مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان
شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۸۸

نگاهی به تاریخچه وهابیت

 نگاهی به تاریخچه وهابیت

ابن تیمیه زمینه ساز تفکر وهابیت
احمد بن تیمیه درسال 661 در توابع شام متولد شد . در 17 سالگی همراه پدر به دمشق رفت . از آغاز قرن هشتم افکار انحرافی او بروز یافت و با مسلمات اسلام و آرای علما مخالفت کرد.

او حنبلی بود و چند قرن پس از متروک شدن افکار و آرای خوارج، مطالبی در مسائل مختلف اسلامی بیان کرد که موافق با نظریات خوارج بود. علما و پیشوایان دینی افکار او را نقد و رد نموده، به انحراف و ارتداد او فتوا دادند. و پس از بارها زندانی و تبعید شدن در شام و مصر به سال 728 در زندان شام از دنیارفت. مخالفت علما و فقهای سه مذهب شافعی حنفی و مالکی با عقاید ابن تیمیه موجب شد که در مدت کوتاهی عقاید او متروک و از صحنه خارج شود. تا اینکه درقرن یازدهم محمد بن عبدالوهاب نظرات او را تبلیغ و ترویج نمود و عملا اجرا کرد.

ابن تیمیه به علوم مختلف فقه و تفسیر و حدیث آشنا و در فن خطابه مهارت زیادی داشت ،و برخلاف روش علما در مقابل مخالفان خود ادب و احترام را رعایت نمی کرد و الفاظ اهانت آمیز و هتاکانه را به راحتی به کار می گرفت.

او بیشترین مخالفت و اهانتها را در باره شیعیان و بزرگان و پیشوایان شیعه داشته ولی درباره صحابه و علمای اهل سنت هم اعتراضات و جسارتهای فراوانی نموده است. و درباره او گفته اند روحیه معتدل نداشت و با اینکه خود راشیخ الاسلام حنبلی می دانست، تا آخر عمر همسر اختیار نکرد.

وهابیت، تجدید تفکر خوارج و ابن تیمیه
فرقه وهابیت منسوب به شیخ محمدبن عبدالوهاب نجدی است، البته وهابی ها این نسبت را قبول ندارند و خود را گاهی به اعتبار محمدبن عبدالوهاب « محمدی » و گاهی به اعتبار پیروی از صحابه و سلف صالح ، « سلفیه » می نامند.

شیخ محمد فرزند عبدالوهاب ( پدرش قاضی شهر و از علمای حنبلی ) در سال 1115ق در شهر عیینیه از توابع نجد در حجاز متولد شد. فقه حنبلی را نزد پدر آموخت و بعد به شهر مدینه و سپس درنقاط دیگر جهان مسافرت و اقامت نمود. پدرش با عقاید او مخالف بود،او پس از مرگ پدر در 38 سالگی پرده از عقاید خود برداشت. اعتراض مردم زادگاهش او را ناگزیر نمود که شهر را ترک کند و اجبارا به شهری بنام «درعیه» که حاکم آن محمدبن سعود ( جد آل سعود ) بود رفت.

وی دعوت خود را با حاکم درمیان گذاشت و هر دو پیمان بستند دعوت از ابن عبدالوهاب و حکومت و پشتیبانی در دست ابن سعود باشد.

به زودی حمله به قبایل و شهرهای اطراف شروع شد. نتیجه قتل و غارت بی رحمانه مردم به اتهام شرک و کفر،این بود که مخالفان سرکوب و یا تسلیم، وسیل غنیمت و ثروت به سوی وهابی ها  سرازیر شود.

بر خلاف ابن تیمیه که پنج قرن قبل نتوانست اهداف خود را پیش ببرد ابن عبدالوهاب بسرعت پیشرفت و اقتدار بیشتر بدست می آورد زیرا که موقعیت و شیوه های آن دو تفاوت هایی داشت.

دلایل پیشرفت وهابیت:
1- ابن عبدالوهاب بر خلاف ابن تیمیه محل تبلیغ خود را دور از حضور علما و قضات مذاهب سه گانه اهل سنت انتخاب کرد.

2- مردم این منطقه از نظر اقتصادی فقیر بودند و لذا جاذبه غارت اموال و غنیمت و ثروت، آنها را تشویق به همکاری می نمود.

3- حمایت سیاسی و نظامی ابن سعود از ابن عبدالوهاب امتیازی بود که ابن تیمیه از آن بی نصیب بود.

4-قهر و غلبه و بکار گیری قدرت و کشتار، در دل مخالفان ایجاد رعب میکرد و قدرت مخالفت از آنها سلب می شد.

حمله به شهر های بزرگ و مقدس:
در سال 1216ق امیر سعودی با لشکر بزرگی از مردم نجد و عشایر جنوب و حجاز و تهامه به کربلا حمله کرد و بیشتر مردم کوچه و بازار و خانه ها را به قتل رساند. در این حمله 20 هزار نفر از مردم و زائران کربلا کشته شدند. اموال مردم و خزائن حرم غارت گردید.

در سال 1217ق به طائف حمله کردند مردم را قتل عام نموده و به کوچک و بزرگ رحم نکردند.

در سال 1223ق بار دیگر به کربلا و نجف حمله کردند ولی با آمادگی مردم که به رهبری عالم بزرگ شیخ جعفر کاشف الغطا مقاومت می کردند، وهابی ها با اینکه شهر را به گلوله بستند، نتوانستند وارد شهر شده و عقب نشینی کردند.

عقاید و آراء وهابیان:
وهابی ها عقایدی برخلاف همه مسلمانان شیعه و سنی دارند و این عقاید را از ابن تیمیه فراگرفته و احیا نموده اند.

از نظر آنها خداوند دارای جسم است * مکان و جهت دارد* در بالای عرش قرار دارد و گاهی به آسمان پایین می آید * قابل رویت است و در قیامت همه او را می بینند * دارای دست وساق و قدم و چهره و اعضای بدن است*.

ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب به ظاهر الفاظ قرآن توجه دارند و هر نوع معنی کنایی و مفاهیم استعاری را انکار می کنند.

برخی فتاوای فقهی وهابیان:
در مورد پیامبر اکرم (ص ) شفیع قرار دادن او به پیشگاه خدا، توسل جستن به آن حضرت، مخاطب قرار دادن او با تعبیرهایی مثل « یا رسول الله » ، تبرک جستن به قبر او، نماز و دعا خواندن در کنار قبر، تعظیم و احترام به ایشان، همه اینها شرک و کفر و ارتکاب هریک از این اعمال حرام و بت پرستی است و موجب ارتداد شده جان و مال چنین افرادی اگر توبه نکنند مباح است و باید هرچه سریعتر به قتل برسند. و نیز واجب است که قبر ها و حرم ها که نقش اصنام و اوثان را دارد هرچه زودتر تخریب و آثار آنها محو شود.

چنانکه سفر کردن برای زیارت، ساختن حرم و بارگاه، تعمیر قبور و مشاهد، حرام و منهدم ساختن قبر و گنبد او واجب است. و حرام است تبرک جستن به خاک و لمس نمودن و بوسیدن قبر او، و این قبر یکی از بت های دنیا بلکه بزرگ ترین بتها است. و قبور سایر پیامبران و صالحان نیز چنین است.

بزرگترین جنایت وهابی ها:
در 8 شوال سال 1344 قمری پس از زمینه سازی های لازم آنچه گنبد و ضریح در مدینه و بیرون از این شهر بود ویران و با خاک یکسان نمودند از جمله آنها:

گنبد و بارگاه شریف ائمه بقیع (ع) و گنبد متعلق به عبدالله و آمنه والدین رسول خدا (ص) حرم همسران و دختران ایشان، و حرم ابراهیم فرزند پیامبر (ص) گنبد متعلق به اسماعیل فرزند امام صادق (ع) و همین طور گنبد و حرمها در شهر های دیگر که متعلق به بزرگان اسلام از جمله عبدالله ابن عباس، عبدالمطلب، ابوطالب، خدیجه، محل تولد پیامبر، و حضرت زهرا (س)، و گنبد و قبر حوا و صندوق و ضریح روی این قبور شریف بکلی منهدم گردید.

