مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۰ ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۰

مناظره مذاهب(2)

 دعا و صدا زدن غیر خدا

بن شریح ( وهابی) : قرآن از خواندن غیر خدا نهی کرده است. می فرماید: «وأن المساجد لله فلاتدعوا مع الله احدا» مساجد برای خداست پس با خدا کسی را نخوانید(جن/18) حاجت خواستن از پیامبر عبادت اوست پس وقتی ما می گوییم یا رسول الله، یا سیدی، اینها خواندن و دعاست و از مقوله شرک می باشد.

عبدالله ( شیعه ): دعا یک معنی لغوی دارد و یک معنی اصطلاحی. معنای لغوی آن یعنی صدا زدن و فراخواندن و این عبادت نمی باشد. حضرت نوح گفت:« رب انی دعوت قومی لیلا و نهارا» من قوم خود را شب و روز دعوت کردم.(نوح/5) آیا نوح قوم خود را عبادت می کرده؟

در جای دیگر فرمود:« لاتجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم» صدا زدن پیامبر را مثل صدازدن افراد عادی قرار ندهید.(نوح/63) آیا خدا میخواهد بگوید پرستیدن پیامبر را مانند پرستیدن یکدیگر قرار ندهیدو پیامبر را به صورت ویژه بپرستید؟ بنا بر این در اینجا هم دعا عبادت نیست.

معنی لغوی دیگر دعا درخواست کردن است. ما از پیامبر یا کسی درخواست می کنیم تا کمک یا دعا کند، و مردم روز مره از یکدیگر کمک خواهی می کنند و این مقدار خواندن عبادت نیست.

اینکه ما میگوییم یا علی ، یا حسین و.... اگر بدون قصد حاجت خواهی باشد،در زبان فارسی صرفا اظهار اشتیاق به ذوی القربی خواهد بود، و این اجرای فرمان خداست که سفارش کرده اجر رسالت را با اظهار محبت به ذوی القربی پرداخت کنیم. زیرا نتیجه محبت پیروی کردن از آنهاست« قل لا أسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» بگو برای رسالتم اجری طلب نمی کنم مگر مودت اهلبیتم را.(شورا/23). و اگر به قصد خواستن حاجت باشد، یا علی مدد،و یا حسین! مریضم را شفا بده. این هم اگر با معرفت به مأذون بودن آنها باشد، عین توحید است و اشکالی ندارد. فقط در صورتی که گوینده آنها را مستقل در تاثیر بداند، شرک است و قابل بخشش نیست.

اینها در باره معنای لغوی دعا بود، اما معنای اصطلاحی دعا عبادت است. مثلا انسان در برابر خدا می ایستد، با این اعتقاد که جهنم و بهشت مال اوست و حیات و مرگ او در اختیار خداست و آنگاه تضرع میکند، این می شود عبادت. حال اگر کسی پیامبر یا فرشته ای را با این تفکر بخواند او را عبادت کرده است.

عمر عبدالوافی (وهابی) : من خودم در مشهد شما دیدم زائران حرم بر آستان درهای ورودی سجده می کردند و این بدترین نوع شرک و امام پرستی است. آنها با این عمل بر قبر ویا برای صاحب قبر سجده آورده اند.

عبدالله ( شیعه ): اگر خوب دقت کنید آنها سجده نمی کنند بلکه آستانه و عتبه را می بوسند. اگر ازآنها بپرسی چرا برای غیر خدا سجده می کنید؟ خواهند گفت: اولا ما سجده نمی کنیم بلکه آستان بوسی می کنیم، وانگهی سجده در نماز عبادت خداست و برای هیچ پیامبری و امامی انجام نمی گیرد و ما آن را کفر می دانیم.البته در طول تاریخ این آستان بوسی ها بوده و از مستحبات و آداب زیارت اهل بیت (ع) محسوب می شود. وهیچگاه کسی تصور شرک هم نمی کرده تا آنکه وهابیت تبلیغات ضد شیعی خود را رواج داد. و از این  رو علمای ما از این کار نهی کردند، زیرا عمل آنها برای کسانی که از نیت و عقایدشان خبر ندارند، به صورت شرک و کفر جلوه می کند.

