مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۶ مطلب در آبان ۱۳۸۴ ثبت شده است

يكشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۸۴

حضرت عبد العظیم علیه السلام

حضرت عبد العظیم علیه السلام

حضرت عبدالعضیم حسنی از مفاخر خاندان نبوت و اهل بیت عصمت (علیهم السلام ) می باشند .

 عبد العظیم ابن عبدالله ابن الحسن ابن زید ابن حسن مجتبی ( علیه السلام )هم زمان با امام دهم می زیسته  آن بزرگوار مورد اعتماد و وثوق حضرت امام هادی (علیه السلام ) و نمونه والای پرهیزکاری و تقوا بود . وفات ایشان در 15 ماه شوال و قبر مطهرشان در شهر ری زیارتگاه اهل دل و پیروان ائمه هدی است.

مهرخوبان دل و دین او را ربوده بود و همه عمر بابرکت خود را در خدمت امام زمان خو د بود. با همه سرمایه علمی و ایمانی خود باز هم روزی در خدمت امام دهم ( علیه السلام ) اعتقادات وباورهای دینی خود را عرضه  کرد  و از امام علیه السلام درخواست کرد اگر اشکالی در عقیده او هست راهنمایی فرماید
در مورد شناخت خداوند ، نبوت حضرت رسول (ص ) ، امامت علی ( ع) و فرزندانش ، و اینکه ولایت و دوستی و پیروی آنان را بر خود واجب می داند و دوستی با دوستان و دشمنی با دشمنان واجب است ، و اینکه معراج  حق است و سئوال در قبر ، و بهشت و دوزخ خق است ، صراط و میزان و قیامت حق است و نیز پس از ولایت اهلبیت ، نماز واجب است و روزه و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر واجب می باشد

و امام علیه السلام اعتقادات او را تایید فرمودو بر او آفرین گفت و فرمود :‌ای اباالقاسم به خدا سوگند این همان دین خداست که آن را برای بندگانش پسندیده و خواسته  است . پس همین عقیده را حفظ کن خداوند در دنیا و آخرت تو را با قول و عقیده ثابت استوار بدارد .
مردی از ری به خدمت امام هادی (علیه السلام ) رفت  حضرت پرسید کجا بودی ؟ عرض کرد به زیارت امام حسین (ع) رفته بودم . حضرت فرمود :اگر قبر عبدالعظیم را زیارت می کردی که نزدیک شماست ، مثل کسی بودی که زیارت امام حسین کرده باشد .

 

بیایید برای هم دعا کنیم که عقیده و عمل ما هم مورد پسند امام زمان ما باشد - 
لینک به سایت آستان حضرت عبدالعظیم (ع)
اگر به زیارت این آقای بزرگوار رفتید التماس دعا                یا علی مدد

مهر خوبان

مهر خوبان دل و دین از همه بی‌پروا برد
رخ شطرنج نبرد آنچه رخ زیبا برد
تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت
از سمک تا به سمایش کشش لیلا برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خس بی سر و پایم که به سیل افتادم
او که می‌رفت مرا هم به دل دریا برد
جام صهبا  زکجا بود  مگر  دست که بود
که در این بزم بگردید و دل شیدا برد
خم ابروی تو بود و کف مینوی تو بود
که به یک جلوه ز من نام و نشان یکجا برد
خودت آموختی‌ام مهر و خودت سوختی‌ام
با برافروخته رویی که قرار از ما برد
همه دل باخته بودیم و هراسان که غمت
 همه را پشت سر انداخت مرا تنها برد

ازعارف بزرگ  علامه طباطبایی رحمة الله علیه

۲۹/۸/۸۴

۰ نظر ۲۹ آبان ۸۴ ، ۱۲:۰۲
فتحی
دوشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۸۴

او از فرشته بر تر بود

او از فرشته بر تر بود

سال 1281 شمسی در تبریز به دنیا آمد و او را محمد حسین نامیدند
از طرف پدر اولاد امام حسن مجتبی (علیه اسلام ) و از مادر اولاد امام حسین علیه السلام  بود . در 5 سالگی مادر و در 9 سالگی پدرش را از دست داد.

سید محمد حسین طباطبایی در تبریزبه تحصیل پرداخت وپس از فراگرفتن قرآن و ادبیات فارسی به حوزه علمیه رفت و تحصیل علوم دینی را آغاز کرد . در دوره نوجوانی به همراه برادرش برای ادامه تحصیل به حوزه نجف هجرت نمود  و پس از ده سال به علت مشکلات معیشت ناچار به تبریز بازگشت . و تا ده سال در این شهر به کار کشاورزی پرداخت و در سال 1325 شمسی به حوزه علمیه قم مهاجرت نمود . در قم به همراه خانواده زندگی بسیار ساده ای را در دو اتاق اجاره ای که با پرده ای جدا شده بودند ادامه داد.

در مدت تحصیل زیر نظر استادان ارزشمند و مبرز مدارج کمال را طی نمود ودر فلسفه - فقه - حدیث- تفسیر - عرفان و سیرو سلوک - در صرف و نحو - معانی و بیان - اصول و کلام - اخلاق  - ریاضی ( حساب ، هندسه ، جبر ) - ستاره شناسی - به مقامات عالی استادی رسید و به حق شایستگی عنوان علامه را داشت .
علامه طباطبایی  در خطاطی - نقاشی - طراحی- سرودن شعر- تیر اندازی- سوارکاری نیز تبحر داشت .

آن یگانه عزیز در سیر و سلوک و مجاهدات نفسانی از عارف کامل سید علی آقا قاضی ( ره ) بهره برد . خودش در این باره فرموده : پس از ورودم به نجف اشرف به بارگاه امیرالمومنین علیه السلام رو کرده و از ایشان استمداد کردم . در پی آن آقای قاضی نزدم آمد و فرمود (شما به حضرت علی علیه السلام عرض حال کردید و ایشان مرا فرستادند . از این پس هفته ای دو جلسه خواهیم داشت )
در قم پس از بررسی نیازهای جامعه اسلامی و وضعیت حوزه علمیه  تدریس فلسفه و تفسیر را پیش گرفت و شاگردان شایسته ای که در دوران حاضر هریک شخصیت ارزشمندی برای اسلام هستند تربیت نمود .

برخی آثارو خدمات و ابتکارات علمی علامه :
1- به صحنه آوردن قرآن و درس تفسیر قرآن به طور مستقل و شایسته .
2- تدریس فلسفه اسلامی به طور رسمی که تا آن زمان مهجور و منزوی و راکد بود
3- با محتوای فلسفه اسلامی  پوچی و بی ارزشی فلسفه مادی را اثبات نمود
4- طرح مسائل و شبهه های فکری مورد نیاز و ارئه پاسخ های عمیق با استفاده از فلسفه و معارف اسلام
5- آسان کردن کتابهای درسی فلسفی
6- بیان و روشن نمودن پیوند ناگسستنی دین و فلسفه
7- تالیف بیش از سی کتاب ارزشمند و ماندگار که یکی از آنها تفسیر قیم و ابتکاری المیزان است و نیز کتاب های :  سنن النبی - خلاصه تعالیم اسلام - مصاحبه ها با پرفسور کربن فرانسوی - قرآن در اسلام - شیعه در اسلام  - بدایة الحکمه - نهایة الحکمه - اصول فلسفه و روش رئالیسم - علی و فلسفه الهی - ولایت نامه - تعلیقه بر اسفار ملاصدرا - تعلیقه بر بحارالانوار - و  . . . .

علامه بزرگوار طباطبایی پس از عمری تلاش و مجاهدت در راه بندگی خدا و نشر اسلام عزیز در روز یکشنبه (18 محرم 1402 ) 24 آبان 1360 شمسی به محضرپروردگار و رفیق اعلی رحلت فرمود .  قبر او در مسجد بالاسر حضرت معصومه سلام الله علیها است و زیارتگاه اهل ولا.
از معنویت ، اخلاق ، و عرفان ایشان داستانها نقل شده و ارادت ایشان به اهلبیت عصمت زبانزد اهل دل است .
**** یک هفته مانده به رحلت دیگر جواب کسی را نمی داد . و سخن نمی گفت . فقط زیر لب (لا اله الا الله ) را زمزمه می کرد
**** در روزهای آخر کسی از او پرسید در چه مقامی هستید؟ فرمود : مقام تکلم . پرسید تکلم با چه کسی ؟   فرمود :با حق ****آخرین بار که حالش بد شد و راهی بیمارستان شد به همسرش فرمود : من دیگر بر نمی گردم
****ارادت ایشان به اهلبیت زبانزد بود . می فرمود :
باطن دنیا صلوات بر محمد و آل محمد  صلوات الله علیهم اجمعین  است .
**** هر سال در ایام فاطمیه ده روز در خانه اش عزا می گرفت.
**** میفرمود :
همه امامان علیهم السلام لطف دارند اما لطف امام رضا علیه السلام  محسوس است .
**** می فرمود :
من به حال این مردم که اینطور عاشقانه ضریح را می بوسند غبطه می خورم .
**** جایی فرموده بود : ای کاش بنده یک مرثیه خوان حضرت سیدالشهدا علیه السلام بودم .
**** در مجلس عزای امام حسین علیه السلام می رفت و می فرمود :
ما برای سیاهی لشگر بودن شرکت می کنیم .
**** ایشان اشعار زیبایی هم دارند ولی  یک شعراز ایشان نقل می کنم و در صورت توفیق در فرصت دیگر شعری از آن عزیز درج می کنم