تنها گنبد حرم مطهر پیامبر (ص) در اثر ترس از اقدام مسلمانان جهان از تعرض و تخریب مصون ماند. گرچه برخی نویسندگان وهابی اعلام کردند که ما این گنبد را به عنوان یکی از گنبد های مسجد می شناسیم و نه به عنوان گنبد و بارگاه حرم پیامبر (ص).

 انتخاب و تلخیص از کتاب « تاریخ حرم ائمه بقیع » نوشته محمد صادق نجمی

۸۸/۰۷/۱۱

نظرات (۳)

 

اکبر اسدعلیزاده

زندگی نامه ابن تیمیه

به نظر ابن تیمیه، هر کس به قصد زیارت قبر پیامبرصلی الله علیه وآله مسافرت کند و هدف اصلی سفر او، رفتن به مسجد آن حضرت نباشد، چنین کسی با اجماع مسلمانان مخالفت کرده و از شریعت سید المرسلین خارج است.

احمد بن تیمیه، در روز دهم ربیع الاول سال 661 ه. ق در شهر حران (از توابع شام) دیده به جهان گشود (1) و تا هفت سالگی در آن سرزمین زندگی کرد. به خاطر حمله سپاه مغول، عبد الحلیم، پدر ابن تیمیه مجبور شد به همراه خانواده، وطن خویش را ترک و به سوی شام (دمشق) حرکت کند و در آنجا اقامت گزیند.
چون پدر ابن تیمیه، روحانی حنبلی مذهب بود، فرزند خود را به مدارس حنابله فرستاد تا فقه حنبلی را فرا گیرد. (2)
ابن تیمیه در بیست سالگی پدرش را از دست داد و خود به جای پدر عهده دار تدریس شد. تا سال 698 ه. ق که در شام به عنوان یک روحانی حنبلی زندگی می کرد، از او لغزشی دیده نشده بود. از آغاز قرن هشتم، کم کم آثار انحراف در او ظاهر شد. به ویژه موقعی که ساکنان «حماة » (3)از وی خواستند تا آیه «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی » (4)را تفسیر کند. وی در تفسیر این آیه دچار لغزش شد و برای خداوند مکانی در فراز آسمانها تعیین کرد که بر عرش متکی است. (5)وی با این تفسیر نادرست، آشکارا برای خداوند، جهت و سمت جسمانی قائل شد.

