مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۳

غیبت امام زمان (عج)

 

 

میلاد نورانی حضرت صاحب الزمان ( عجل الله فرجه )
به همه عاشقان و منتظران آن حضرت مبارک باد

 

 

 

فلسفه غیبت امام زمان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

‏واقعیت آن است که به گونه اى معیّن نمى توان علت یا علل خاصى را براى غیبت امام زمان(ع) بیان کرد. شاید بر همین اساس باشد که در متون دینى علت غیبت، از مسایلى دانسته شده است که تنها خداوند حکمت و اسرار آن را مى داند.(1)

در روایات به برخى از علل غیبت اشاره شده است:

 1-  آزمایش مردم: یکى از سنت هاى مهم الهى آزمایش بندگان و انتخاب صالحان و گزینش پاکان است. غیبت مهدی(ع) عامل مهم آزمایش است؛ زیرا گروهى ایمان استوارى ندارند و نسبت به امام بدبین شده و چنین مى پندارند که اگر امام زمانى وجد دارد پس چرا ظهور نمى کند و غیب او طولانى است؟ از امام علی(ع) نقل شده است که حضرت دلیل غیبت را غربال انسان هاى صالح از گمراه و دانا از نادان مى داند(2) و امام ششم فرمود: «و هر جویندة باطلى در آن به شک مى افتد...».(3(

 

 

 2-  حفظ جان امام زمان(ع): امامان معصوم(ع) حجت هاى خداوند بر زمین بوده واگر وجود مقدس آن ها نباشد نظام هستى به هم خورده و آنان واسطة فیض الهى اند. مردم در هر زمانى از وجود مقدس امام زمان(ع) بهره مند مى گردند. گرچه به ظاهر امام زمان را نمى بینند و یا نمى شناسند. متأسفانه برخى از انسان هاى دنیا گرا و ریاست طلب که حضور امام را با منافع خویش در تضاد مى بینند در صدد بر مى آیند که امام را به قتل برسانند؛ همان گونه که ائمة دیگر را به شهادت رساندند. شهادت امام علی(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) که فاجعه اى براى جهان اسلام بود، در راستاى سیاست خصمانه عدالت ستیزان به وجود آمد.


خداوند به وسیلة غیبت، امام زمان را از قتل حفظ کرده است، زیرا اگر حضرت از آغاز زندگى میان مردم ظاهر مى شد، او را مى کشتند. یکى از یاران امام صادق(ع) روایت مى کند که حضرت فرمود: «امام منتظر، پیش از قیام خویش مدّتى از چشم ها غایب خواهد شد».

 

 

عرض کردم: چرا؟ فرمود: «بر جان خویش بیمناک خواهد بود».(4(

 

 

 

 

 

3-  آزادى از بیعت: امام زمان(ع) هیچ رژیمى را حتى از روى تقیّه، به رسمیت نشناخته و نمى شناسد و حاکمان ستمگر را غاصب دانسته و حکومت آنان را غیر مشروع مى داند. از این رو بیعت با آنان راجایز ندانسته و تحت سلطة حکومت هیچ ستمگرى قرار نمى گیرد.(5) اگر امام زمان(ع) غایب نبود باید با طاغوت و طاغوتیان مبارزه نموده، به شهادت مى رسید؛ از این رو وجود ظاهرى امام موجب مى شد که یا حضرت با رژیم هاى ستمگر بیعت کند – که قطعاً بیعت نمى کرد – و یا در راه مبارزه با حکومت هاى غاصب به شهادت رسیده و زمین خدا خالى از حجّت مى ماند. حسن بن فضّال مى گوید: امام هشتم فرمود: «گویى شیعیانم را مى بینم که هنگام مرگ سوّمین فرزند [امام حسن عسکری] در جستجوى امام خود، همه جا را مى گردند اما او را نمى یابند». عرض کردم : چرا غایب مى شود؟ فرمود: «براى این که وقتى با شمشیر قیام مى کند بیعت کسى در گردن وى نباشد». (6 (

 

 

 

 

منبع – مرکز پاسخگویی  به سوالات دینی

 

 

 

 

پی نوشت ها:
1. لطف الله صافی، منتخب الاثر، ص 330 – 331.
2. کمال الدین، ج 2، ص 158.
3. همان، ص 203.
4. اصول کافی، ج 1، ص 337؛ طوسی، کتاب الغیبه، ص 202.
5. مهدى پیشوایی،‌ سیرة پیشوایان، ص 672.
6.
بحارالانوار، ج 51، ص 152.

 

 

 

 

 

 

 

 

اشعار و سرودهای میلاد را از اینجا دریافت فرمایید

 

۱ نظر ۲۱ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۷
فتحی
شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۳

ولادت اشبه الناس به رسول خدا

 

 

با عرض تبریک میلاد حضرت علی اکبر (علیه السلام)

 تعدادی شعر در این مورد آماده شده که می توانید آنهارا از اینجا دریافت فرمایید

 

التماس دعا

 

 

*******************

عطر گلهای بهشتی همه جا پیچیده

خانه فاطمه چون خلد برین گردیده

گل لبخند به لبهای حسین افتاده

حق به لیلا پسری شبه پیمبر داده

یا حسین ابن علی نذر شما گشته قبول

این پسراشبه خلق است به اوصاف رسول

دیگر از نام علی نیست تهی خانه تو

اسم زیباش بود زینیت کاشانه تو

خلق پیغمبری اش رونق اسلام شود

همه ی حسن در او کامل و اتمام شود

قد و بالاش دل خسته ی تو شاد کند

روی زیباش جهان را علی آباد کند

صوت قرآن علی جان به خلایق بخشد

عمر جاوید به هر عاشق صادق بخشد

در شجاعت مثل کامل جدش حیدر

این علی در عظمت هست علی اکبر

تا که مشتاق شدی رویت پیغمبر را

به تما شا بنشین روی علی اکبر را

این علی هدیه ای از خالق سرمد باشد

یادگاری زکمالات محمد (ص) باشد

*****

یا علی ابن حسین بن علی ای آقا

مرحبا ، بر همه خوبان جهان فخر نما

رخ تو آینه ی دلبری پیغمبر

قد و بالای تو تصویر صفات حیدر

در همه نسل بشر تو مثل اعلایی

چه بگویم ؟ تو رسول و علی و زهرایی

تو نه تنها صفت حیدر و طاها داری

« آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری»

تو به خوبی و صفا یوسف یوسف هستی

از صفات علی و خلق محمد (ص) مستی

*****

پدرت دروجنات تو نبی می بیند

مادرت از حرکات تو علی می بیند

همه اهل حرم مات کمالات تواند

عاشق صوت خوش و محو بیانات تواند

هر که را میل به دیدار پیمبر باشد

به تماشای تواش شوق فزونتر با شد

زینب از دیدن تو چشم نمی پوشاند

گویی از زلف تو اسرار مگو می خواند

پدرت عشق به ره رفتن تو می ورزد

می کند سیر، تماشا و گهی می لرزد

توگلی ازچمن کوثر و احمد هستی

حاصل عمر حسین ، عین محمد (ص) هستی

27-3-92

علی اکبر فتحی (عارف)

*************************
۰ نظر ۱۷ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۵۵
فتحی
پنجشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۳

شهید تاجیانی

در خانه شهید مجتبی تاجیانی


در یک صبح جمعه با صفای بهاری، منزل شهید مجتبی تاجیانی شده بود محل تجمع دوستان و همرزمانش. حال و هوای خوبی بود. خیلی ها بعد از مدتها، از برکت یاد این شهید دوستان قدیمی خود را ملاقات کردند.و برنامه اصلی شامل قرائت قرآن و پخش فیلم کوتاه و قرائت زیارت عاشورا، همچنین بیان خاطرات چند نفر از هم رزمان شهید اجرا شد. در پایان این برنامه ، نوشته ای که هم درد دل بود و هم تشکر از روح مطهر شهدا، وهم نوعی خلاصه گزارش برنامه آن روز به حساب می آمد، توسط یکی از عزیزان قرائت شد که دلنشین و موثر بود . این خلاصه را تقدیم می کنم به همه کسانی که شهدا را دوست دارند و به آنها احترام می گذارند و در تداوم راه مقدس شهدا مصمم هستند:


سلام ابوالفضل اسدی! سلام احمد زکی! سلام بهرام! سلام مجتبی پژمان! سلام محسن عزیزی! سلام محمد باقر! سلام محمد منصوری! و سلام امسال ما به مجتبی! چه سری است بین خیبر و کربلای چهار که پایان سالمان خیبر است و شروع سالمان با کربلای چهاری ها؟ مگر عملیات با عملیات فرق دارد و مگر فقط باید پیروزی ظاهری داشته باشیم تا ملاکمان شود برای شهدایمان.