مـــهر خـوبان دل و دیــن از همه بـی پروا برد
رخ شــــطرنج نبرد آنــــچه رخ زیبا بـــــرد
تو مـــپندار که مجنون سَرِ خود مجنون گـشت
از ســمک تا به سمایش کِشش لیـــلی بــرد
من به ســرچــشمه خورشید نه خود بـردم راه
ذره ای بــــــودم و مــهر تو مـــرا بالا بـــرد
من خسی بی ســر و پایم که به سیل افــــتادم
او که مـی رفـــــــت مرا هم به دل دریا بـرد
جام صهبا ز کــجا بـود؟ مگر دســت کــه بود
که به یک جلوه دل و دین ز همه یک جا برد
خم ابــــروی تو بود و کــف میــــنوی تو بود
که دریـــــن بزم بـــگردید و دل شیدا بـرد
خودت آموختی ام مهر و خودت سوخـــتی ام
با برافروخـــــته رویی که قرار از ما بــــرد
همه یاران به ســـــر راه تـــو بودیم ولــــــی
غــــم روی تو مرا دید و دلم یــغما بــرد
همه دل باخته بودیم و پریشان که غمت
همه را پشت ســر انداخت مرا تنــها برد

۰ نظر ۲۳ آبان ۸۴ ، ۱۲:۰۰
فتحی
يكشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۸۴

بیاساقی

بیاساقی

حافظ ( ۷۹۲ هـ. ق )

ساقی بیار باده که ماه صیام رفت  
درده قدح که موسم ناموس و نام رفت
وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم
عمری که بی حضور صراحی و جام رفت

مستم کن آن چنان که ندانم زبی خودی
درعرصه خیال که آمد کدام رفت
بر بوی آنکه جرعه جامت به ما رسد
در مصطبه دعای تو هر صح و شام رفت

دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید
تا بویی از نسیم می اش در مشام رفت
زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه
رند از ره نیاز به دارالسلام رفت

نقد دلی که بود مرا صرف باده شد
قلب سیاه بود از آن در حرام رفت
در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود
می ده که عمر در سر سودای خام رفت

دیگر مکن نصیحت حافظ که ره نیافت
گمگشته ای که باده نابش به کام رفت

ملا صدرا (۱۰۵۰ هـ . ق)

ساقیا از سر بنه این خواب را
آب ده این سینه پرتاب را
مطربا یکدم به کف نه بربطی
زورق تن را بیفکن در شطی
 

از دف و نی زهره را در رقص آر
درنوای چنگ و بربط جان سپار
لشکر غم کرد در دل رستخیز
زین قیامت در پناه می گریز

عقل رفت عشق بر جایش نشست
وارث عقل است عشق ای حق پرست
تو برو تدبیر کار خویش گیر
ترک این جان خطا اندیش گیر

مصلحت را با دل من کار نیست
اندر این ویرانه کس را بار نیست
عاقلان گر می کنند از عقل نقل
من سلامت دیده ام در ترک عقل

۱۵/۸/۸۴

۰ نظر ۱۵ آبان ۸۴ ، ۲۰:۵۳
فتحی
سه شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۸۴

عید رمضان آمد و . . .

عید رمضان آمدو ماه رمضان رفت


سلام ، بر تو ای ماه عشق و پاکی


راستش نمی دانم چه بنویسم . حالتی دارم که قابل وصف نیست . هم ناراحتم و هم راضی و خوشحال . هر روز که دعای همان روز را می شنوم و یا می خوانم ، احساس می کنم باید خود را برای خدا خافظی آماده کنم . امروز هم دعای روز بیست و هشتم بود ! ! !  اما با چه دلی می توانم از  تو جدا شوم .؟؟
تا می خواستم آمدنت را احساس کنم و با تو انس بگیرم می بینم داری آماده رفتن می شوی.  چه زود گدشت . خیلی حیف شد !‌ ! چه روز ها و شبهای قشنگی بود ! !  چه حال و هوایی داشتیم ! !

سحر و بیداری و مناجات و دعا   . . . .  اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه  . . . . . و حتی خوردن سحری  در آن ساعت چه دلچسب بود . روزها برخوردهای صمیمانه . . .  قبول باشه !    التماس دعا !  . . .  و هنگام افطار . . .  ربنا . . . .   الهم لک صمنا  . . . .  قرائت قرآن . . . دعای افتتاح  . . اللهم  انی افتتح الثناء بحمدک . . . .
نماز جماعت یا فرادی . . . هیئت   . . . سخنرانی  . . .   مناجات . . . .    روضه  . . .گریه  . . . سینه زنی   . . . . 
شبهای قدر . . . .قرآن به سر . . . .   بک یا الله . . . . .  بمحمد  . . . . بعلی . . . .   . . .

و حالا باید در نماز عید فطر بخوانیم  اللهم اهل الکبریاء  والعظمه  . . . . . 
چه زود گذشت  ! ! ! ! !  چه زود رفتی !   ماه عزیز   . . . ماه برکت  . .  ماه عشق . . . ماه پاکی  . . .  ماه   . . .همه خوبی ها   . . . .  تا یک سال دیگر باید چشم انتظارت باشم  . . .

۰ نظر ۱۰ آبان ۸۴ ، ۰۶:۵۰
فتحی
شنبه, ۷ آبان ۱۳۸۴

خالی

 
 
 
 
 
 
 
 
 
۰ نظر ۰۷ آبان ۸۴ ، ۱۱:۴۱
فتحی
يكشنبه, ۱ آبان ۱۳۸۴

سی هزار شب !!!

سی هزار شب !!!
 

( به نام خداوند رحمان و رحیم - ما این قرآن را در شب قدر نازل کردیم - و تو چه میدانی که شب قدر چیست ؟- شب قدر از هزار ماه بهترو بالاتر است - در این شب فرشتگان و روح به اذن خدا از هر فرمان نازل می شوند- این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه)

  ***********************************

خدای مهربان و کریم که بندگان خود را به مهمانی خاص در ماه مبارک رمضان دعوت کرده ، برای این پذیرایی سنگ تمام گذاشته . در یک شب قیمت همه کار های خوب را تا بیش از سی هزار برابر بالا برده

و اعلام کرده که بشتابید و از مزایای استثنایی بورس بازار خدا استفاده کنید . . . . .
 همه قرآن در شب قدر نازل شده ( و بعد هم به تدریج مناسب با زمان و مکان نازل گردیده )  شب قدر یکی از شبهای ماه رمضان است و در هر سال تکرار می شود ومخصوص سال نزول قرآن نیست . شب قدر از ابتدای خلقت بوده و تا قیامت نیز خواهد بود .

شب اندازه گیری و تقدیر است و خداوند حوادث یک سال را تا شب قدر سال بعد تقدیر می کند یعنی زندگی ، مرگ ، رزق ، سعادت ، شقاوت ، و . . . . در این شب عنایت الهی شامل همه بندگانی که به خدا روی آورند می گردد. و باب نقمت و عذاب بسته است . این که شب قدر از هزار ماه برتر است ، از جهت فضیلت عبادت است که انسانها با عبادت به تکامل می رسند و به قرب الهی نائل می شوند .پس عبادت شب قدر از عبادت سی هزار شب غیر از شب قدر بالاتر است.ادراک حقیقت شب قدر برای پیامبر محقق است ولی برتر از ادراک انسانهای عادی است . تقدیر و تفسیر امور یک سال در این شب باید به حجت خدا و امام زمان نازل شود و در زمینه روحی او محقق گردد. هریک از پیامبران در این شب امر خدا به سویشان آمده که آن را به وصی بعد از خود واگاذار نموده اند.

در شب قدر اعمال صالح و کار نیک قدر و قیمت سی هزار برابر می یابد یعنی کارهایی مانند خدمت به خلق خدا ، صدقه دادن ، صله رحم ، اطعام و دادن غذا ، مطالعه و تفکر علمی ، و  . . . . .لکن انسانهای کامل و معصومین (علیهم السلام ) راهنمایی کرده اند و اعمال مشخصی را یاد ما داده اند که در کتاب های روایتی و خصوصا در مفاتیح الجنان آمده است  مانند :
1-   نماز شب قدر
2-   صد رکعت نماز
3-   دعای مخصوص قرآن به سر گرفتن
4-   زیارت امام حسین (علیه السلام )
5-   خواندن قرآن به خصوص سوره های روم ، دخان ، عنکبوت
6-   دعای امام زمان ( علیه السلام
7-   استغفار و آشتی با خداوند
8-   توبه از کارهای خطا و تفکر در مورد بد حالی خود و اینکه علم و قدرت خداوند می تواند  او را نجات دهد. . . .
9-   و  . . . .

خدایا به همه ما توفیق بهره برداری از لحظه لحظه ی شب قدر را عطا بفرما     ۱/۸/۸۴

۰ نظر ۰۱ آبان ۸۴ ، ۰۷:۵۹
فتحی