انتشار پاسخ ابن تیمیه در دمشق و اطراف آن، غوغایی به راه انداخت. گروهی از فقیهان بر ضد وی قیام کردند و از جلال الدین حنفی - قاضی وقت - محاکمه او را خواستار شدند؛ ولی ابن تیمیه از حضور در دادگاه سر باز زد. (6) در روز دوشنبه، هشتم رجب سال 705 ه. ق، قضات شهر همراه با ابن تیمیه در قصر نایب السلطنة حاضر شدند و رساله «الواسطیة » ابن تیمیه قرائت شد. در دوازدهم همین ماه در نشست دوم، کمال الدین زملکانی با او به مناظره پرداخت و مردم از فضایل کمال الدین زملکانی و مناظره نیکوی او تشکر کردند. در هفتم شعبان، در نشست سوم، وی به تبعید به مصر محکوم شد و دمشق را به قصد مصر ترک کرد. چون در آنجا نیز از نشر اندیشه خود دست بر نداشت، در مجلس مخصوصی، شمس بن عدنان با او به مناظره پرداخت. سرانجام ابن محلوف مالکی، قاضی وقت، او را به زندان محکوم و به طور رسمی بر ضد او در مصر و شام اعلامیه منتشر کرد. (7)
ابن تیمیه در روز جمعه 23 ربیع الاول سال 707 ه. ق از زندان آزاد شد و اقامت در مصر را بر انتقال به دمشق ترجیح داد. وی پس از آزادی، در نشر باورهای خود پافشاری می کرد. از این رو، گروهی از صوفیه و عرفای مصر از وی به قاضی وقت شکایت کردند و ابن عطا با او مناظره کرد و او را به محکمه قاضی بدر الدین بن جماعة کشانید. قاضی احساس کرد او در سخنان خود، نسبت به پیامبرصلی الله علیه وآله ادب را رعایت نمی کند. بنابراین، او را روانه زندان کرد (8) که در آغاز سال 708 ه. ق آزاد شد. (9)
فعالیت دوباره ابن تیمیه سبب شد آخر ماه صفر 709 ه. ق، به اسکندریه مصر تبعید شود. او پس از هشت ماه اقامت در آنجا به سال 709 ه. ق به قاهره بازگشت. (10)
پافشاری ابن تیمیه بر موضوع باطل خود در برابر حق، سبب شد قضات هر چهار مذهب، حکم دستگیری و زندان کردن او را صادر کنند. به گفته ابن کثیر، ابن تیمیه در روز پنجشنبه 22 رجب سال 720 ه. ق به خاطر فتواهای دور از مذاهب اسلامی به دار السعادة احضار شد. قضات هر چهار مذهب (شافعی، حنبلی، حنفی و مالکی) او را نکوهش و به زندان محکوم کردند. او در دوم محرم 721 ه. ق از زندان آزاد گردید (11) و سرانجام در سال 728 ه. ق در زندان در گذشت. شوکانی می گوید:
«پس از زندانی شدن ابن تیمیه، بر اساس فتوای قاضی مالکی دمشق که حکم به کفر او داده بود، در دمشق ندا در دادند که هر کس دارای عقاید ابن تیمیه باشد، خون و مالش حلال است.» (12)

 

برخی از نظرات ابن تیمیه 
- به نظر ابن تیمیه، هر کس به قصد زیارت قبر پیامبرصلی الله علیه وآله مسافرت کند و هدف اصلی سفر او، رفتن به مسجد آن حضرت نباشد، چنین کسی با اجماع مسلمانان مخالفت کرده و از شریعت سید المرسلین خارج است. (13)
- هرگونه زیارت قبور، چه قبر پیامبرصلی الله علیه وآله و غیر آن، شرک و حرام است. (14)
- مسح و بوسیدن هر قبری ولو قبر پیامبران، شرک است. (15)
- سوگند به پیامبرصلی الله علیه وآله شرک می باشد. (16)
- هیچ گونه نذر بر انبیا جایز نیست و نذر بر آنها معصیتی بزرگ تر از سوگند به آنهاست. (17)
- دست گذاشتن روی قبر پیامبرصلی الله علیه وآله و بوسیدن قبر، جایز نیست و مخالف توحید است. (18)


  پی نوشت :

1) تعلیقات علی عقیدة واسطیة، محمد بن صالح العشیمین، شارجة، دار الفتح، اول، 1415 ق، ص 3.
2) ر. ک: فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، جعفر سبحانی، قم، انتشارات توحید، اول، 1373 ش، ج 3، ص 20.
3) شهر «حماة » در 150 کیلومتری دمشق قرار دارد.
4) طه/ 5.
5) چنان که می گوید: «اِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی فَوْقَ کُلِّ شَی ءٍ وَ عَلَی کُلِّ شَی ءٍ وَ اَنَّهُ فَوْقَ الْعَرْشِ وَ اَنَّهُ فَوْقَ السَّمَاءِ...» (مجموعة الرسائل الکبری، احمد بن تیمیه، مصر، الازهر، مکتبة محمد علی صبیح، 906 ق، ص 429، رساله 11) .
6) البدایة و النهایة، ابو الفداء الحافظ ابن کثیر الدمشقی، بیروت، دار الکتب العلمیة، ج 14، صص 4 - 5.
7) همان، صص 38 - 40.
8) همان، صص 47 - 48.
9) همان، ص 49.
10) همان، صص 51 - 52.
11) همان، ص 100.
12) البدر الطالع، محمد بن علی الشوکانی، بیروت، دار المعرفة، ج 1، ص 67.
13) کتاب الرد علی الاخنائی، احمد بن تیمیه، ریاض، الرئاسة العامة لاِدارات البحوث العلمیة، 1404 ق، ص 18.
14) همان، ص 54.
15) الجامع الفرید، ابن تیمیه، کتاب الزیارة، المسألة السابعة، جدة، دار الاصفهانی، سوم، 1393 ق، ص 438.
16) کتاب الرد علی الاخنائی، ص 164.
17) همان.
18) همان، ص 31.

منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره96.

ابن تیمیه در سال 1263 میلادى در حران از شهرهاى ترکیه کنونى  به دنیا آمد و در سال 1328 میلادى  وفات یافت

 روزنامه عرب زبان »احداث المغربیه« در مورد باورهاى  این مکتب چنین  مى نویسد

 »افکار ابن تیمیه (مرگ 728هجرى ) روشن و صریح است، او با اندیشه و عقل به کلى مخالف است و خواستار الغاى  عملکرد عقل از تمام شئون زندگى روزانه است و با فکر کردن و اندیشیدن دشمن است، مگر اینکه آن فکر و  اندیشه در راستاى  تأیید نقل باشند. در واقع او همه نمادها و مظاهر زندگى  این عصر را نفى  مى کند. به نظر او مهم&rlmترین مصلحت در این است که با کفار دشمن باشیم. براى  او مهم نیست که در این راه غیر مسلمان اذیت و آزار شوند و مسلمان نیز ضرر اقتصادى  ببینند. او با این کار، افکار تندروانه و نژادپرستانه و کراهیت را مورد تأیید قرار مى دهد و مى گوید

 اینکه برخى  از پیامبر نقل کرده&rlmاند که هرکس کافرى  را آزار دهد، من را آزار داده، این یک دروغ بزرگ است

 شاگرد او ابن القیم الجوزى  روایت کرده است: وزیر اتار در اینکه یهودیان مى توانند بر دین خود باقى  بمانند، به این آیه استناد کرد

 
»قل یا أیها الکافرون لا أعبد ما تعبدون و لا أنتم عابدون ما أعبد و...« و این آیه از محکمات است و منسوخ نیست، ولى  او با آنها در مورد تفسیر این آیه به جدل برخواست و گفت: آنها کافر هستند و جایگاه ابدى   آنها جهنم است

  ابن تیمیه مى گوید: کسانى  که به دین اسلام پایبند نیستند، دودسته&rlmاند؛ 

یا کافرند یا منافق و مردم پس از هجرت پیامبر (ص) تاکنون سه طبقه هستند: »مؤمن، منافق وکافر«. سپس او خون غیرمومن (منافق و کافر) را حلال شمرده و حتى  در این راه دسته دیگرى  از مسلمانان مانند شیعیان دوازده امامى  را که از شیوه و روش فهم او از اسلام پیروى  نمى کنند، نیز در زمره منافقان و کافران قرار مى دهد

 ابن تیمیه از نظر شرعى ، قتل و سلب و اغتصاب و مصادره اموال و آزار زنان و کودکان و... را حلال اعلام مى کند. اما در مورد مسلمانان مانند شیعه بر حسب ابن تیمیه، کفر آنها بزرگ&rlmتر و گناه آنها عظیم&rlmتر از کفار اصلى است و بنابراین مجازات آنها هم شدیدتر از مجازات کفار اصلى  است

 به هر حال این برداشت فکرى ، نه براى  فکر و نه براى  فرهنگ و تمدن احترامى  قایل نیست. 

نظرات(0)  

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی