مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۱

وصیت امام علی(علیه السلام)

وصیت نامه امام علی ( علیه السلام)

از وصیت هاى آن حضرت است به حسن و حسین علیهماالسّلام وقتى که ابن ملجم (لعنة اللّه علیه) به او ضربت زد

شما را به تقواى الهى سفارش مى نمایم، و اینکه دنیا را مجویید گرچه دنیا شما را بجوید، و بر آنچه از دنیا از دستتان رفته متأسّف نباشید. حق بگویید، و براى ثواب

الهى بکوشـید. دشـمن سـتمگر و یـار سـتمدیده باشـید.

شما و همه فرزندان و خاندانم و هر که این وصیتم به او مى رسد را به تقواى الهى،

و نظم در زندگى، و اصلاح بین مردم سفارش مى کنم، چرا که از جد شما )صلّى اللّه علیه وآله) شنیدم مى فرمود: «اصلاح ذات البین از عموم نماز و روزه بهتر است.»

خدا را خدا را درباره یتیمان، آنان را گاهى سیر و گاهى گرسنه مگذارید، مباد که در کنار شما تباه شوند.

خدا را خدا را در رابطه با همسایگان، که مورد سفارش پیامبر شمایند، پیوسته به آنان سفارش داشت تا جایى که گمان بردیم میراث برشان خواهد ساخت!
خدا را خدا
را درباره قرآن، نیاید که دیگران در عمل به آن از شما پیشى جویند.
خدا را خدا را درباره نماز، که نماز عمود دین شماست.
خدا را خدا را درباره خانه پروردگارتان، تا وقتى هستید آنجارا خالى مگذارید، که اگر خالى گذاشته شود از کیفر حق مهلت نیابید.

خدا را خدا را در باره جهاد با اموال و جان و زبانتان درراه خدا، بر شما باد به پیوند با هم و بخشش مال به یکدیگر، و بپرهیزید از دورى و قطع رابطه با هم. امر به معروف و نهى از منکر را وانگذارید، که بدکارانتان بر شـما مسـلّط شوند، آن گاه دعـا کنید و به اجابـت نرسـد.

سپس فرمود: اى فرزندان عبدالمطّلب، نیابم شما را که به بهانه کشته شدن من در خون

مسلمانان فرو افتید و گویید: امیرالمؤمنین کشته شد، امیرالمؤمنین کشته شد! معلومتان باد که فقط قاتلم باید قصاص شود. ملاحظه نمایید هرگاه من از این ضربت او از دنیا رفتم تنها او را یک ضربت بزنید، و گوش و بینى و اعضاى او را قطع مکنید، که من از رسول خدا «صلّى اللّه علیه وآله» شنیدم مى فرمود:
«از مُثله کردن دورى کنید هرچند درباره سگ
گازگیرنده باشد».

( نهج البلاغه ترجمه انصاریان)

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۱۷
فتحی
جمعه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۱

یا قاضی الحاجات

مناجات با قاضی الحاجات

باز کن در که گدای سحرت برگشته

عبد عصیان زده و در به درت برگشته

بنده ی بی خرد و خیره سرت برگشته

سفره را چیدی و دیدم نظرت برگشته

 اصلا انگار نه انگار گنه کارم من

به تو اندازه ی یک عمر بدهکارم من

**************
 گرچه آلوده ام و خوار ولی برگشتم

طبق آن فطرت پاک ازلی برگشتم

دیدم از غیر درت بی محلی، برگشتم

دستِ پر هستم و با نام علی برگشتم

 از عقوبات من غم زده تعجیل بگیر

عبد آلوده پشیمان شده تحویل بگیر

**************
 بنده وقتی که فرو رفت به مرداب گناه

خواست از چاله در آید ولی افتاد به چاه

وای از دست رفیقی که مرا برد ز راه

من زمین خوردم و او جای دعا کرد نگاه

 حرف پرواز زد اما همه طنازی بود

دوستت دارمِ آن دوست ،دغل بازی بود

**************
 هیچ کس با دل من هم دل و هم راز نشد

این در آن در زدم اما گره ام باز نشد

این پر سوخته دیگر پرِ پرواز نشد

سدّ راه گنه خانه برانداز نشد

 ناگهان هاتفی از سوی خدا گفت بیا

گفتم آلوده ام و پر ز خطا گفت بیا

**************
 حال من آمده ام حالِ مرا بهتر کن

دیگر از دست خودم خسته شدم باور کن

با چنین بنده که داری به مدارا سر کن

دم افطارمرا مست می کوثر کن

 کوثر از اشک حسین است خدا میداند

که علی ریخته و فاطمه میگریاند

**************
 گرچه اندازه ی یک کوه گنه سنگین است

آشتی با تو همیشه مزه اش شیرین است

سفره ای را که تو چیدی چقدر رنگین است

آخر کار هر آن کس که بیاید این است

 اولین قطره ی اشکی که ز چشمش ریزد

بهر امداد به او فاطمه بر می خیزد

اگر شاعر این شعر را می شناسید لطفا اطلاع دهید

۰ نظر ۱۳ مرداد ۹۱ ، ۰۸:۵۰
فتحی