مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان
شنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۱

مصاحبه با خدا

سوال: لطفاخودتان رامعرفی بفرمائید؟

جواب:منم خدای یکتا،پروردگارجهانیان

سوال: خدایا دوست دارید به چه اسمی خوانده شوید؟

جواب:همه نامهای خوب ازآن خداست،باآنهاخدارابخوانید. اعراف/ 180

سوال: خدایا می توانم بپرسم چراما آدمها را آفریدی؟

جواب:من جن وانس رانیافریدم،مگرآنکه مرا به یکتایی پرستش کنند. ذاریات/56

سوال:چرا اینقدر احساس تنهایی می کنم؟

جواب: من نزدیکم.  بقره/186

سوال: توهمیشه نزدیکی من دورم...چطور به تونزدیک شوم؟

جواب: دردل خویش پروردگارت رابامدادان وشامگاهان باتضرع وترس باصدای بلندیادکن وازغافلان مباش. اعراف/205

سوال: دوست دارم بدانم چقدرباشما فاصله دارم؟

جواب:ماازرگ گردن به شما نزدیک تریم. ق/16

سوال:خدایادرحالی که برخی مردم مافقیرهستند،بعضی ها به فکرمنافع خودشان هستندوبه چیزدیگری جز پول نمی اندیشند برای آنهاچه پیامی دارید؟

جواب:کسانی که زروسیم ذخیره می کنندودرراه خدا انفاق نمی کنندآنها رابه عذابی دردناک بشارت ده،روزی آن طلاونقره درآتش گداخته شودوپیشانی وپشت وپهلوآنهارابه آن داغ کننددرآن روزبه آنهاگفته شوداین است نتیجه آنچه زروسیم برای خودذخیره می کردید.توبه/۳۴و۳۵

سوال:خدایا،باوجودآنکه مادشمنان زیادی دردنیا داریم که مجهزبه سلاح های مخرب هستند،آیاامیدی به پیروزی هست؟

جواب:آری مااینگونه اراده کردیم که برمستضعفین جهان منت گذاریم وآنان راپیشوایان حق ووارث آن قراردهیم. قصص/5

سوال:خدایا درخاتمه سخنی برای مردم دارید؟

جواب:مردم،خداترس وپرهیزکارباشیدکه زلزله روزقیامت بسیارحادثه بزرگ وواقعه عظیمی است. حج/1

۰ نظر ۱۱ شهریور ۹۱ ، ۱۶:۰۴
فتحی
جمعه, ۳ شهریور ۱۳۹۱

متدین ها و بعضی مجالس


بعضی متدین ها و بعضی مجالس!!

