مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان
پنجشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۰

زینب آموزگار صبر

با تبریک میلاد حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)


 صبرکن، اندکی صبر کن تا رسول خدا بیاید و نام تو را از آسمان تحویل بگیرد نامگذاری تو با خداست .

صبر کن، تو با صبر بسیار قرین خواهی بود، و صبر در خدمت تو فراوان درسها خواهد آموخت.

اصلا، صبر ملازم تو خواهد شد،وتو معلم صبر خواهی بود، والگوی صبر.

دختر زهرا! پس از آمدن پدر بزرگ، آسمان نامت را با احترام و تجلیل نازل خواهد کرد، و بعداز آن تو« زینت بابا» خواهی شد.

عزیز دل علی! گریه نکن، اینجا که تو آمدی گرچه زمین است و «دنیا»، اما خانه تو منزل و مهبط وحی و«آیه تطهیر» است. در این خانه پدرت علی و مادرت فاطمه و برادرانت در کنار جدت رسول الله ، صحنه ای آفریدند که آسمان باشوق فریاد برآورد که:« انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»

و جبرئیل هنگام تقدیم این آیه با حسرت و التماس تقاضا کرد که در آن جمع راهش دهند، تا لحظاتی در کنار آن پنج نور مقدس احساس افتخار نماید.

 

گریه نکن! قبل از آمدن تو مونست، یار و معشوق تو، و دلبندت حسین را، خداوند در این خانه قرار داد، تا تو از لحظه ای که چشم باز می کنی ، بر چهره حسین بنگری و «حسینی » شوی.

و حسین نیز با تو راز ها دارد، و تو با حسین ماجرا ها خواهی داشت، گریه هایت را نگهدار تا آن موقع، که نقشی بس عظیم در آبیاری نهال جهاد و شهادت، در گلستان امامت، و در مزرعه نبوت خواهی داشت.

زینب! از همین ابتدای کار به خاطر بسپار که همه جا با حسین باشی، در خانه و بیرون خانه، در سفر و حضر، هیچ گاه از او جدا نشو. حسین یار خوب توست . اگر روزی تو در خواب باشی و او ببیند که آفتاب از روزنه به صورت تو می تابد، طاقتش طاق می شود، کنار تو می آید و می ایستد تا سایه بدنش را بر روی تو اندازد و جلوی تابش خورشید بر چهره تو را بگیرد.زینب چه برادری داری!

به یاد داشته باش که هنگام ازدواج نیز دو شرط مهم قرار دهی : یک اینکه هر روز حسینت را ببینی، و دو اینکه هر گاه سفری برایش پیش آمد با او هم سفر شوی. زینب! این دو شرط تو را به کار خواهد آمد، تو طاقت دوری حسینت را نداری. می دانی اگر او به سفر برود و تو همراهش نباشی چه خواهد شد؟!

روزی خواهد آمد که حسینت ندا می دهد : « فمن کان باذلا فینا محجته، موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا . . . »    هرکس آماده است که خون دلش را در راه ما ببخشد، وتصمیم دارد لقاء خداوند را وطن قرار دهد، با ما کوچ کند. آن وقت است که شوهرت با سفر تو مخالفت نخواهد کرد، و تو با حسینت به سوی مکه راهی می شوی.

از مکه هم با او خارج شو، «حج» ت را رها کن تا «امام» ت را از دست ندهی. به مناسک پشت کن تا «امامت و ولایت» پا برجا بماند. با او برو و قبله ای برای دل ها به پا کن، قبله شهادت را بنا کن تا از برکت عشق قبله عبادت هم پا برجا بماند.

زینیب! کمی در آغوش رسول الله باش تا با نفس ملکوتی اش تو را بیمه کند، تو را ببوسد، ببوید، بنوازد و . . . . بگذار او هم گریه کند.آخر جبرئیل داستان تو را برایش می گوید، همان داستان زیبا را که خودت نیز بر زیبائی اش تاکید خواهی کرد.

آنجا که کافری ناجوانمرد، برای سوزاندن دل تو می گوید: دیدی خدا در کربلا با برادرت چه کرد؟ . . . و تو  . . . با اینکه آتش دلت شعله می کشد برای خاموش کردن دشمن خدا با سربلندی و افتخار جمله ای می گویی که چون پتک آهنین بر دهان دشمن فرود می آید: «ولله ما رأیت الا جمیلا»

عزیز جان حسین ! زینب! در دامن مادر درسهایی بزرگ و بی نظیر خواهی آموخت، اما یک چیز را بدان، مادر زمان زیادی در کنار تو نخواهد بود، آموختنی ها را بیاموز که مادر خیلی زود تو را تنها خواهد گذاشت.

