مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۷ ثبت شده است

جمعه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۷

جابربن عبدالله و مقام صبر

پسندم آنچه را جانان پسندد

جابر ابن عبدالله انصاری یکی از سابقین در اسلام است که از روزهای نخست با پیامبر(ص) بیعت نمود و در اغلب جنگها در رکاب آن حضرت بود .او علاوه بر میدان جنگ و جهاد در میدان علم و معارف الهی نیز چهره ممتازی به شمار می رود، وازعلوم ومعارف خاندان رسالت بهره های زیادی اندوخته ، و در نقل آثار و احادیث پیامبر (ص) و امامان شیعه شهرت فراوانی دارد.
افتخار و سعادت دیگر جابر این است که به سبب عمر طولانی توفیق معاشرت و استفاده از محضر هفت تن از چهارده معصوم (علیهم السلام) را داشته است . با این مقدمه توجه شما دوستان عزیز را به جریان ملاقات او با حضرت امام باقر (علیه السلام( جلب می کنم :
روی أن جابر بن عبد الله الأنصاری رضی الله عنه ابتلی فی آخره بضعف الهرم و العجز فزاره محمد بن علی الباقر (ع) فسأله عن حاله
فقال أنا فی حالة أحب فیها الشیخوخة على الشباب و المرض على الصحة و الموت على الحیاة
فقال (ع) أما أنا یا جابر فإن جعلنی الله شیخا أحب الشیخوخة و إن جعلنی شابا أحب الشیبوبة و إن أمرضنی أحب المرض و إن شفانی أحب الشفاء و الصحة و إن أماتنی أحب الموت و إن أبقانی أحب البقاء
فلما سمع جابر هذا الکلام منه قبل وجهه و قال صدق رسول الله (ص) فإنه قال ستدرک لی ولدا اسمه اسمی یبقر العلم بقرا کما یبقر الثور الأرض فلذلک سمی باقر علم الأولین و الآخرین أی شاقه       

از کتاب مسکن الفئواد – نوشته شهید ثانی - ص87
****************************

ترجمه: جابر در آخر عمر به ضعف و پیری مبتلا شد ، امام باقر (علیه السلام ) به دیدار او رفت و از حال او پرسید. جابر گفت حالی دارم که در این حال پیری را بر جوانی ، و بیماری را بر تندرستی ،ومردن را به زیستن ترجیح می دهم.
امام باقر (علیه السلام ) فرمود : اما من اگر خدا مرا پیر گرداند ، حال پیری را دوست میدارم ،واگر جوان سازد جوانی را. اگر بیمار سازد بیماری را و اگرشفا دهد شفا و سلامتی را دوست دارم ، اگر بمیراند مردن را دوست میدارم و اگر زنده بدارد زندگی را.
جابر چون این سخنان را شنید صورت آن حضرت را بوسید و عرض کرد رسول خدا(ص) راست فرمود . او به من فرمود : یکی از فرزندان مرا خواهی دید که نام او نام من است ، و مشکلات علم را خواهد شکافت چنان شکافتنی که زمین را شخم می زنند . واز این جهت به او لقب باقر علم اولین و آخرین خواهند داد

***************
بعضی بزرگان فرموده اند از این گفتار امام برمی آید که جابر در مقام صبر بوده ولی سخن امام باقر علیه السلام مربوط به مقام رضاست.

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و دردو وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

آری دوستان عزیز می بینیم که حتی جابر ابن عبدالله نیز پس از یک عمر استفاده از آموزش ها و راهنمایی معصومین به قله نهایی تکامل نمی رسد و از «استاد خاص» که خدای متعال برای انسانها تعیین فرموده بی نیاز نمی شود . پس وضع ما چگونه خواهد بود ؟ !!

۰ نظر ۲۰ ارديبهشت ۸۷ ، ۱۱:۲۶
فتحی
جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۷

بی نیازی از انسان کامل ؟؟!!

بی نیازی از انسان کامل در کدام مرحله ؟؟

 در یادداشت قبل به این نکته اشاره شد که عالم ما ظاهر و باطنی دارد. ظاهر آن با علم و تجربه دانشمندان قابل شناخت و بررسی است . و از راه این علوم می توان قواعد و فرمول زندگی در طبیعت را به تدریج و با آزمون وخطا بدست آورد.
چنانکه دانشمندان پدیده های مختلف را در شرایط مشخص شناسایی و یا تجزیه و ترکیب نموده و مورد استفاده قرار می دهند. و انسانها به کمک علوم از نعمتهای ارزشمند طبیعت در زمین و دریا و هوا بهره مند می شوند . دستاوردهای علم در رشته های گوناگون تجربی ، تولیدی ، صنعتی ، کشاورزی ، علوم پایه و غیره حاصل تلاش انسان در همین راستا بوده ، و البته مفید و شایسته شکرگزاری است .
اما باطن این عالم  (که در وجودش هیچ تردیدی نیست ) نه با علوم عادی قابل شناخت است و نه قابل کنترل و استفاده . در میان انسانها کسانی هستند که عالم به تعلیم الهی شده اند و خدای حکیم به آنها عطا فرموده آنچه را که بشر هرگز قادر به درک آن نبود . که نمونه کامل و اتم این بزرگان حضرات معصومین (سلام الله علیهم ) می باشند . آنها با اذن الهی علاوه بر  ظاهر عالم ، هم  باطن عالم و هم قواعد و قوانین روابط و اسرار باطنی عالم را شناخته اند .  چنانکه
حضرت علی (علیه السلام ) فرمود من به راههای آسمان آشناتر از راههای زمین هستم .
و یشر تنها از طریق راهنمایی و دستگیری این بزرگان می تواند به آنچه که نیاز دارد اما هیچگاه برایش قابل حصول نیست دست یابد .
(( و علمکم ما لم تکونوا تعلمون ))

عارف و مفسر و فیلسوف بزرگ شیعه ، حضرت علامه طباطبایی با تعبیر "استاد خاص " از این پاکان و راهنمایان بی بدیل یاد می فرماید : « و اما استاد خاص آن است که بخصوصه منصوص به ارشاد و هدایت است و آن رسول خدا و خلفای خاصه حقه او هستند و سالک را در هیچ حالی از احوال از مرافقت وهمراهی استاد خاص گزیری نیست ، اگرچه به وطن مقصود رسیده باشد .» 
                                       ( از رساله لب اللباب در سیر و سلوک اولی الالباب )
آری انسان کامل که که معصوم و پاک از هر رجس و پلیدی است ،بر همه عوالم وجود و ظاهر و باطن و روابط و اسرارهمه موجودات عالم آگاه است، و نیاز ما و امثال ما به او هیچ پایان و حدی ندارد . یعنی در هیچ مرحله ای از مراحل پیشرفت و تکامل بی نیاز ازدستگیری و راهنمایی آن بزرگان نخواهیم بود حتی اگر سالهای طولانی عمر خود را از تعالیم و ارشاد آنها بهره مند شده باشیم .
در این باب توجه عزیزان همراه را به قضیه تاریخی برخورد یک شاگرد خوب و مطیع و با سعادت مکتب معصومین (علیهم السلام ) جلب میکنم . کسی که از میان چهارده نور پاک عصمت با هفت تن از آنان معاشرت و موانست و همنشینی داشته یعنی جابر ابن عبدالله انصاری . او که در جوانی از یاران پیامبر اکرم (ص) بود و تمام عمر خود را در ارتباط و خدمت اهلبیت ایشان گذراند ، دراواخر عمر برخوردی با حضرت امام باقر (علیه السلام ) داشت و طی گفتگویی با ایشان برایش معلوم شد که پس از این همه سال هنوز پله های بسیاری از راه تکامل را طی نکرده و در حضور امام نه می تواند اظهار وجود کند و نه به هیچ وجهی با معصوم قابل مقایسه است .
چون قصد من پرهیز از طولانی شدن مطلب است ،دوستان می توانند برای اطلاع به کتاب مسکن الفواد نوشته شهید ثانی مراجعه فرمایند . امیدوارم همه عزیزان در راه رشد و رسیدن به قله های بلند انسانیت با عنایت خدای متعال مورد توجه و لطف وجود مقدس معصومین (علیهم السلام ) قرار گیرند . محتاج دعای همه شما - التماس دعا

۰ نظر ۱۳ ارديبهشت ۸۷ ، ۱۵:۳۸
فتحی
سه شنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۷

نوشته های قبلی مهر خوبان

نوشته های قبلی مهر خوبان

وبلاگ آینه های عارف از تاریخ ۸/۴/۸۴ در بلاگفا راه اندازی شد که تاریخ و  لیست یاد داشتها اینجاست

اسفند 1384

بهمن 1384

دی 1384

آذر 1384

آبان 1384

مهر 1384

شهریور 1384

مرداد 1384

تیر 1384

******************

مدتی نیز علاوه بر بلاگفا در پارسی بلاگ هم  می نوشتم که تاریخ و لیست آنها این است :

یکشنبه 29/8/1384] مهر خوبان

دوشنبه 23/8/1384] او برتر از یک فرشته بود

یکشنبه 15/8/1384] بیا ساقی

سه‏شنبه 10/8/1384] عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت

شنبه 7/8/1384] نامه ای از بهشت

یکشنبه 1/8/1384] سی هزار شب ؟؟؟؟؟؟

دوشنبه 25/7/1384] کریم آل طاها خوش آمدی

شنبه 16/7/1384] جرعه ای از جام ابو حمزه

سه‏شنبه 12/7/1384] نذر جمال تو

یکشنبه 10/7/1384] دعوت نامه برای بندگان خدا

شنبه 9/7/1384] یک مهمانی با حال

چهارشنبه 6/7/1384] تشکر از پارسی بلاگ

سه‏شنبه 5/7/1384] درد دلی با محبوبم

جمعه 1/7/1384] رو نما

دوشنبه 28/6/1384] سلام و تبریک

یکشنبه 23/11/1384] یا حسین یا حسین یا حسین

چهارشنبه 12/11/1384] بابا جون منو با خودت ببر

یکشنبه 9/11/1384] هیئت دل ها

چهارشنبه 28/10/1384] علی در نگاه محمد

دوشنبه 26/10/1384] کلاس ولایت

دوشنبه 19/10/1384] قیامت میقات

شنبه 17/10/1384] سلام بر مروج علم اولین و آخرین

یکشنبه 11/10/1384] دریای پاکی و علم در کودکی

سه‏شنبه 6/10/1384] در حسرت دیدار

سه‏شنبه 29/9/1384] دلم برای خودم تنگ شده

چهارشنبه 23/9/1384] آقاجان سلام - 2

چهارشنبه 23/9/1384] آقاجان سلام -1

شنبه 19/9/1384] شهید محراب - گناهان کبیره

سه‏شنبه 15/9/1384] قاب خیال

سه‏شنبه 8/9/1384] اسوه راستگویی

پنجشنبه 5/2/1387] ملک و ملکوت

یکشنبه 26/12/1386] عید الزهراء مبارکباد

پنجشنبه 12/11/1385] باباجون منو تنها نذار

دوشنبه 18/10/1385] عید ولایت مبارک

جمعه 19/8/1385] یا علی

یکشنبه 25/4/1385] سلام و تبریک

چهارشنبه 20/2/1385] همنشین

شنبه 27/12/1384] اربعین و نوروز

یکشنبه 21/12/1384] خورشید بر نیزه

چهارشنبه 17/12/1384] اگر نمی دانید . . . .

یکشنبه 14/12/1384] مناسک عشق

سه‏شنبه 9/12/1384] امید لطف ---- شفای جان

شنبه 6/12/1384] . . . . ویران کننده کاخ یزید

چهارشنبه 3/12/1384] ای زبان علی در کام

جمعه 28/11/1384] آیه های کربلایی

دوشنبه 3/4/1387] از فدک تا محشر

پنجشنبه 23/3/1387] زندگی نامه و یادی از شهید فتحی

جمعه 17/3/1387] شرح شهادت حضرت زهرا (س)

سه‏شنبه 7/3/1387] قزبانی امامت . . . . . . . . ناله حیدر

جمعه 20/2/1387] پسندم آنچه را جانان پسندد

جمعه 13/2/1387] بی نیازی از انسان کامل ؟؟

یکشنبه 24/4/1386] برای دخترم

جمعه 19/3/1385] دو خاطره از دو رهبر عزیز

دوشنبه 3/11/1384] محرم نامه

چهارشنبه 2/9/1384] جلوه های عشق

چهارشنبه 20/7/1384] عشق گوهرشادی

*******************

ولی پس از مدتی که پیگیری نکرده بودم رمز وبلاگ بلاگفا را فراموش کردم و فقط پارسی بلاگ را ادامه دادم تا اینکه ناچار شدم در بلاگفا وبلاگ جدیدی را شروع کنم که فعلا ملاحظه می کنید

امیدوارم در فرصت مناسب بتوانم یادداشت ها را سرو سامانی بدهم که راحت در دسترس باشد

۶/۴/۸۷ عارف

۰ نظر ۱۰ ارديبهشت ۸۷ ، ۱۱:۳۹
فتحی
پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۸۷

ملک و ملکوت

ملک و ملکوت

آنچه در عالم هستی موجود است دوچهره دارد : چهره ظاهر و چهره باطن . ظاهر عالم که ما با آن مانوس هستیم ، طبیعت و عالم ملک است . عالم طبیعت درهمه پدیده هایش نظم و دقت و حساب و کتاب باور نکردنی دارد. و همین خاصیت طبیعت در بسیاری از موارد برای انسانها شاهدی و آیتی برای شناختن و پی بردن به مدیر و مدبرو حکیم و ناظم آن می باشد .
و آنها که دیده عبرت بین دارند در این عالم با این نگاه در هرجایی نقشی از روی باغبان را مشاهده می کنند :

عکس روی باغبان پیداست در هر برگ گل         سیر کن نقش خدا را در پر پروانه ها

اشیاء و عناصر و ذرات طبیعت با یکدیگر نیز روابطی بسیار منظم و حیرت آور دارند و اصل علیت که در همه جلوه ها وچهره های زیبای طبیعت جاری است ، براساس همین قوانین و روابط دقیق که به تعبیر کلام خداوندی سنت الله نام دارد، دانشمندان و عالمان رشته های گوناگون علوم طبیعی را یاری می کند تابتوانند از کوچکترین ذرات عالم ماده تا بزرگترین ثوابت و سیارات و کهکشانها را مورد مطالعه قرار دهند ، و عالم طبیعت را در تسخیر انسان قرار دهند تا زندگی اش آسانتر ، زیباتر ، شیرینتر ، مفیدتر و بهتر گردد.    «سخر لکم ما فی السموات وما فی الارض »

اما به تعبیر بزرگان انسانیت همه ذرات عالم و همه پدیده ها و حرکتها چنانکه ظاهری دارند ، باطنی هم دارند و این باطن را ملکوت عالم می گویند و البته انسان عادی که راه درکش فقط محدود به حس و عقل است به ملکوت دسترسی ندارد. وهیچ شاخه ای از علوم حصولی و کسبی را به آن سراپرده راهی نیست
« ولله غیب السموات والارض » .
دسترسی و درک و شهود عالم بالا فقط نصیب کسانی می شود که ماذون به اذن الهی و با صاحب این خانه محرم باشند.
آنها که به این سراپرده راه می یابند نه با علم و قدرت خود که با تعلیم الهی و دستگیری پروردگار رمز و رموز وچهره حقیقی و باطنی عالم آشنا را در می یابند.

رموز علم ادریسی                       بود ذوقی نه تدریسی

« وکذلک نری ابراهیم ملکوت السموات والارض و لیکون من الموقنین » که ابراهیم (علیه السلام) محرم حرم شد و به دیدار مفتخر .که ابراهیم (علیه السلام) نیز با عنایت الهی به مشاهده ملکوت رسید . و حتی بالاتر و والاتر از حضرت ابراهیم (علیه السلام) نبی مکرم اسلام حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله و سلم ) بود که به لطف و عنایت خاص میزبان به معراج رفت و آنچه را که برای دیگران نادیدنی بود مشاهده فرمود « سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا »

شاید از نظر برخی این مطالب و این ظاهر و باطن ، وملک و ملکوت ،وحرم و محرم ، وعروج و شهود باور کردنی نباشد ، که البته همیشه چنین افرادی بوده اند .

هرکه شد محرم دل درحرم یار بماند                وانکه این کار ندانست در انکار بماند

اما شواهد و قرائن عقلی و نقلی تردید ناپذیر حکایت از صدق و ثبوت این خبرها دارد و همانطور که دانشمندان طبیعی ویژگی روابط و رموز این عالم را شناسایی و گزارش می کنند ، پاکان و خاصانی که به تعلیم الهی عالم شده اند و آنها که به نسبت براین سراپرده آگاهی یافته اند ، حقایقی را از آسمان و زمین و دل و جان عالم و آدم فرموده اند و آثار و نتیجه بسیاری از اعمال و صفات قلبی و افکار که از دید علم طبیعی پنهان است برای استفاده همه انسانها بیان کرده اند. 
و البته این حقایق که قوانین ثابت ولایتغیر باطن عالم است از دسترس حس و عقل به دور و پنهان است و فقط کسانی که با یقین و اطمینان قلبی به برگزیدگان الهی ایمان دارند بهره مند شده و به راه درست و مطمئن هدایت در باطن زندگی و اعمال خود می رسند
« هدی للمتقین الذین یومنون بالغیب »

حضرت علی ابن ابیطالب (علیه السلام) که به فرموده رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ) باب مدینه علم است ، در سخنان گهربار خود از این قوانین پرده برداشته که اینک عبارتی کوتاه اما گرانبها از آن ولی خدا تقدیم شما عزیزان می کنیم . اگر بعد از این هم فرصت و عنایتی نصیب ما شد ، نمونه های دیگری تقدیم می شود:

أی بنی لا شرف أعلى من الإسلام و لا کرم أعز من التقوى و لا معقل أحرز من الورع و لا شفیع أنجح من التوبة
فرزند عزیزم شرافتی بالاتر از اسلام نیست ، وکرم و بزرگواری عزیزتر از تقوا نیست ،و پناهگاهی محکمتر از ورع نیست ،و هیچ شفاعت کننده ای کامیاب کننده تر از توبه نیست .
( بحارالأنوار ج : 74 -  و تحف العقول)

۰ نظر ۰۵ ارديبهشت ۸۷ ، ۰۷:۱۴
فتحی