 بله برون مهریه تعیین میشه   هی صحبت از ائمه دین میشه
بابای دوماد میره تو عمق دین   از قتاعت میگه و نان جوین
که زندگی باید در این راه باشه    مهر عروس سبکتر از کاه باشه
یه هو داداش کوچیک دوماد پاشد   گفت مهر آبجی پس چرا ویلا شد؟؟
دوماد داداش کوچیکه رو ماساژ داد   رو لاله گوشش کمی ویراژداد
سپس به نرمی رو زمین جلوس کرد   لبخندشو حواله عروس کرد
اونطرف اتاق ، پدرونوس   آخ معذرت می خوام پدرعروس
در جواب نطق بابای دوماد   بیاد حضرت سلیمان افتاد
که آن نبی دور ازهوا ، یه دم بود   دارای باغ و خدم و حشم بود
سیم و زرش بی حدو اندازه بود   سخاوتش هرکجا آوازه بود
اینجوری دین خیلی قشنگ و زیباست   هزار تا سکه مهر دختر ماست
این مهرو ، گر قبول داری آقاجون   بفرما شیرینی بخور نوش جون
تا پدر دوماد اومد بجنبه   شیرینی رفت تو دهنش قلمبه
 بنام دین شیره به سر مالیدند   بازم ببخشید مهریه بریدند 
چون مهریه شد این وسط مشخص   دین را نمودند ساعتی مرخص
تو همدیگه قاطی شدن قاطیا   کف میزدن براشون اسقاطیا
دین که از اون جلسه آواره شد   گلوی ضبط صوت دیگه پاره شد
خیس از عرق شد چون لباسای شیک   دستوراومد که : بسه شب شد نزدیک
جلسه رو پی میگیریم دوباره   اما باید بگیریم استخاره
یه بار دیگه رفتن به دنبال دین   تا بشه تاریخ عروسی تعیین
درعید قربان آقا خیلی خوبه   خیر ، نیمه شعبان توی قلوبه
نه این ، نه اون ، در عید فطر عالیه   خیر ، شب مبعث شب خوشحالیه
خلاصه دادن این وسط آتش بس   شد انتخاب یه میلاد مقدس
تا که به یمن آن شب تبارک   جشن عروسی  بشود مبارک
فرستادن دین رو دوباره در عرش   دادن گلوی ضبط صوت رو باز خش
ازنیمه شب گذشت ، خونه آروم شد   بله برون هر جوری بود تموم شد
تا که رسید آن شب جاودانی   میلاد آن امام آسمانی
به این بهانه ، شروع شد عروسی   با یک صلوات و بعدش رو بوسی
وارد مجلس عروس و دوماد شد   دمای حاضرین یه هو، زیاد شد
چون دماشون رسید به نقطه جوش   خلاصه دین دوباره شد فراموش
بزن بکوب بار دیگه شد آغاز   ریختن وسط همراه  ساز و آواز
استریو توی گوشا ، چک می زد   باند اکو رو پایه پشتک می زد
بعضی خانمها که بودن رنگارنگ   انگار که اومدن به شهر فرنگ
هر لحظه می گفتن که : با اجازه     باز بر میگشتن با لباس تازه
طوطی و طاووس خجل ازچهره شون   حیونکیها ، ترکید زهره شون
اون خانم هایی که بودن مقید   تو این فضا مونده بودن مردد
آخر یه چندتاشون تو ریتم و آهنگ   با ازما بهترون شدن هماهنگ
یکی به میخ یکی به نعل نمیشه   مشکل دین اینجوری حل نمیشه نمیشه
با دین خدا بازی کرد   بعدشم  احساس سرافرازی کرد
تا کی با دست دین رو جلو می کشین   بعد با پاتون هولش میدین و خوشین ؟
تا کی سوء استفاده از دین بشه   بنام دین مهریه تعیین بشه؟
تا کی شب تولدی قدوسی   تعیین کنیم تاریخ برا عروسی ؟
به دین حق اگر ارادت  داریم   به اولیا (ع) ، اگر محبت داریم
باید اونو نشون بدیم در عمل   دینداری رو ثابت کنیم درعمل
خوشی خوبه اما به چه علتی؟   شادی خوبه اما به چه قیمتی؟
«شاهد» چقدر بده ملون شدن   گاهی با شیطون گاهی با  من شدن!
 
 

با استفاده از وبلاگ «گلستان شاهد» و بابرخی اصلاحات

۰ نظر ۰۳ شهریور ۹۱ ، ۱۸:۵۹
فتحی
جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۱

وصیت امام علی(علیه السلام)

وصیت نامه امام علی ( علیه السلام)

از وصیت هاى آن حضرت است به حسن و حسین علیهماالسّلام وقتى که ابن ملجم (لعنة اللّه علیه) به او ضربت زد

شما را به تقواى الهى سفارش مى نمایم، و اینکه دنیا را مجویید گرچه دنیا شما را بجوید، و بر آنچه از دنیا از دستتان رفته متأسّف نباشید. حق بگویید، و براى ثواب

الهى بکوشـید. دشـمن سـتمگر و یـار سـتمدیده باشـید.

شما و همه فرزندان و خاندانم و هر که این وصیتم به او مى رسد را به تقواى الهى،

و نظم در زندگى، و اصلاح بین مردم سفارش مى کنم، چرا که از جد شما )صلّى اللّه علیه وآله) شنیدم مى فرمود: «اصلاح ذات البین از عموم نماز و روزه بهتر است.»

خدا را خدا را درباره یتیمان، آنان را گاهى سیر و گاهى گرسنه مگذارید، مباد که در کنار شما تباه شوند.

خدا را خدا را در رابطه با همسایگان، که مورد سفارش پیامبر شمایند، پیوسته به آنان سفارش داشت تا جایى که گمان بردیم میراث برشان خواهد ساخت!
خدا را خدا
را درباره قرآن، نیاید که دیگران در عمل به آن از شما پیشى جویند.
خدا را خدا را درباره نماز، که نماز عمود دین شماست.
خدا را خدا را درباره خانه پروردگارتان، تا وقتى هستید آنجارا خالى مگذارید، که اگر خالى گذاشته شود از کیفر حق مهلت نیابید.

خدا را خدا را در باره جهاد با اموال و جان و زبانتان درراه خدا، بر شما باد به پیوند با هم و بخشش مال به یکدیگر، و بپرهیزید از دورى و قطع رابطه با هم. امر به معروف و نهى از منکر را وانگذارید، که بدکارانتان بر شـما مسـلّط شوند، آن گاه دعـا کنید و به اجابـت نرسـد.

