مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان
دوشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۰

به استقبال عرفه

بخشهایی از دعای عرفه امام حسین (علیه السلام)

ای آن که سپاسگزاریم به درگاه وی اندک است، اما او محرومم نمی سازد و گناهانم بسیارند لکن مرا به فضیحت و رسوایی نمی کشاند، پیوسته مرا در حال انجام گناهان می نگرد، اما هیچ گاه به خواری مرا نمی راند!

ای آن که در کودکی مرا محافظت فرمودی و در هنگام پیری بی روزیم نگذاشتی. ای آن که الطاف و نعمتهایت در نزد من بیرون از شمارند و توان شکرگزاری آنها را ندارم.

. . .  ای مولای من، تویی که نعمت دادی، تویی که احسان کردی، تویی که به نیکی رفتار نمودی، تویی که کرامت فرمودی، تویی که فضیلت بخشیدی، تویی که فضل خود را به اتمام رسانیدی، تویی که روزی عطا فرمودی، تویی که کرم کردی، تویی که توانمندم ساختی، تویی که سرمایه ام دادی، تویی که پناه دادی، تویی که کفایت کردی،تویی که هدایت کردی، تویی که از گناه بازداشتی، تویی که گناهان را پوشیدی، تویی که گناهان را بخشیدی، تویی که عذر پذیرفتی،تویی که مکنت و جاه بخشیدی، تویی که عزت دادی، تویی که پشتیبان بودی، تویی که تاییدم کردی، تویی که یاری رساندی، تویی که شفابخشیدی، تویی که عافیت دادی، تویی که اکرام کردی، خجسته و بلندمرتبه ای ای پروردگار من، ستایش جاودانه از آن توست و سپاس پیوسته تو را سزاست.

اما من ای خدایم، به خطاهایم معترفم، پس بر من ببخشای! منم که گناه کردم، منم که خطا نمودم، منم که نادانی کردم، منم که به سوی گناه شتافتم، منم که اشتباه کردم، منم که به غیر تواعتماد کردم، منم که در عین دانایی گناه کردم، منم که وعده هادادم، منم که وفا ننمودم، منم که پیمان شکستم، منم که به جرم خود اقرار کردم.

بارالها، من بدان نعمات که مرا داده ای اذعان دارم، به گناهانم اعتراف کرده و از آنها باز می گردم; تو نیز مرا بیامرز.

. . . . غیر تو خدایی نبود، یگانه ای و تو را همتایی نیست، فرمانروایی توراست و ستایش از آن توست و تو بر همه چیز توانایی، ای خدا،ای خدا، ای خدا.

خدایا، من در آن حال که بی نیاز و توانمندم، به تو نیازمندم،پس چگونه در حال فقر نیازمند تو نباشم. خدایا من که در عین دانایی، نادانم، چگونه در حین جهل، نادان نباشم!

. . . . خدایم! چقدر تو به من نزدیکی و من از تو دورم! و چقدر نسبت به من مهربانی. پس چیست که بین من و تو حجاب افکنده است!؟

. . . . خدایا، آن کس که زیباییهایش در حقیقت زشتی است، چگونه زشتیهای رفتار وی زشت و ناپسند نباشد و آن کس که سخنان حق گونه او ادعایی بیش نیست چسان ادعاهایش، ادعا نباشد.

خدایا، فرمانهای تاثیرگذار و اراده مسلط تو برای سخن گویی،گفتاری باقی نمی گذارد و صاحب توانایی را ناتوان می سازد.

بارالها، توجه من به مخلوقات تو سبب می گردد که از مشاهده جمالت محروم بمانم، پس مرا در پیشگاه خویش به عبادتی بگمار که به وصال تو رساندم! چگونه برای اثبات وجود شریفت به چیزی دلیل آورده شود که در هستی خود محتاج توست، آیا برای غیر تو ظهوری است که برای تو نیست تا وجود غیر، آشکار کننده جمال تو باشد؟

تو کی پنهان بوده ای که برای عیان ساختنت نیاز به دلیلی باشد که تو را اثبات نماید، کی دور بوده ای که کاینات راه رسیدن به توباشند. کور باد آن چشم که تو را نگاهبان خود نبیند! و چه زیانبار است معامله بنده ای که از محبت تو وی را بهره ای نیست!

خدایا، خواری و پستی ام در برابر تو هویداست و احوال من بر توپوشیده نیست.

وصالت را از تو می طلبم و به یاری وجود شریفت، بر هستی توگواهی می دهم. مرا با نور خود به ذات پاکت راهنمایی فرمای و باصدق عبودیت در پیشگاهت برپای دار.

. . . .  آن کس که تو را از دست داد، چه کسی را یافت و آن که تو رایافت که را از دست داد! به راستی که زیانکار است آن کس که به جای تو دیگری را برگزیند و بسی خسران زده است آن که بکوشد تااز تو جدا گردد. چسان به غیر تو امیدوار شوم، در حالی که تورشته احسان را نگسسته ای و چگونه نیاز خویش از درگاه غیر توبطلبم و حال آن که عادت بخشندگی خویش را دگرگون نساخته ای!

ای کسی که شیرینی موانست خویش را به عاشقانت چشانیده ای، پس آنان در برابر تو تملق کنان برپای ایستاده اند! ای کسی که پرده های هیبت خود را بر دوستانت افکنده ای و آنان هراسناک درمقابل تو پوزش می طلبند.

تو بندگانت را به یاد می آوری پیش از آن که دیگران از آنهایادی کنند و آغازگر هر بخشش و احسانی قبل از آن که عبادت کنندگان رو به سوی تو آورند و بخشنده و عطا کننده ای، پیش از آن که خواهندگان از تو بخواهند و چه شگفت است این که بسیارمی بخشی، آن گاه از آنچه بخشیده ای از ما وام طلب می کنی!

خداوندا، من را به کمند مهربانی خویش به سوی خود آر تا وصال تو را دریابم و با جاذبه الطاف خویش مرا درکش تا به سوی تو روی آورم!

خدایا، رشته امیدم از تو نمی گسلد گرچه تو را سرکشی نموده ام وهرچند تو را عبادت کنم باز دهشت مرا رها نمی سازد. کاینات مرابه سوی تو رهنمون می گردند و یقینی که به کرم تو دارم مرا به سویت می کشاند.

خدایا، چگونه نومید گردم و حال آن که تو امید منی و چگونه به خواری تن دردهم در حالی که تو تکیه گاه منی. . . خدای من . . . . (مجله پاسدار اسلام، شماره ۲۲۰)


بخوانید . . . قیامت میقات (عرفه سال ۸۴)

۹۰/۰۸/۰۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی