى دارند؟!
به خداوند یکتا سوگند، من نسبت به نسب هاى همه مردم از خودشان و از دیگران آشناترم ، من به تمام اسرار درونى و علنى اشخاص کاملاآگاه هستم
و در ادامه ، بعد از بیان مطالبى بسیار مهمّ، اظهار داشت : چنانچه دولت هاى کفر و افراد دنیاپرست نمى بودند و بر علیه ما و دیگر مؤ منین شورش ‍ نمى کردند، مطالبى را اظهار مى نمودم که تمام اشخاص در حیرت و تعجّب قرار گیرند.
و سپس دست مبارک خود را بر دهان خویش نهاد و آخرین سخنش چنین بود:
اى محمّد! خاموش باش همچنان که پدرانت خاموش گشتند و صبر و شکیبائى را پیشه خود قرار بده ؛ و در اظهار حقایق همانند پیامبران اولوالعزم عجله منما، همانا که مخالفین جزاى گفتار و اعمالشان را خواهند دید.

منبع : askdin.com

۰ نظر ۱۶ مهر ۹۲ ، ۱۲:۵۲
فتحی
جمعه, ۱۲ مهر ۱۳۹۲

در محضر علامه

درمحضر علامه طباطبایی
 

امام - علیه السلام - میزان اعمال

سؤال 264: چگونه امام - علیه السلام - میزان اعمال است ؟

جواب : میزان به معناى نمونه و مجسمه اسلام است که امام - علیه السلام - چنین مى باشد و دیگران را با او مى سنجند، و کم و بیش معلوم مى شود.

در روایات از این معنى یاد شده است ، بلکه در زیارت حضرت امیر المومنین - علیه السلام - آمده است : (( السلام على میزان الاعمال))    سلام بر میزان اعمال .

چرا خصوص امیرالمومنین - علیه السلام -

سؤال 265: چرا رسول الله - صلى الله علیه و آله و سلم - میزان اعمال شمرده نشده و خصوص امیرالمومنین - علیه السلام - را ذکر فرموده اند؟

جواب : زیرا سایر افراد امت با تربیت شده ى رسول الله - صلى الله علیه و آله و سلم - سنجیده مى شوند تا مقام آن بزرگوار روشن شود.

سؤال 266: حضرت امیرالمومنین - علیه السلام - از میان ائمه - علیهم السلام - چه خصوصیاتى دارد که آن بزرگوار را به عنوان میزان اعمال معرفى نموده اند؟

جواب : زیرا از همه مظلوم تر بود.

 

عدم منافات اعطاى انگشتر با حضور قلب در نماز

سؤال 267: آیا اعطاى زکات و دادن انگشتر توسط حضرت امیرالمومنین علیه السلام به سائل در نماز منافات ندارد؟

جواب : در کتاب )) صحیح مسلم (( در )) باب مناقب خلفا (( روایتى در رابطه با این داستان ذکر نشده است ، ولى در باب )) صلاة (( آن کتاب در بخش رکوع ، آیه ى انما ولیکم الله و رسوله و الذین ءامنوا الذین یقیمون الصلواه و یؤ تون الزکوه و هم راکعون  ؛)ولى شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده اند، همان کسانى که نمار برپا مى دارند، و در حال رکوع زکات مى دهند) را به امیرالمومنین - علیه السلام - اختصاص مى دهد.

و این کار هیچ منافاتى با حضور قلب ندارد، زیرا زکات و نماز هر دو عبادت هستند، و این کار از قبیل )) عبادت در عبادت (( بوده است .و مانند جریان دو شترى است که براى پیامبر اکرم - صلى الله علیه و آله و سلم - آوردند و حضرت بنا گذاشتند که یکى از آنها را به هر کس که دو رکعت نماز با حضور قلب بخواند، بدهند.و هیچ کدام از اصحاب نتواستند، ولى حضرت امیرالمومنین توانست ، با این که در نماز به ذهنش آمده که هر کدام را که چاق تر است در راه خدا انفاق کند.

زیرا این فکر خود عبادت است ، و با حضور قلب در اثناى نماز منافات نداشت .

اختصاص آیه زکات به على - علیه السلام -

سؤال 268: چرا با این که آیه ى زکات دادن در حال رکوع به صیغه جمع است ، به امیر المومنین - علیه السلام - اختصاص دارد؟

جواب : سه چهار آیه پیش از آن نیز راجع به )) عبدالله ابن ابى (( است که عامه آن را نقل کرده اند،  با این که به صیغه جمع ذکر شده است .

و همچنین در سوره منافقین چند آیه باز درباره ى )) عبدالله بن ابى (( نازل شده که آن ها هم به   صیغه ى  جمعند.

از کتاب :در محضر علامه طباطبایى  ( در بخش کتاب های خاص موجود است)

۰ نظر ۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۰:۳۷
فتحی
پنجشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۲

جای شهدا خالی

در هفته دفاع مقدس خواستیم از شهدا بگوییم؛ تاریخ 8 ساله دفاع مقدس را که ورق زدیم، صفحات زیادی به نام شهدای دانشجو نگاشته شده بود. حماسه‏هایی ماندگار که چون قلب در جسم و جان، خون تازه جاری می‏کنند ، و آن را همواره زنده نگه می‏دارند. اکنون حکایتی کوچک از مردان بزرگ این سرزمین:

1. رتبه اول دانشگاه شده بود. گفته بودند اگر آمریکا بمانی بهترین زندگی را برایت مهیا می‏کنیم. فایده نداشت، بار سفر بسته بود. می‏گفت: «چه فایده که من در اینجا راحت زندگی کنم ولی دنیا در فقر و بی عدالتی باشد».  (شهید دکتر مصطفی چمران)

2. از کانادا آمده بود ایران. گفته بودند تازه آمده‏ای، جبهه رفتنت را عقب بنداز. گفته بود: «من پول این مملکت را خرج کرده ام تا درسم تمام شده است، باید بروم به اسلام و مردم خدمت کنم». همان روز رفته بود.   (شهید مهندس حسن آغاسی زاده)

3. از روزنامه گاردین آمده بودند مصاحبه؛ یک ایرانی رتبه اول دانشگاه تورنتو شده بود. همان جا گفته بود: «به ایران بر میگردم تا به ملت خدمت کنم. من مدیون آنها هستم».
(شهید مهندس حسن آغاسی زاده)

4. مادر، فرزند را در آغوش گرفت و آرام گفت: «مصطفی در آمریکا هم که هستی، هیچ گاه خدا را فراموش نکن». دکترا که گرفت و برگشت به مادر گفت: «باور کن لحظه ای خدا را فراموش نکردم»
بی خود نبود خدا هم بی قرار مصطفی شده بود.( شهید  دکتر مصطفی چمران)

5. رفقای دانشجو قدم به قدم افتاده بودند. یاد عهدشان افتاد؛ این که تا آخر با هم بایستند. ایستادگی را از حسین آموخته بودند. حسین تنها شده بود، با یک اسلحه خالی انتظار رفقا به پایان رسید، گلوله مستقیم تانک، حسین را هم آسمانی کرد.(شهید حسین علم الهدی )

6. دوره خلبانی اش را در آمریکا می‏گذراند. با این که بهترین نمرات را در رده پروازی آورده بود، گواهی نامه پرواز نمی دادند. هم اتاقی آمریکایی اش گزارش داده بود: «بابایی غیر نرمال است. در محافل شبانه شرکت نمی کند» رفته بود اتاق ریاست دانشکده برای توضیح. رئیس را که برای کار مهمی صدا می‏کنند، همان جا اقامه نماز ظهر را می‏بندد، به این امید که تا او نیامده نماز اول وقتش را بخواند.
وسط‏های نماز بود که آمد، نماز که تمام شد به رئیس بهت زده گفت: «این رابطه من با خداست. باید ادایش می‏کردم».
از صداقت و پاکی عباس خوشش آمده بود. گواهی نامه‏اش را امضا کرد. عباس بهترین خلبان دانشکده بود.    (شهید مهندس عباس
بابایی)

نشریه پرسمان – مهر92

۰ نظر ۰۴ مهر ۹۲ ، ۰۹:۲۶
فتحی