سپس فرمود: اى فرزندان عبدالمطّلب، نیابم شما را که به بهانه کشته شدن من در خون

مسلمانان فرو افتید و گویید: امیرالمؤمنین کشته شد، امیرالمؤمنین کشته شد! معلومتان باد که فقط قاتلم باید قصاص شود. ملاحظه نمایید هرگاه من از این ضربت او از دنیا رفتم تنها او را یک ضربت بزنید، و گوش و بینى و اعضاى او را قطع مکنید، که من از رسول خدا «صلّى اللّه علیه وآله» شنیدم مى فرمود:
«از مُثله کردن دورى کنید هرچند درباره سگ
گازگیرنده باشد».

( نهج البلاغه ترجمه انصاریان)

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۱۷
فتحی
جمعه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۱

یا قاضی الحاجات

مناجات با قاضی الحاجات

باز کن در که گدای سحرت برگشته

عبد عصیان زده و در به درت برگشته

بنده ی بی خرد و خیره سرت برگشته

سفره را چیدی و دیدم نظرت برگشته

 اصلا انگار نه انگار گنه کارم من

به تو اندازه ی یک عمر بدهکارم من

**************
 گرچه آلوده ام و خوار ولی برگشتم

طبق آن فطرت پاک ازلی برگشتم

دیدم از غیر درت بی محلی، برگشتم

دستِ پر هستم و با نام علی برگشتم

 از عقوبات من غم زده تعجیل بگیر

عبد آلوده پشیمان شده تحویل بگیر

**************
 بنده وقتی که فرو رفت به مرداب گناه

خواست از چاله در آید ولی افتاد به چاه

وای از دست رفیقی که مرا برد ز راه

من زمین خوردم و او جای دعا کرد نگاه

 حرف پرواز زد اما همه طنازی بود

دوستت دارمِ آن دوست ،دغل بازی بود

**************
 هیچ کس با دل من هم دل و هم راز نشد

این در آن در زدم اما گره ام باز نشد

این پر سوخته دیگر پرِ پرواز نشد

سدّ راه گنه خانه برانداز نشد

 ناگهان هاتفی از سوی خدا گفت بیا

گفتم آلوده ام و پر ز خطا گفت بیا

**************
 حال من آمده ام حالِ مرا بهتر کن

دیگر از دست خودم خسته شدم باور کن

با چنین بنده که داری به مدارا سر کن

دم افطارمرا مست می کوثر کن

 کوثر از اشک حسین است خدا میداند

که علی ریخته و فاطمه میگریاند

**************
 گرچه اندازه ی یک کوه گنه سنگین است

آشتی با تو همیشه مزه اش شیرین است

سفره ای را که تو چیدی چقدر رنگین است

آخر کار هر آن کس که بیاید این است

 اولین قطره ی اشکی که ز چشمش ریزد

بهر امداد به او فاطمه بر می خیزد

اگر شاعر این شعر را می شناسید لطفا اطلاع دهید

۰ نظر ۱۳ مرداد ۹۱ ، ۰۸:۵۰
فتحی
سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۱

ماه خدا ایام وصال

ماه مبارک رمضان ماه با عظمتی است . فضیلت های این ماه را دربرخی سخنان و دعاهای معصومین ( علیهم السلام) مطالعه می کنیم :

 

 اول - پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله)
ایشان در آخرین جمعه ماه شعبان خطبه ای درفضیلت ماه مبارک رمضان ایراد و به خصوصیات این ماه اشاره کردند. اوصافی که برای ماه رمضان بیان کردند چنین است:

1- ماه خدا
2- ماه برکت و رحمت و آمرزش
3- نزد خدا، بهترین ماههاست
4- روزهایش بهترین روزها
5- شبهایش بهترین شبها
6- ساعتهایش بهترین ساعتها

7- شما را به مهمانی خدا دعوت کرده اند
8- شما از اهل کرامت خدا شده اید
9- نفسهای شما ثواب تسبیح دارد
10- خواب شما ثواب عبادت دارد
11-اعمال شما در آن پذیرفته است
12- دعاهای شما مستجاب است
13- ماه  روزه
14- ماه تلاوت قرآن
15- ماه بزرگ
16- درهای بهشت در این ماه گشوده است
17- درهای جهنم در این ماه بسته است
18- شیاطین در این ماه در غل و زنجیرند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متن کامل خطبه شعبانیه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را را از اینجا مطالعه فرمایید

 

دوم – حضرت سجاد علیه السلام

آن بزرگوار در دعای 44 صحیفه سجادیه در هنگام فرا رسیدن ماه رمضان و نیز در دعای 45

لطفا بقیه را در ادامه مطلب بخوانید

۰ نظر ۲۷ تیر ۹۱ ، ۱۵:۲۴
فتحی
سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۱

میلاد خورشید هدایت

عید تولد حضزت امام زمان - مهدی موعود- عجل الله تعالی فرجه را به همه شیعیان و حق طلبان و منتظران وجود مقدسش تبیک می گویم

امشب خبر ز عالم بالا رسیده است

 

 

زیباترین ستاره ی دنیا رسیده است

 

 

 

 

 

امشب حکیمه باش و ببین پور عسکری

 

 

با هیبت و شمایل طاها رسیده است

 

 

 

 

 

در او خلاصه گشته خِصال پیمبران

 

 

موسی رسیده است،مسیحا رسیده است

 

 

 

 

 

جبریل با هزار فرشته از آسمان

 

 

کرده نزول،بهر تماشا رسیده است

 

 

 

 

 

سر را بُرید یوسف کنعان به جای دست

 

 

وقتی شنید یوسف زهرا رسیده است

 

 

 

 

 

امشب دلم به مأذنه اینگونه داد اَذان

 

 

عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان

 

 

 

 

 

در پیش سَرو قامت تو،تا شدن خوش است

 

 

در فصل غیبت تو شکیبا شدن خوش است

 

 

 

 

 

دست کسی به دامن نرجس نمی رسد

 

 

وقتی صدف به گوهر یکتا شدن خوش است

 

 

 

 

 

روزی امیرزاده و روزی کنیز شد

 

 

حالا عروس حضرت زهرا شدن خوش است

 

 

 

 

 

ما ذرّه ایم و کار شما ذرّه پروری است

 

 

در زیر آفتاب تو پیدا شدن خوش است

 

 

 

 

 

وقتی شناسنامه ی ما مُنتسَب به توست

 

 

در سایه سار مهر تو معنا شدن خوش است

 

 

 

 

 

هرکس شنید نام شما را قیام کرد

 

 

در راه بندگیّ تو آقا شدن خوش است

 

 

 

 

 

در شرح وصف تو چه برآید از این زبان؟!

 

 

عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان

شعرکامل در ادامه مطلب

۰ نظر ۱۳ تیر ۹۱ ، ۱۹:۴۸
فتحی
جمعه, ۹ تیر ۱۳۹۱

حضرت علی اکبر علیه السلام

حضرت علی اکبر

الگوی ایمان و ادب و شجاعت

یکی از بارزترین نمونه های کمال و اسوه های پاکی و مردانگی، «علی اکبر»، شهید بزرگ حماسه ی عاشورا و فرزند با فضیلت سیدالشهدا(ع) است. سزاوار است که از رهگذر آشنایی با شخصیت و ویژگی های این جوان برومند و رشید و باصلابت، از او درس جوان مردی و مقاومت و ایمان و ادب بیاموزیم و نسلی را تربیت کنیم که پویای راه نورانی آن شهید باشد.

 

دودمان پاک

حضرت علی اکبر (ع) مولود خانه ی امامت و پرورده ی دامان ولایت و نجابت است. تولد او در روز یازدهم شعبان سال 33 هجری در مدینه بوده است. پدرش حسین بن علی (ع) و مادرش لیلی دختر «ابی مره» بود که از خاندانی جلیل و با شرافت بود. به دلیل این که او بزرگ ترین پسر سیدالشهدا بود، به علی اکبر مشهور شد. البته بعضی هم امام سجاد(ع) را پسر بزرگ امام حسین (ع) می دانند.
تربیت شایسته ی امام حسین(ع) سبب شد که علی اکبر به بهترین صفات کمال آراسته شود. عواملی همچون: اصالت خانوادگی، تربیت و وراثت، کسب علم و فضایل از عناصر تشکیل دهنده ی شخصیت هر کس است، در وجود و زندگی او فراهم بود. خلق و خوی او و رفتار و حرکات و ادب و متانتش در حد اعلای برجستگی و درخشندگی بود. آن گونه که گفته و نوشته اند، رفتارش یادآور حرکات و رفتار پیامبر خدا(ص) بود و همین سبب می گشت تا در چهره ی او شخصیت پیامبر را مشاهده نمایند و با دیدن او یاد حضرت رسول (ص) را در ذهن ها زنده کنند. علی اکبر، نسخه ای برابر با اصل نسبت به رسول خدا و شاخه ای از آن شجره ی طیبه و ریشه ی پاک بود و وارث همه ی خوبی های خاندان عصمت و طهارت به شمار می رفت.