دعایی که عبادت است این آیه است :« قل ادعو الذین زعمتم من دونه فلا یملکون کشف الضر عنکم » بگو این بت ها را که موثر می دانید بخوانید ولی آنها نمی توانند دفع ضری بکنند.(إسراء/56) این عقیده ی بت پرست است و از آن نهی شده است، ولی موحد وقتی پیامبر را می خواند، به معنای اصطلاحی عبادت که او را خدا بداند، نمی خواند بلکه به یکی از دو وجه معنای لغوی می خواند. یعنی یا برای حاجت می خواند که در این صورت او را موثر استقلالی نمی داند، بلکه مأذون از جانب خدا می داند، و یا برای اظهار اشتیاق و محبت می خواند که مزد رسالت را ادا کرده باشد.   

کتاب : حق با کیست جلد 1 صفحه 41 تا 43

۰ نظر ۲۹ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۱۶
فتحی
جمعه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۰

مهر خوبان

شعری از عارف و فیلسوف و مفسر عالیقدر


مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی


مـــهر خـوبان دل و دیــن از همه بـی پروا برد
رخ شــــطرنج نبرد 
آنــــچه رخ زیبا بـــــرد
تو مـــپندار که مجنون سَرِ خود مجنون گـشت
از ســمک 
تا به سمایش کِشش لیـــلی بــرد
من به ســرچــشمه خورشید نه خود بـردم راه
ذره ای  بــــــودم و مــهر تو مـــرا بالا بـــرد


*****


من خسی بی ســر و پایم که به سیل  افــــتادم
او که مـی رفـــــــت مرا هم به دل دریا بـرد
جام صهبا ز کــجا بـود؟ 
مگر دســت کــه بود
که به یک جلوه دل و دین ز همه یک جا برد
خم ابــــروی تو بود
و کــف میــــنوی تو بود
که دریـــــن بزم بـــگردید و دل شیدا بـرد


*****


خودت آموختی ام مهر و خودت سوخـــتی ام
با برافروخـــــته رویی که قرار از ما بــــرد
همه
یاران به ســـــر راه تـــو بودیم ولــــــی
غــــم روی تو مرا دید و دلم یــغما
بــرد
همه دل باخته بودیم و پریشان که غمت
همه را پشت ســر انداخت مرا تنــها برد



۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۲۰
فتحی
يكشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۰

شهادت امانت رسول الله (ص)

 شهادت محبوبه خدا

 

در لحظات آخر که فقط اسما (و طبق نقلی فضه هم ) در خانه بودند. یک مرتبه به اطراف نگاه کرد وفرمود : السلام علی جبرئیل،السلام علی رسول الله ، الهم مع رسولک، الهم فی رضوانک و جوارک و دارک دارالسلام. بعد به زنها فرمود : اترون ما اری ؟ پرسیدند مگر شما چه می بینید ؟ فرمود:هذه مواکب اهل السماوات و هذا جبرئیل، و هذا رسول الله (ص) . . .  پدرم می گوید دختر عزیزم بشتاب نزد ما. . .   پس چشمان مبارکش را بست و از دنیا رحلت فرمود.

* * * * * *

اسماء گریان شد، ناله می زد و بدن حضرت را می بوسید . ودر این لحظه حسنین (علیهما السلام) آمدند . پرسیدند اسماء مادر ما که این وقت روز نمی خوابید چه شده است که خوابیده ؟  اسماء جریان را به آنها گفت و ایشان نالان و گریان کنار بدن مادر آمدند هرکدام در حال گریه و ناله با مادر درد دلی داشتند . . .

********************

در تاریکی شب طبق سفارش حضرت زهرا (سلام الله علیها) بدن مبارک را علی (علیه السلام) با کمک اسماء غسل دادند ، و کفن کردند . . . در این لحظات علی (علیه السلام) رو به فرزندان نمود و فرمود : هلموا و تزودوا من امکم فهذاالفراق و اللقاء فی الجنه
بچه ها به کنار بدن مادر آمدند و با سوز و آه، گریه و با مادر خدا حافظی می کردند. نقل شده است که حضرت علی (علیه السلام) فرمودند :
اشهد الله انها حَنَّت و انَّت و اخرجت یدیها من الکفن و ضمّتهما الی صدرها . . . خدا شاهد است که فاطمه دستانش را از کفن بیرون آورد و بچه هایش را به سینه چسبانید

 

و در این لحظه ملائکه ندا دادند:
یا علی کودکان را از سینه زهرا (سلام الله علیها) بردار فرشتگان آسمان به گریه درآمدند. . .