اصلا بگذارید بگویم همه ی کربلای چهاری ها سلام! همه ی خیبری ها سلام!من با این جمع حرف نمی زنم مجتبی جان مثل همیشه با تو هم حرف نمی زنم با مادرت حرف می زنم که این مراسم هر چه دارد به خاطر یک لبخند روی لب مادر توست.

 اردیبهشت بوی دی ماه 65 را گرفته است و مگر نه این است که شهادت بهار عمر مجتبی است. اگر ذهنم یاری کند مجتبی همین روزها عکس حجله ای انداخت و پشتش را امضا کرد و همراه مفاتیح داد به دوستهایش  . همین روزها بوده اما نه مثل روز های ما. روز های ما اگر برکت شهید پرورش دادن داشت که حالمان این نبود. مادر! باید 28 سال می گذشت باید وجدانمان درد می گرفت، باید می گذشت این روزها تا دلمان برای خودمان تنگ بشود، و بیاییم سراغت. بیاییم سراغ مجتبی را از تو بگیریم مادر! من تقصیر دارم به همان اندازه که مجتبی را ندیده ام، اما وصفش را شنیده ام. مادر! من تقصیر دارم به همان اندازه که همین چند روز صدای وصیت نامه خوانی اش را شنیده ام. مادر! من تقصیر دارم به همان اندازه که خانه ات را همین چند روز یاد گرفته ام، البته می دانم که همان خانه بمباران شده تان نیست. مادر! این صبح جمعه اردیبهشتی قبولمان کرده ای از سرمان هم زیاد است. مادر! این صبح جمعه ای دلمان را به روی ماه مجتبی باز کرده ای از سرمان هم زیاد است. مادر! اجازه داده ای با همه شرمندگی از مجتبی برای همه حرف بزنیم از سرمان هم زیاد است.

می دانم اگر مجتبی اینجاست شاید به خاطر هیچ کدام ازما نیست، شاید به خاطر نسل اولی ها و دومی ها و سومی ها نیست، اگر مجتبی با همان نجابت و حیا و تواضع اینجاست فقط به خاطر یک نفر است و تو مادر. به خاطر تو آمده است تو که عمیق و مهربان نگاهمان می کنی مادر! تو که تنها به خاطر تو مجتبی آمده است و چند ساعتی توی دلهایمان جولان می دهد آتشمان می زند و می رود. مجتبی آمده است جای پدر راپر کند، تو را آرام کند، برایت حرف بزند، از روزهای فراق بگوید، از شب کربلای چها رحرف بزند برایت، از قد خم شده ات حرف بزند، از جفای زمانه بگوید. از دلهای خالی ما از شهادت حرف بزند. برای تو از ساعت های بدون مجتبی بودن حرف بزند. مادر! ما هیچکاره ایم . مادر! این سالها که کمی یاد شهدا افتاده ایم همان حکایت کشش معشوق است، و الا ما کجا و دلهایمان کجا و چشم های امثال مجتبی کجا. مادر! تو که محور غم مجتبایی مادر! به خاطر تو است که هم مجتبی آمده است و هم همرزمهایش همدیگر را بین این همه دنیا دوباره می بینند.

مادر! می دانی فقط همین شهدا هستند که می توانند دلمان را بلرزانند، وقتی برای بار اول گریه محسن فعال و عبدالرضا بابایی را در یاد خیبری ها می بینم، می فهمم حتی همین همرزم ها را فقط شهدا می توانند بلرزانند.

مادر! دلم می خواهد همین چند لحظه دلت را بچرخانی سمت مجتبی، چشمهایت را بدوزی به مجتبی از طرف ما ازش بخواهی به حق همین زیارت عاشورا که خواندیم، به حق همین یا ابا عبدالله که گفتیم به حق همین اشک هایی که بوی مجتبی را می دهد ما رابرساند به همان پوتین هایی که هنوزبرنگشته اند، مارا برساند به همان مینی بوس های شهرک بدر که خالی برمی گشتند. ما رابرساند به قطره ای از آب مشک ابالفضل، ما رابرساند به ضمانتی از ضامن آهو! می دانم مادر همه ی این ها که گفتم از سرمان هم زیاد است، اما چه کنیم که اگر تو دعایمان نکنی کلاهمان پس معرکه است...

۰ نظر ۰۸ خرداد ۹۳ ، ۱۱:۰۵
فتحی
سه شنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۳

عید مبعث مبارک

۰ نظر ۰۶ خرداد ۹۳ ، ۱۲:۰۸
فتحی
يكشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۳

شهادت حضرت امام کاظم(ع)

۰ نظر ۰۴ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۰
فتحی