 

فضایل

علی اکبر (ع)، از جوانی مجموعه ای از خوبی ها و فضیلت ها و نمونه ای روشن از فضایل عترت پاک پیامبر بود. حتی کسی چون معاویه هم که دشمن خاندان عصمت بود، به فضایل او اقرار داشت. روزی در حضور معاویه سخن از این بود که «رهبری دینی» شایسته ی کیست؟ حاضران گفتند: تو شایسته ترینی. ولی خود معاویه گفت: نه، چنین نیست. علی فرزند حسین بن علی(ع) شایسته ترین است، چرا که هم از نسل پیامبر است، هم شجاعت بنی هاشم در او جلوه گر است، هم سخاوت بنی امیه!...

 البته سخاوت بنی امیه ادعای بی اساس است. وقتی از زبان دشمن چنین اعترافی شنیده شود، دوستان چه خواهند گفت؟ این که معاویه در شام، درباره ی او چنین تعبیراتی را بر زبان جاری می کند، نشانه ی آن است که آوازه ی کمالات او فراتر از حجاز رفته بود.

متن کامل را در ادامه مطلب بخوانید

۰ نظر ۰۹ تیر ۹۱ ، ۱۹:۲۰
فتحی
چهارشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۱

حرف های مادر یک شهید

حرفهای یک مادر

 

خداوند مارا انتخاب کرده

«فخرالملوک تبریزی» مادر شهیدان «سیدحمیدرضا» و «سید فرید» فاطمی پس از تحمل سال‌ها رنج دوری از فرزندانش 40 روز پیش به دیدار فرزندانش شتافت. مادری که فرزندانی در دامان خود پرورش داد که بزرگانی چون آیت‌الله مرعشی نجفی در داغش اشک ریختند.

. . . گوشه‌ای از خاطرات فرزندان شهیدش را که مادر در زمان حیاتش روایت کرده و توسط دفتر فرهنگی فخرالائمه در سال 87 به یک فیلم مستند تبدیل شده را مرور می‌کنیم:


*مژده تولد حمیدرضا

خواب دیدم بچه‌ای به من دادند که موهای مشکی و لختی داشت. لباس سبز تنش بود؛ دشداشه مخمل سبز با عرق‌چین سبز. گفتند این پسر توست. بعد که حمیدرضا متولد شد، دیدم همان بچه‌ای است که به من داده بودند.

حمید تقریباً از 8ـ7 سالگی که مدرسه ‌رفت داستان می‌نوشت. یکی از دوستانش یکی از داستان‌ها را به روزنامه کیهان داده‌ بود. یک روز او را دعوت کردند به دفتر روزنامه. با حمید رفتم. گفتند شما این داستان‌ها را می‌نویسی؟ گفت بله. گفتند شما را استخدام می‌کنیم. هفته‌ای 2 مقاله برای ما بنویس، تو را استخدام رسمی می‌کنیم.

*آمریکا جای نفت به ما آدامس می‌دهد!

آن زمان برای بچه‌ها آدامس‌هایی مثل آدامس خروس می‌خریدند. برایش خریدم. گفت مامان بی‌خود خریدی! گفتم: چرا؟ گفت: مامان این مسخره است که ما نفت به این گرانی می‌دهیم به امریکا و او به ما آدامس می‌دهد! این مسخره نیست؟ بیندازیدش دور! گفتم: بچه این حرف‌ها را کی به تو یاد می‌دهد. گفت: هیچ‌کس! خودتان مگر نمی‌بینید؟ ما نفت داریم و او آدامس و با هم عوض می‌کند.


*
عاشق امام بود

تمام نمرات کارنامه‌اش 20 بود. فوق‌العاده آرام بود و مؤمن. در دوران ابتدایی با آن سن کمش، امام جماعت بود.

اعلامیه امام (ره) را تکثیر می‌کرد و شبانه در خانه‌های می‌ریخت. عاشق حضرت امام بود. می‌گفت:‌ اگر فرمان جهاد دهد اولین نفرم که در صف قرار می‌گیرم.

لطفا متن کامل را در ادامه مطلب بخوانید

۰ نظر ۲۴ خرداد ۹۱ ، ۰۶:۰۰
فتحی
يكشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۱

ایران اسلامی - توقف ممنوع!

ایران اسلامی ، توقف ممنوع !

ضمن عرض تبریک میلاد سراسر نور حضرت امیر المومنین ( علیه السلام ) و گرامی داشت یاد و خاطره بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، حضرت امام خمینی ( ره ) به دلیل اهمیت بسیار بالای سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی (حضرت امام خامنه ای ) فهرست وار بخشهایی از سخنان آن بزرگوار را تقدیم می کنیم :

 

  • امام بزرگوار ما در حق این ملت و در حق این کشور پدری کرد. پدر امت یعنی مظهر مهربانی و رحمت و مظهر اقتدار و صلابت و شخصیت. استحکام شخصیت پدرانه در کنار محبت و مهربانی پدرانه و امام علاوه بر اینها پدر جنبش اسلامی امروز در دنیای اسلام است. . . .

  • اما در این دوران طولانی 200 ساله منتهی به انقلاب، ما یک دوران سخت تاریک ذلت را گذراندیم، . . . دولت و ملت ایران در این 200 سال بی خبر و غافل نگاه می کردند به حوادث شاید از حوادث حتی مطلع هم نمی شدند چه برسد به آنکه بخواهند در آن حوادث دخالت کنند و تاثیر بگذارند. . . .

لطفا ادامه مطلب را بخوانید

 

۰ نظر ۱۴ خرداد ۹۱ ، ۲۱:۳۵
فتحی
دوشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۱

سلام بر امام هادی

سلام بر حضرت امام علی النقی الهادی

 

 

آن حضرت طبق مشهور، سه شنبه ، دوّمین روز از ماه رجب ، سال 212 هجرى قمرى دیده به جهان گشود.
نام : علىّ صلوات اللّه و سلامه علیه .
کنیه : ابوالحسن و ابوالحسن الثالث .
لقب : هادى ، ناصح ، متوکّل ، نقىّ، مرتضى ، عالم ، طاهر، طیّب ، عسکرى ، أ مین ، ابن الرّضا و... .
پدر:امام محمّد،جواد الائمّة علیه السلام .
مادر: سمانه - از اهالى مغرب - و معروف به سیّدة بوده است .
نقش انگشتر: اللّه رَبّى وَ هُوَ عِصْمَتى مِنْ خَلْقِه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مدّت عمر: آن حضرت سلام اللّه علیه ، مدّت شش سال و پنج ماه در حیات پدر بزرگوارش ؛ و نیز پس از شهادت وى ، مدّت 33 سال و 9 ماه رهبریّت و امامت جامعه را بر عهده داشت .
عمر پُر برکت آن حضرت را حدود 41 سال و چند ماه گفته اند، که بیش از بیست سال از آن را در شهر سامراء، تحت نظر حکومت عبّاسى به طور إ جبار إ قامت داشت .
آن حضرت پس از شهادت پدر بزرگوارش ، مرتّب در حصر و تحت اذیّت و آزار دستگاه ظلم و جور خلفاء بنى العبّاس و مخالفین قرار داشت ؛ و بیشتر مدّت امامت خود را یا در زندان و یا تحت نظر جاسوسان و مأ موران حکومتى سپرى نمود.
و اگر هم بر حسب ظاهر آزاد مى شد، غیرمستقیم برخوردهاى حضرت و نیز رفت و آمد افراد را به حضور ایشان ، تحت کنترل شدید قرار مى دادند.
امّا براى آن که افکار عمومى خدشه دار نگردد، به طور ریاکارانه در ظاهر و در موقعیّت هاى معیّن ، حضرت را تکریم و تعظیم مى کردند.
ولى به هر حال کینه و خباثت و سخن چینى افراد کوردل ، امام علیه السلام را به حال خود وا نگذاشت ؛ و سرانجام حضرت را به وسیله زهر مسموم و به شهادت رساندند.
و به همین جهات سیاسى و حکومتى ، امام علیه السلام کمتر توانست ، مسائل دین را در امور مختلف مطرح نماید و یا جلسات درس تشکیل دهد.
بدین جهت سخنان حضرت ، نسبت به پدران بزرگوارش کمتر در بین کتب تاریخ و حدیث دیده مى شود.
و همچنین براى اثبات مظلومیّت حضرت ، همین کافى است که دفن جسد مطهرّ آن بزرگوار نیز در خانه خود آن حضرت انجام گرفت .
امامت آن حضرت با حکومت و ریاست هفت نفر از خلفاء بنى العبّاس به نام هاى : واثق ، متوکّل ، منتصر، مستعین ، معتّز، معتمد و معتصم مصادف شد.
گفته اند: شهادت آن حضرت ، روز سوّم ماه رجب ، سال 254 هجرى قمرى مى باشد، که در زمان حکومت معتصم به وسیله زهر مسموم و به شهادت رسید؛ و جسد مطهّر و مقدّسش در شهر سامراء، در منزل شخصى خود حضرت دفن گردید.
فرزند: حضرت داراى چهار فرزند پسر به نام هاى : امام حسن عسکرى علیه السلام ، حسین ، محمّد و جعفر؛ و نیز یک دختر به نام عایشه بوده است .
نماز امام هادى علیه السلام : دو رکعت است ، در هر رکعت پس از قرائت سوره حمد، هفتاد مرتبه سوره توحید خوانده مى شود؛ و پس از آخرین سلام ، تسبیحات حضرت فاطمه زهراء علیها السلام گفته مى شود
و سپس نیازها و حوائج مشروعه خود را از درگاه خداوند متعال طلب مى نماید، که انشاءاللّه بر آورده خواهد شد.

 

 

زیارت جامعه کبیره از حضرت امام هادی علیه السلام

 

اطلاعات بیشتر در مورد آن امام بزرگوار

۰ نظر ۰۱ خرداد ۹۱ ، ۰۰:۵۰
فتحی
دوشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۱

لعنت بردشمنان امام هادی(ع)

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ الزَّکِیَّ الرَّاشِدَ النُّورَ الثَّاقِبَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

 

 

 

 

 

لعنت خدا و لعنت ملائکه الهی و انبیاء و اولیاء و لعنت همه انسانهای آزاده و پاک ، بر روح و جسم آلوده کسانی که بیشرمانه بر وجود مقدس حضرت امام هادی علیه السلام ، جسارت و توهین نموده ، خشم و غضب خدای متعال را برای خود فراهم کردند.

برادران و خواهران شیعه و مسلمان، و پیروان راه مقدس محمد و آل محمد (ص) ضمن عرض تسلیت به حضور حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه ) بیزاری وانزجار و نفرین و تنفر قلبی خود را نسبت به اعمال غیر انسانی این کافران و گمراهان به هر طریق ممکن اعلام نمایید

 

لعنت الله علی القوم الکافرین

 

              

زیارت نامه حضرت امام علی النقی علیه السلام

 

 

۰ نظر ۰۱ خرداد ۹۱ ، ۰۰:۰۲
فتحی
سه شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۱

جلوه ای از روح خدا

 

گذشتن از برزخ با دست‌خط امام!

در زمان حضرت امام خمینی(ره) هزاران نامه از ایران و سراسر جهان به دفتر معظم‌له می‌رسید که ایشان در حد مقدور به بسیاری از آنها پاسخ داده‌اند. یکی از این نامه‌ها، نامه خواهری به نام مهین محمدی از اهالی کوهدشت لرستان است که با پول و دست خود ژاکتی برای حضرت امام بافته و همراه نامه‌ای خطاب به امام، در مورخه 19/11/1361 به ایشان تقدیم کرده بود.

پاسخ امام خمینی(ره) به نامه سراسر مهر و ارادت آن بانو، چنین بود:

«بسمه تعالی. دخترم؛ نامه محبت آمیز شما با هدیة ارزشمندی که با دست خود بافته‌اید، واصل شد. از ارزش‌های معنوی این نحو هدیه‌ها باید یاد کرد که آن ارزش‌ها نزد خداوند متعال ثبت می‌شود. خداوند تعالی امثال شما فرزندان متعهد را برای اسلام حفظ و افزون نماید، و ماها و شماها را با رحمت خویش قرین فرماید. والسلام علیک و رحمة‌الله 10 جمادی الاولی 1403- روح الله الموسوی الخمینی»

و اما 20 سال بعد، خانم مهین محمدی در یک سانحه دلخراش رانندگی به همراه دو فرزندش در دم جان می‌دهند و همسرش از این حادثه جان سالم به در می‌برد. خانم بتول محمدی، خواهرمرحومه محمدی نقل می‌کند: خانواده ما از این مصیبت سنگین بسیارمتاثر بود و شب اول قبر تا صبح، کنار قبر آن عزیزان از دست رفته به گریه و زاری و خواندن قرآن و دعا مشغول بودیم. تا این‌که نزدیکی‌های صبح برای لحظاتی به خواب فرو رفتم؛ خواهرم را دیدم که با لحنی نگران و عصبانی چیزی را از همسرشان درخواست می‌کردند، و مرتب تکرار می‌کرد که من از همسرشان بگیرم و برایش بفرستم!