 

****************************

با تعداد اندک نماز بر بدن زهرای اطهر (س) خواندند و شبانه تشییع کردند و به خاک سپردند. . . .
*****   طبق خطبه 202 نهج البلاغه هنگام دفن حضرت فاطمه (س) امیرالمومنین(ع)  با پیامبر(ص)  چنین نجوا فرمود :
 ای رسول خدا از جانب من و دخترت که هم اکنون در جوارت قرارگرفته و به سرعت بر تو ملحق شده سلام . ای پیامبر از فراق دختر برگزیده و پاکت پیمانه صبرم لبریز شده و طاقتم از دست رفته . . . اما پس از رحلت تو هر مصیبتی به من برسد کوچک است ،. . . .  ای پیامبر امانتی که به من سپرده بودی هم اکنون باز داده شد و گروگان را باز پس دادم ، اما اندوهم همیشگی است و شبهایم همراه بیداری ،تا آن دم که خداوند سر منزل تو را که در آن اقامت گزیده ای برایم انتخاب کند .
بزودی دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امتت در ستم کردن به وی اجتماع کرده بودند، سرگذشت وی را از او بی پرده بپرس . . . . . سلام من به هردوی شما باد . . . . . .

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۱۳
فتحی
پنجشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۰

مناظره مذاهب -1

درب خانه ی زهرا (سلام الله علیها)


سلف (وهابی): من از این رافضی دروغگو سوالی دارم که حق ندارد در پاسخ به آن طفره برود. او نسبت هایی به بزرگان ما از جمله حضرت عمر بن خطاب می دهد که اصلا واقعیتی ندارد و در شان آن بزرگوار نیست. و بعد پیروان عوام و نا آگاه خود را بر ضد ما تحریک می کند. شما به دروغ می گویید او درب خانه زهرا رضی الله عنها را آتش زده است.


سالم (حنبلی):پناه بر خدا از این تهمت ها، شما ها دنبال جو سازی بر ضد ما هستید بدون اینکه حتی یک حدیث ضعیفی ارائه دهید.


عبدالله ( شیعه ): بنا براین شما اقرار می کنید که اگر چنین حادثه ای حقیقت داشته باشد، گناه بزرگی است و مرتکب آن مورد خشم خدا و رسول است، من می خواهم از این مساله صرفنظر کنیم و سخنی دیگر در میان بیاوریم.


عمر (وهابی ): معلوم می شود که ایراد سلف مورد قبول عبد الله است که اثنی عشری ها بر این تهمت ها هیچ گونه دلیل تاریخی یا حدیث ندارند. من اصراربر این دارم که عبدالله یا سند بیاورد، ولو سند ضعیف باشد و یا توبه کند.


عبد الله (شیعه ): حالا که اصرار می فرمایید برخلاف میلم وارد حریم حضرات خلفا می شوم. معجم طبرانی در احوالات جناب ابوبکر خلیفه اول نقل می کند که دیدند او در بستر افتاده می گوید بار الها! من چند کار انجام داده ام که کاش نمی کردم ، کاش به خانه فاطمه جسارت نمی کردم.


و جسارت در صورتی تحقق دارد که بدون اجازه در خانه کسی را با قهر بگشایند واگر در زده باشند و فاطمه (سلام الله علیها) خود در را گشوده باشدکه پشیمانی ندارد.
در انساب الاشراف، در روایت بلاذری آورده است که خلیغه دوم برای بار دوم وسوم آمد، با او فتیله ای بود وفاطمه گفت ای پسر خطاب آیا آمده ای خانه ما را آتش بزنی؟ گفت آری، این برای حفظ سنت پدرت لازم تر می باشد. خانه ات را آتش می زنیم تا به سنت حضور در بیعت و نماز جماعت عمل کنید، زیرا شما از بیعت ابوبکر تخلف کرده اید.
البته بعضی ها برای توجیه حادثه می گویند: عمربن خطاب تهدید کرد ولی تهدید خود را عملی نکرد. یعنی کار با تهدید تمام شدو بیعت صورت گرفت.
اما این سخن با پشیمانی ابوبکر به هنگام مرگ آن طوری که توضیح دادیم، سازگار نیست. این واقعه اتفاق افتاده که خلیفه اول هنگام مرگ به سختی نگران آن است.
در صحیح بخاری آمده است که « ما بایع علی حتی توفیت فاطمه » یعنی علی بیعت نکرد تا اینکه فاطمه وفات نمود. و این بعداز ششماه بود. و اودر حال غضب بر جناب ابوبکر وفات یافت.در اینجا جالب خواهد بودکه حدیث معروف رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را به یاد آوریم که فرمود: رضا و غضب فاطمه (سلام الله علیها)، رضا و غضب خدا و رسول است

 
۰ نظر ۰۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۱۱
فتحی