یک چیز را می دانی ؟ تو و فاطمه ماموریت یکسان دارید، و هردو بسیجی فداکار یک جبهه هستسد، اما در دو میدان. هردو یک نقش را در عالم به تماشای ملک و ملکوت می گذارید، هردو عاشق و حامی ولایت، هردو سرباز و فدایی امامت، و هردو نگهبان وحافظ پیام نبوت، اما یکی قبل از امامش شهید خواهد شد و یکی امامش قبل از او به شهادت می رسد.
پس هردو یک پیام و یک حرف دارید : « حمایت از ولایت ».

عقیله بنی هاشم! یک نام را خوب به خاطر بسپار: «کربلا » و برای اینکه این نام مقدس همیشه در خاطرت جلوه گر باشد، پدرت علی، مادرت فاطمه، و برادرت حسن نیز که درهنگام شهادتشان تو را گریان می بینند، تذکر می دهند : گریه هایت را برای کربلا نگهدار.

زینب بزرگ! کربلای تو چیز عجیبی خواهد شد، همه انبیا و اولیای خداوند از آن سخن گفته اند، و از رسالت و مسئولیت عظیم تو در کربلا با خبرند. همه آرزو کرده اند که کاش در آن روز کنار حسین تو باشند. وقایع و صحنه های آن روز همه پیامبران ازآدم صفی الله تا خاتم  رسولان را گریانده است. تو و کربلایت چون خورشیدی نور افشان بر آسمان تاریخ خواهید ماند و در همه جا نام تو و صبر تو خودنمایی خواهد کرد.

در عاشورای شما حماسه ای بر پا می شود که فرشته های آسمان و ساکنان ملکوت نیز حیرت زده می مانند. در آن روز ملائک خواهند فهمید رمز « اسجدوا لآدم » چیست. و تفسیر زیبای   « انی اعلم ما لا تعلمون » چه می باشد.

زینب فاطمه! کربلای تو تا قیامت زیارتگاه عاشقان و آزادگان عالم می شود، و حسین تو تا أبد سرمشق آزادگی و مردانگی. و پس از عاشورا در فرهنگ دلدادگی و شیدایی و در قاموس عشق و محبت در مقابل کلمه «عشق» خواهند نوشت:  « حیات زینب» و آنگاه کسانی که برای واژه مقدس عشق و این مفهوم آسمانی، معانی کوچک و پست دنیایی و جسمانی قائل می شوند، سرافکنده خواهند شد.

راستی زینب ! سخن گفتن بابایت علی را نیک به خاطر بسپار، و مردم کوفه را نیز. کوفه ای که روزی مرکز حکومت پدرت خواهد شد، و تو در آن شهر برای زنان مسلمان قرآن تفسیر خواهی کرد. آری روزی هم از کربلا به کوفه می روی، درآن روز یکبار دیگر صدای بابایت علی را در زمان حسین، و مظلومیت حسین را در بیان علی برآنها تلاوت کن.

زینب! تو اسوه و سرمشق خواهی بود. نه فقط برای زنان، که همه انسانهای پاک و حقیقت جو (مرد و زن ) به تو اقتدا خواهند کرد. تو نسخه کاملی از عصمت و عفت، شجاعت و شهامت، ایثار و سخاوت، قیام و انقلاب، بندگی و عبادت، و . . . . همه صفات برجسته زهرایی هستی. تو تیز چون مادرت محبوبه خدایی، و از هر رجس و آلودگی جدایی.

دردانه زهرا! تو پرورده دامان «سیدة النساء العالمینی» و شاگرد بی همتای «امیر المومنینی» و تو ثمره علم و اخلاق و سیره «رحمة للعالمینی» تو همانی که حضرت زین العلبدین، سید ساجدین و حجت خدا بر زمین در باره ات فرمود : «انت بحمدالله عالمة غیر معلمة »

زینب علی ! وارث زهرا! اندکی صبر کن، صبر کن تا جبرئیل بیایدو پیغام آسمان را در خانه مادرت فاطمه ابلاغ کند.

زینب تو با صبر دنیایی داری، و صبر نیز در محضر تو صبوری خواهد آموخت.

 . . . . صبر کن زینب . . .

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی