مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان
دوشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۸۴

مست محبت

 مست محبت

مادری بود و دختر و پسری
پسرک از می محبت مست
دختر ار غصه پدر مسلول
پدرش تازه رفته بود از دست
یکشب آهسته با کنایه طبیب
گفت : با مادر این نخواهد رَست
ماه دیگر که از سموم خزان
برگها را بود بخاک نشت

صبری ای باغبان که برگ امید
خواهد از شاخه حیات گُست
پسر این حال را مگر دریافت
بنگر اینجا چه مایه رقت هست
صبح فردا دو دست کوچک طفل
برگها را به شاخه ها می بست   

(شهریار)

۸۴/۰۵/۲۴
فتحی

محبت

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی