مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان
دوشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۸۴

او از فرشته بر تر بود

او از فرشته بر تر بود

سال 1281 شمسی در تبریز به دنیا آمد و او را محمد حسین نامیدند
از طرف پدر اولاد امام حسن مجتبی (علیه اسلام ) و از مادر اولاد امام حسین علیه السلام  بود . در 5 سالگی مادر و در 9 سالگی پدرش را از دست داد.

سید محمد حسین طباطبایی در تبریزبه تحصیل پرداخت وپس از فراگرفتن قرآن و ادبیات فارسی به حوزه علمیه رفت و تحصیل علوم دینی را آغاز کرد . در دوره نوجوانی به همراه برادرش برای ادامه تحصیل به حوزه نجف هجرت نمود  و پس از ده سال به علت مشکلات معیشت ناچار به تبریز بازگشت . و تا ده سال در این شهر به کار کشاورزی پرداخت و در سال 1325 شمسی به حوزه علمیه قم مهاجرت نمود . در قم به همراه خانواده زندگی بسیار ساده ای را در دو اتاق اجاره ای که با پرده ای جدا شده بودند ادامه داد.

در مدت تحصیل زیر نظر استادان ارزشمند و مبرز مدارج کمال را طی نمود ودر فلسفه - فقه - حدیث- تفسیر - عرفان و سیرو سلوک - در صرف و نحو - معانی و بیان - اصول و کلام - اخلاق  - ریاضی ( حساب ، هندسه ، جبر ) - ستاره شناسی - به مقامات عالی استادی رسید و به حق شایستگی عنوان علامه را داشت .
علامه طباطبایی  در خطاطی - نقاشی - طراحی- سرودن شعر- تیر اندازی- سوارکاری نیز تبحر داشت .

آن یگانه عزیز در سیر و سلوک و مجاهدات نفسانی از عارف کامل سید علی آقا قاضی ( ره ) بهره برد . خودش در این باره فرموده : پس از ورودم به نجف اشرف به بارگاه امیرالمومنین علیه السلام رو کرده و از ایشان استمداد کردم . در پی آن آقای قاضی نزدم آمد و فرمود (شما به حضرت علی علیه السلام عرض حال کردید و ایشان مرا فرستادند . از این پس هفته ای دو جلسه خواهیم داشت )
در قم پس از بررسی نیازهای جامعه اسلامی و وضعیت حوزه علمیه  تدریس فلسفه و تفسیر را پیش گرفت و شاگردان شایسته ای که در دوران حاضر هریک شخصیت ارزشمندی برای اسلام هستند تربیت نمود .

برخی آثارو خدمات و ابتکارات علمی علامه :
1- به صحنه آوردن قرآن و درس تفسیر قرآن به طور مستقل و شایسته .
2- تدریس فلسفه اسلامی به طور رسمی که تا آن زمان مهجور و منزوی و راکد بود
3- با محتوای فلسفه اسلامی  پوچی و بی ارزشی فلسفه مادی را اثبات نمود
4- طرح مسائل و شبهه های فکری مورد نیاز و ارئه پاسخ های عمیق با استفاده از فلسفه و معارف اسلام
5- آسان کردن کتابهای درسی فلسفی
6- بیان و روشن نمودن پیوند ناگسستنی دین و فلسفه
7- تالیف بیش از سی کتاب ارزشمند و ماندگار که یکی از آنها تفسیر قیم و ابتکاری المیزان است و نیز کتاب های :  سنن النبی - خلاصه تعالیم اسلام - مصاحبه ها با پرفسور کربن فرانسوی - قرآن در اسلام - شیعه در اسلام  - بدایة الحکمه - نهایة الحکمه - اصول فلسفه و روش رئالیسم - علی و فلسفه الهی - ولایت نامه - تعلیقه بر اسفار ملاصدرا - تعلیقه بر بحارالانوار - و  . . . .

علامه بزرگوار طباطبایی پس از عمری تلاش و مجاهدت در راه بندگی خدا و نشر اسلام عزیز در روز یکشنبه (18 محرم 1402 ) 24 آبان 1360 شمسی به محضرپروردگار و رفیق اعلی رحلت فرمود .  قبر او در مسجد بالاسر حضرت معصومه سلام الله علیها است و زیارتگاه اهل ولا.
از معنویت ، اخلاق ، و عرفان ایشان داستانها نقل شده و ارادت ایشان به اهلبیت عصمت زبانزد اهل دل است .
**** یک هفته مانده به رحلت دیگر جواب کسی را نمی داد . و سخن نمی گفت . فقط زیر لب (لا اله الا الله ) را زمزمه می کرد
**** در روزهای آخر کسی از او پرسید در چه مقامی هستید؟ فرمود : مقام تکلم . پرسید تکلم با چه کسی ؟   فرمود :با حق ****آخرین بار که حالش بد شد و راهی بیمارستان شد به همسرش فرمود : من دیگر بر نمی گردم
****ارادت ایشان به اهلبیت زبانزد بود . می فرمود :
باطن دنیا صلوات بر محمد و آل محمد  صلوات الله علیهم اجمعین  است .
**** هر سال در ایام فاطمیه ده روز در خانه اش عزا می گرفت.
**** میفرمود :
همه امامان علیهم السلام لطف دارند اما لطف امام رضا علیه السلام  محسوس است .
**** می فرمود :
من به حال این مردم که اینطور عاشقانه ضریح را می بوسند غبطه می خورم .
**** جایی فرموده بود : ای کاش بنده یک مرثیه خوان حضرت سیدالشهدا علیه السلام بودم .
**** در مجلس عزای امام حسین علیه السلام می رفت و می فرمود :
ما برای سیاهی لشگر بودن شرکت می کنیم .
**** ایشان اشعار زیبایی هم دارند ولی  یک شعراز ایشان نقل می کنم و در صورت توفیق در فرصت دیگر شعری از آن عزیز درج می کنم

مـــهر خـوبان دل و دیــن از همه بـی پروا برد
رخ شــــطرنج نبرد آنــــچه رخ زیبا بـــــرد
تو مـــپندار که مجنون سَرِ خود مجنون گـشت
از ســمک تا به سمایش کِشش لیـــلی بــرد
من به ســرچــشمه خورشید نه خود بـردم راه
ذره ای بــــــودم و مــهر تو مـــرا بالا بـــرد
من خسی بی ســر و پایم که به سیل افــــتادم
او که مـی رفـــــــت مرا هم به دل دریا بـرد
جام صهبا ز کــجا بـود؟ مگر دســت کــه بود
که به یک جلوه دل و دین ز همه یک جا برد
خم ابــــروی تو بود و کــف میــــنوی تو بود
که دریـــــن بزم بـــگردید و دل شیدا بـرد
خودت آموختی ام مهر و خودت سوخـــتی ام
با برافروخـــــته رویی که قرار از ما بــــرد
همه یاران به ســـــر راه تـــو بودیم ولــــــی
غــــم روی تو مرا دید و دلم یــغما بــرد
همه دل باخته بودیم و پریشان که غمت
همه را پشت ســر انداخت مرا تنــها برد

۸۴/۰۸/۲۳

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی