مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۲ مطلب در مرداد ۱۳۸۷ ثبت شده است

يكشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۸۷

جلوه هایی از مهدی (عج)

سیماى قائم آل محمد (عج ) از قلم علامه حسن زاده آملی

دوازدهمین ، موسوم است به نام رسول خدا صلى الله علیه وآله و مکناست به کنیه آن حضرت . رزق و روزى جهانیان به یمن وجود اوست و بقاى دنیا، به یمن برکت و بقاى او.خاتم اوصیا و شرف زمین و آسمان است . و او بقیه الله است در ارضش و منتقم از اعدایش . او حجت آل محمد، صاحب زمان و خلیفه رحمان ، امام و مولایمان فرزند حسن عسکرى علیه السلام است ، که خداى ، فرجش را نزدیک فرماید!
سنش در هنگام وفات پدر بزرگوارش پنج سال بود، ولیکن خداوند در این سن اندک او را رحمت و فصل الخطاب عنایت فرمود و آن حضرت را آیت عالمین قرار داد.
بدو حکمت ارزانى داشت ؛ چنان که با یحیى نیز در کودکى چنین کرد. او را در طفولیت امام قرار داد؛ همچنان که عیسى را در گهواره به پیامبرى رسانید.

او از پلیدى و نا پاکى منزه است و از عصیان و نافرمانى به دور، و سیره اش سیره پدرانش علیهم السلام مى باشد . و کسى است که خداوند به وسیله او زمین را از قسط و عدل پر مى کند؛ همچنان که پیش ‍ از قیامش از ظلم و جور پر مى شود.
اخبار از رسول خدا صلى الله علیه وآله با سندهاى بسیار و طرق متعدد از هر دو فرقه ، بسیار وارد شده است که : مهدى علیه السلام از فرزندان آن حضرت صلى الله علیه وآله و همنام اوست و سلطنتش از مشرق تا مغرب حاکم خواهد شد و خداوند به وسیله او زمین را پر از قسط و عدل مى کند؛ همچنان که پیش از قیامش پر از ظلم و جور مى شود.

 وانگذاشت پدر بزرگوارش فرزندى به حسب ظاهر و باطن به غیر از آن حضرت . و واگذاشت او را در حالتى که غایب و مستتر بود
همچنان که در پیش ذکر شد. و مولد شریف آن حضرت نیمه شعبان بود از سال دویست و پنجاه و پنجم . مادر معجز پرورش ام ولدى بود که او را نرجس مى گفتند، و سن مبارکش در وقت وفات پدر بزرگوار خود پنج سال بود . و او را در حال طفولیت ظاهره آیت و حجت ساخت ، همچنان که عیسى بن مریم علیه السلام را در گهواره پیغمبر کرد.
و به تحقیق که نص بر آن حضرت در ملت اسلام پیرایه سبقت یافته بود از نبى هدى صلى الله علیه وآله و بعد از آن امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام و پدر بزرگوارش نزد کسانى که محل وثوق و از خاصان شیعه او بودند، نص بر آن حضرت به امامت ، و اشاره به او به خلافت مى فرموده . و پیش از آن که آفتاب جهانتاب وجود لازم السعودش روشنى بخش عرصه امکان شود، خبر در باب غیبت آن سرور ثابت و به دولت او قبل از غیبت مستفیض و متواتر بود. و اوست صاحب سیف از جمله ائمه هدى علیه السلام و قائم به حق و منتظر از براى دولت ایمان .
و او را پیش از قیام و ظهور دو غیبت است که یکى اطول از دیگرى است ، همچنانکه در اخبار بسیار وارد شده ، اما غیبت صغرى پس از وقت ولادت لازم السعادت است تا انقطاع سفارت و رسالت میانه او و شیعیان او، و سفراء به وفات معدوم شدند. و اما غیبت طولى که آنرا غیبت کبرى گویند، پس آن بعد از غیبت اولى است و در آخر غیبت کبرى قیام خواهد فرمود با سیف ، قال الله عزوجل : و نرید ان نمن على الذین استضعفوا فی الرض ونجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین (الایه) ، و قال سبحانه و تعالى : و لقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون (الآیه).
و رسول خدا صلى الله علیه وآله فرموده است که : هرگز منقضى نخواهد شد ایام و لیالى تا این که مبعوث سازد الله تعالى مردى از اهل بیت مرا که اسمش با اسم من موافق باشد، پر میکند زمین را از عدل و داد همچنان که پر شده است از ستم و جور و بیداد.
و باز از جناب مستطاب نبوى صلى الله علیه وآله مروى است که مى فرماید: اگر باقى نماند دنیا مگر یک روز، البته دراز مى کند الله تعالى آن روز را تا این که بر انگیزد در آن روز مردى از اولاد مرا که اسمش همچو اسم من باشد، پر مى کند دنیا را از عدل و قسط همچنانکه پر است از ظلم و جور.

 

(از کتاب : فضائل و سیره چهارده معصوم (علیهم السلام ) در آثار استاد علامه حسن زاده آملى ) (نوشته  ‏عباس عزیزى)

 

همچون شمایل جدّش ظاهر مى شود

روزى حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم در جمع بعضى از شاگردان خود پیرامون شروع ظهور قائم آل محمّد عجّل اللّه فرجه الشّریف ، چنین اظهار نمود:
به خدا سوگند! او را مى بینم که در حال ورود به مکّه معظّمه مى باشد، در حالتى که پیراهن و عباى رسول اللّه صلى الله علیه و آله را بر تن ؛ و عمامه آن حضرت را بر سر و کفش هاى وصله دارش را در پاى خود کرده ؛ و نیز چوب دستى او را در دست گرفته و به عنوان یک چوپان به همراه چند گوسفند مى آید تا داخل مکّه گردد
... .
با این که صدها سال از عمر مبارکش سپرى شده ، امّا با شکل و قیافه جوانى شاداب ظاهر مى گردد و هیچ اثر پیرى در او دیده نمى شود؛ و به تنهائى وارد مسجدالحرام و به کعبه پناهنده مى گردد
.
و چون شب فرا رسد و مردم به خواب بروند، جبرئیل به همراه میکائیل و تعدادى از دیگر ملائکه نازل مى شوند و نزد حضرت ولىّ عصر، امام زمان صلوات اللّه علیه مى آیند
.
در این هنگام ، جبرئیل علیه السلام به صاحب الزّمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف گوید: اى سرور من ! گفتار تو مقبول و دستور تو نافذ خواهد بود
.
پس از آن ، امام زمان علیه السلام دستى بر صورت خود مى کشد و اظهار مى دارد: حمد و ستایش مخصوص خداوندى راست که وعده اش فرا رسیده و ما را وارث زمین گردانیده است و جایگاه ما بهشت خواهد بود، خداوند بهترین پاداش را براى عمل کنندگان مخلص قرار داده است
.
بعد از آن ، حضرت بین رکن و مقام مى ایستد و با فریادى رعدآسا ندا مى دهد: اى کسانى که خدا شما را براى یارى من ذخیره داشته است ، به پاخیزید و به سوى من بشتابید و مرا یارى کنید
.
امام صادق علیه السلام در ادامه فرمایش خود افزود: صداى امام زمان به گوش همگان در شرق و غرب عالَم خواهد رسید
.
و چون این صدا به گوش همه برسد، تمامى اصحاب و یاران آن حضرت کمتر از یک چشم بر هم زدن گرد او جمع خواهند شد، که تعداد آن ها سیصد و سیزده نفر، به تعداد اصحاب حضرت رسول صلى الله علیه و آله در جنگ بدر خواهد بود
.
سپس تمامى افراد با حضرت بیعت خواهند کرد؛ و اوّل کسى که دست امام زمان را مى گیرد و بیعت مى کند، جبرئیل امین علیه السلام است و پس از آن سایر ملائکه که بر زمین فرود آمده اند؛ و سپس جنّیانى که در رکاب آن حضرت باید باشند و بعد از آن ها مؤمنینى که کنار آن حضرت اجتماع کرده اند، بیعت مى نمایند.

(از کتاب چهل داستان و چهل حدیث از امام زمان علیه السلام )(مؤلّف : عبداللّه صالحى)

۰ نظر ۲۷ مرداد ۸۷ ، ۱۹:۰۳
فتحی
جمعه, ۴ مرداد ۱۳۸۷

امام کاظم(ع)

25 رجب روز شهادت جانگداز حضرت امام کاظم (علیه السلام) است، با عرض تسلیت به شیعیان و دوستداران آن حجت خدا، خصوصا به محضر فرزند گرامی اش حضرت امام زمان (علیه السلام) .

 

 

گوشه زندان ویران و خرابم عار نیست

 خوش دلم کاینجا کسی همراه من جز یار نیست

خوش بود گربسته باشد پای من در سلسله
 رشته عشق است این عمامه و دستار نیست

محرم اسرار عشقم کاین چنین زندانی ام 

 کس به غیر از من در اینجا محرم اسرار نیست

گوشه زندان بغداد و غریب و مبتلا
غیر زنجیر جفایم یاور و غمخوار نیست

عاشق روی نگارم در رهش جان می دهم
 جنت و فردوس من غیر از وصال یار نیست

گرچه زندانبان زند با  تازیانه هرشبم
 محو روی دلبرم باکم از این این آزار نیست

یوسف زهرایم و زندان شده چاه غمم
عاشقی باشد گناهم غصه ام در کار نیست

                                             ( ناشناس )

۰ نظر ۰۴ مرداد ۸۷ ، ۱۸:۲۳
فتحی