مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سخن معصوم» ثبت شده است

يكشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۳

چه کسی شیعه است ؟

ویژگی های شیعه در کلمات امام رضا (علیه السلام )

 

یابن ابی محمود اذا اخذ الناس یمینا و شمالا فالزم و طریقتنا فانه من لزمنا لزمناه و من فارقنا فارقناه)  عیون اخبار الرضا: 615:1) 

امام رضا علیه‏ السلام فرمود:   ای پسر ابی ‏محمود! وقتی دیدی مردم به چپ و راست می‏روند و تو ملازم طریقه و روش ما باش زیرا هر کس با ما ملازم و همراه باشد ما با او همراه خواهیم بود و هرکس از ما جدا شود ما نیز از او جدا خواهیم شد.

********************

 

حمیری از حضرت رضا علیه ‏السلام روایت می‏کند که آن حضرت فرمود، امام صادق علیه ‏السلام می‏فرماید:   و الله لا یکون الذی تمدون الیه اعینکم حتی تمیزون و تمحصون ثم یذهب و لا یبقی من کل عشرة منکم و الا الاندر ثم تلا: ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و یعلم الصابرین. (آل عمران: 142)

بخدا سوگند آنچه انتظارش را می‏کشید، و برای وقوع آن، چشم دوخته ‏اید (دولت حق) بوجود نخواهد آمد تا این که آزمایش و گرفتار شوید و از هر ده نفر شما اندکی باقی بماند. خداوند می‏فرماید: آیا چنین پنداشته‏ اید که (تنها با ادعای ایمان) وارد بهشت خواهید شد در حالی که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران و را مشخص نساخته است؟ 

در نقل دیگر، این حدیث چنین آمده است: 

عن الرضا علیه‏ السلام قال: لا یکون ما تمدون اعینکم الیه حتی تمیزوا و تمحصوا فلا یبقی منکم الا القلیل ثم قرأ: الم - احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون (عنکبوت: 2)

ابن ابی ‏نصر می‏گوید: امام رضا علیه‏ السلام می‏فرماید: آنچه چشمهایتان را برای وقوع آن کشیده‏اید به وجود نخواهد آمد تا این که گرفتار و آزمایش شوید و عده کمی از شما باقی و پایدار بماند. سپس این آیه را قرائت فرمود: الم: آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم و به حال خود رها شوند و آزمایش نخواهند شد؟ 

//bayanbox.ir/id/2614782912828506177?view


۰ نظر ۱۶ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۱۲
فتحی
پنجشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۳

شهادت حضرت صادق (ع)

شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به همه شیعیان آن حضرت تسلیت با د

 شعر و نوحه شهادت حضرت را از اینجا بخوانید

کلمات قصارامام صادق (ع(

1)                طلبتُ الجنة، فوجدتها فى السخاء :بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگى و جوانمردى یافتم.

2)                 و طلبتُ العافیة، فوجدتها فى العزلة: و تندرستى و رستگارى را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه‏گیرى (مثبت و سازنده) یافتم.

3)                 و طلبت ثقل المیزان، فوجدته فى شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله »  و سنگینى ترازوى اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهى به یگانگى خدا تعالى و رسالت حضرت محمد (ص) یافتم.

4)                 و طلبت السرعة فى الدخول الى الجنة، فوجدتها فى العمل لله تعالى: سرعت در ورد به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در کار خالصانه براى خداى تعالى یافتم.

5)                 و طلبتُ حب الموت، فوجدته فى تقدیم المال لوجه الله: و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) براى خشنودى خدا یافتم.

6)                و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها فى ترک المعصیة: و شیرینى عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترک گناه یافتم.

7)                 و طلبت رقة القلب، فوجدتها فى الجوع و العطش: و رقت (نرمى) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگى و تشنگى (روزه) یافتم.

8)                 و طلبت نور القلب، فوجدته فى التفکر و البکاء: و روشنى قلب را جستجو نمودم، پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.

9)                 و طلبت الجواز على الصراط ، فوجدته فى الصدقة: و (آسانى) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه یافتم.

10)            و طلبت نور الوجه، فوجدته فى صلاة اللیل: و روشنى رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب یافتم.

11)            و طلبت فضل الجهاد، فوجدته فى الکسب للعیال: و فضیلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگى زن و فرزند یافتم.

12)            و طلبت حب الله عزوجل، فوجدته فى بغض اهل المعاصى: و دوستى خداى تعالى را جستجو کردم، پس آن را در دشمنى با گنهکاران یافتم.

13)            و طلبت الرئاسة، فوجدتها فى النصیحة لعبادالله: و سرورى و بزرگى را جستجو نمودم، پس آن را در خیرخواهى براى بندگان خدا یافتم.

14)            و طلبت فراغ القلب، فوجدته فى قلة المال: و آسایش قلب را جستجو نمودم، پس آن را در کمى ثروت یافتم.

15)            و طلبت عزائم الامور، فوجدتها فى الصبر :و کارهاى پر ارزش را جستجو نمودم، پس آن را در شکیبایى یافتم

16)            و طلبت الشرف، فوجدته فى العلم: و بلندى قدر و حسب را جستجو نمودم، پس آن را در دانش یافتم.

17)            و طلبت العبادة فوجدتها فى الورع: و عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در پرهیزکاری یافتم .

18)            و طلبت الراحة، فوجدتها فى الزهد: و آسایش را جستجو نمودم، پس آن را در پارسایى یافتم.

19)            و طلبت الرفعة، فوجدتها فى التواضع: برترى و بزرگوارى را جستجو نمودم، پس آن را در فروتنى یافتم.

20)            و طلبت العز، فوجدته فى الصدق: و عزت (ارجمندى) را جستجو نمودم، پس آن را در راستى و درستى یافتم.

21)            و طلبت الذلة، فوجدتها فى الصوم: و نرمى و فروتنى را جستجو نمودم، پس آن را در روزه یافتم.

22)            و طلبت الغنى، فوجدته فى القناعة: و توانگرى را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت یافتم.

23)           و طلبت الانس، فوجدته فى قرائة القرآن: و آرامش و همدمى را جستجو نمودم، پس آن را در خواندن قرآن یافتم.

24)            و طلبت صحبة الناس، فوجدتها فى حسن الخلق: و همراهى و گفتگوى با مردم را جستجو نمودم، پس آن را در خوشخویى یافتم.

25)            و طلبت رضى الله، فوجدته فى برالوالدین: و خوشنودى خدا تعالى را جستجو نمودم، پس آن را در نیکى به پدر و مادر یافتم.

(مستدرک الوسائل ، ج 12، ص 173 - 174، ح 13810)

    

 http://www.arshnews.ir/images/docs/000117/n00117633-b.jpg

اندرزهاى دهگانه

مردى از امام صادق (ع) اندرزى درخواست نمود! آن حضرت به او فرمودند:

1)                اگر خداى تعالى روزى را به عهده گرفته است غصه خوردنت براى چیست؟!

2)                 اگر روزى تقسیم شده است، حرص و آز براى چیست؟!

3)                 و اگر سنجش (در قیامت) حق است، پس ثروت اندوزى براى چیست؟!

4)                 و اگر عوض دادن خداى تعالى حق است، پس بخل ورزیدن براى چیست؟!

5)                 و اگر کیفر الهى آتش دوزخ است، پس گناه براى چیست؟!

6)                 و اگر مرگ حق است، پس شادمانى براى چیست؟!

7)                 و اگر (کارنامه) اعمال بر خدا عرضه مى‏شود، پس فریب براى چیست؟!

8)                 و اگر گذر کردن بر صراط حق است، پس خودپسندى براى چیست؟!

9)                 و اگر تمام چیزها به قضا و قدر است، پس اندوه براى چیست؟!

10)           و اگر دنیا ناپایدار است، پس اعتماد و آرامش به آن براى چیست؟!

(خصال صدوق ، ج 2، ص 450)

با استفاده از سایت شهید آوینی

۱ نظر ۳۰ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۶
فتحی
پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۳

دوستی-1

اساسى ترین ابزارهاى دوستى

انتخاب از کتاب دوستی در قرآن و حدیث - محمدی ری شهری

*امام على علیه السّلام : بهترین چیزى که مردم با آن ، دل هاى دوستانشان را به دست مى آورند و کینه ها را از دل هاى دشمنانشان مى زدایند ، خوش رویى به هنگام دیدارشان است ، پرسش حالشان در هنگام نبودشان و گشاده رویى در حضورشان .

*امام على علیه السّلام : عقل ، پرده پوشا[ى کاستى ها] است و کمال ، زیبایى آشکار . پس کاستى هاى خوى خود را با کمالت بپوشان و با عقل خویش ، هوایت را از پاى در آور ، تا دوستى تسلیمت گردد و محبّت ، برایت آشکار شود .

* امام على علیه السّلام : با گشاده رویى و خوش رویى بخشش کردن ، نیکوکارى و آغاز به سلام ، دوستى مردم را فراچنگ مى آورد .

* امام على علیه السّلام: دوستى با هیچ چیز همچون بخشندگى، نرمى وخوش خویى به دست نمى آید .

* امام على علیه السّلام : سه چیز عامل دوستى است : خوش خویى ، ملایمت نیکو و فروتنى .

* امام باقر علیه السّلام : محمّد بن شهاب زُهْرى ، افسرده و اندوهگین بر امام سجاد علیه السّلام وارد شد . حضرت زین العابدین علیه السّلام به او فرمود : «چرا غمگین و اندوهگینى ؟» گفت : «یابن رسول الله ! بر اثر آزمودنِ حسودانِ بر نعمت هایم و آزمندانِ به موقعیّتم و کسى که به او خوبى کرده و به خیرش امیدوار بودم و پندارم خطا بود ، غم و اندوه پیاپى به سراغم مى آید» . حضرت على بن الحسین علیه السّلام فرمود : «زبانت را از زیان زدن به خودت نگه دار تا مالک برادرانت شوى» . زهرى گفت : «یابن رسول الله ! من با سخنانى که مى پراکنم ، به آنان خوبى مى کنم [و بر دانش آنان مى افزایم]». امام سجاد علیه السّلام فرمود : «هیهات ! مبادا براى این کار ، دچار خودبینى شوى . مبادا چیزى بر زبان آورى که انکارش زودتر بر دل ها نشیند ، گرچه عذر و توجیه آن را داشته باشى ؛ زیرا هر آن کس که سخن ناشناخته [و قابل انکارت] را به او مى شنوانى ، چنین نیست که بتوانى عذرت را به او نیز بقبولانى» . سپس فرمود : «اى زهرى ! هرکه عقلش کامل ترین صفتش نباشد ، تباه شدنش آسان ترین ویژگى اش خواهد بود» . سپس فرمود : «اى زهرى ! چه اشکالى دارد که مسلمانان را چون خانواده ات قرار دهى ؛ پس بزرگشان را به منزلت پدر بدانى و کوچکشان را به منزلت فرزندت و همسالت را به منزلت برادرت ؟ حال به کدام یک از اینان دوست دارى ستم کنى ؟ کدام یک از اینان را دوست دارى نفرین کنى ؟ آبروى کدام یک از اینان را دوست دارى بریزى و پرده اش را بدرى ؟»

اگر هم ابلیس ـ که نفرین خدا بر او باد ـ در تو این پندار را پدید آورد که تو بر یکى از اهل قبله برترى دارى ، [اندکى درنگ کن و] بنگر . اگر آن شخص بزرگ تر از تو بود، [با خودت] بگو : 'پیش از من ایمان آورده و به عمل صالح پرداخته است ، پس از من بهتر است` . اگر کوچک تر از تو بود ، بگو : 'من پیش از او به گناهان و معصیت ها روى آوردم ، پس او بهتر از من است` و اگر همسالت بود ، بگو : 'من نسبت به گناه خود ، یقین دارم و درباره او تنها شک دارم ، پس چرا یقینم را بر اثر شک خود ، رها کنم ؟`

اگر دیدى مسلمانان به تو حرمت مى نهند ، بزرگت مى شمارند و گرامى ات مى دارند ، بگو : 'این فضیلتى است که آنان به چنگ آورده اند` و اگر از آنان درشتى و رویگردانى از خودت را دیدى ، بگو : 'این به سبب گناهى است که از من سر زده است` . در واقع ، اگر تو چنین کنى ، زندگى ات آسان مى شود ، دوستانت فراوان مى گردند ، دشمنانت اندک مى شوند و از نیکى شان شادمان مى گردى و از درشتى و جفایشان اندوهگین نمى شوى . این را بدان که گرامى ترین مردم نزد آنان ، کسى است که خیرش به آنان برسد و خود از آنان بى نیاز باشد و از درخواست چیزى خوددارى کند . پس از او گرامى ترین مردم نزدشان ، کسى است که از درخواست کردن خوددارى کند ، گرچه بدان ها نیازمند باشد . در حقیقت ، اهل دنیا اموال خود را به شدّت حفظ مى کنند و هرکه مزاحم آنچه نگهش مى دارند ، نشود ، نزدشان گرامى است و اگر مزاحم اموالشان نشود و حتّى بدانان چیزى از اموالش ببخشد ، عزیزتر و گرامى تر خواهد بود.»


 

 


* امام صادق علیه السّلام : سه چیز ، دوستى به بار مى آورد : دیندارى ، فروتنى و بخشش.

* امام حسن عسکرى علیه السّلام : هرکه پارسایىْ خوى ، کرمْ سرشت و بردبارىْ صفتش باشد ، دوستش زیاد و ستایشش بسیار گردد و بر اثر ستایش نیک از او بر دشمن خود پیروز شود .
۰ نظر ۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۴۰
فتحی