بیدار شدم و چیزی نگفتم و دوباره به خواب فرو رفتم و باز هم ایشان را دیدم که هم چنان با سماجت و نگرانی به من اصرار می‌کرد و می‌گفت از علی(همسرش) بگیر و برایم بیاور! وقتی بیدار شدم، موضوع را با مادرم در میان گذاشتم. بلافاصله با همسر خواهرم تماس گرفتند و ماجرای خواب مرا برای او تعریف کردند. علی آقا که در این حادثه مجروح و در بیمارستان بستری بود گفت؛ همسرم سال‌ها پیش، نامه‌ای به امام(ره) نوشته و جواب دریافت نموده و وصیت کرده بود که دست‌خط حضرت امام(ره) را به منظور شفاعت به همراهشان دفن کنند. به این طریق از جریان نامه و وصیت ایشان باخبر شدیم، و موضوع را با یکی از روحانیون معزز در میان گذاشتیم و گفت، چون وصیت کرده، باید نامه همراه میت دفن شود. دست‌خط نامه مبارک امام خمینی(ره) را پیدا کرده و با ایجاد شکافی کوچک، آن را در قبر مرحومه مهین محمدی قرار دادیم. پس از مدتی آن مرحومه به خواب من آمد وگفت: «من که باید می‌رفتم! الان از هفت مرحله به راحتی گذشتم.» 

(مجله معارف)

۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۰:۳۱
فتحی
پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۱

رضایت خدا کجاست؟

رضایت خدا را چطور به دست آوریم؟

برای همه ما گاهی اوقات پیش میاد که می خواهیم دنبال یک کار خوب و با صواب بالا بریم .مثلا شرکت در یک مراسم دعا ، یا هیأت ، یا زیارت ، ویا . . . .  و درست همزمان با این کار پسندیده یک کار دیگه از ما خواسته میشه مثلا صله رحم ، رفتن به خانه یک فامیل و مهمونی یا . . . .
در چنین موقعی بهتر است چکار کنیم و کدوم کار را انجام بدیم ؟ خدا به کدوم بیشتر راضی هست؟

به نظرمیاد این مواقع دل ما بیشتر میل به رفتن همون مراسم دینی و لذت معنوی اون داره ، ولی آیا خود این تمایل ، نفسانی نیست ؟ آیا این هوای نفس نیست که مارا می کشونه به اون مراسمی که رفقا رو می بینیم ، کنار اونا باشیم ، لذت ببریم ؟
 آیا همیشه تشخیص ما درسته که دنبال همون کاری که خودمون میخواهیم بریم؟ همیشه می تونیم خودمون تشخیص بدیم که راه رسیدن به رضایت خدا چیست؟ یا بهترین روش رسین به ثواب کدومه؟

به نظر میاد کمی باید تامل کنیم .  به یک خاطره از آقای قرائتی توجه کنید:

من رفتم یک جایی بنده خدا باشم یک دسته گلی آب دادم، خانه پدر سه شهید مهمان بودم، گفتم می‌خواهم وضو بگیرم، گفت شیر آب توی سردآب است رفتم توی سردآب وضو که گرفتم این پدر سه شهید حوله آورد که من دست هایم را با آن خشک کنم وقتی وضو گرفتم گفت بفرما حوله.

گفتم حدیث داریم که کسی اگر وضو گرفت با حوله خشک نکند ثوابش سی برابر است من می‌خواهم خشک نکنم.

گفت حدیث نداریم اگر یک پیرمرد، پدر سه شهید که درد پا دارد، از این همه پله حوله برای تو آورد،  توی ذوقش نزنید و دل او را نشکنید؟

 من خیلی خجالت کشیدم ،تکانى خوردم و دیدم که حق با او است و من در عمل به این حدیث، باید شرایط دیگرى را هم مراعات کنم.
جاهایی که آدم می‌خواهد مقدس باشد اما عقلش کار نمی‌کند، همیشه نصف اینکه بعضی‌ مردم از دین فرار می‌کنند  برای این است که دین دست آدم‌هایی است که عقل گاهی دارند و گاهی ندارند.
باید حساب کنیم که الان وقت چی است؟ گاهی آدم وقتی قرآن می‌خواند باید قرآن خواندنش را هم کنار بزند.

۰ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۱:۴۸
فتحی

روز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها را تسلیت عرض می کنم امید وارم سایه لطف این بانوی بزرگوارشامل همه دوستداران و علاقمندان فرزند رشیدش « حضرت ابالفظل علیه السلام » باشد.

http://s3.picofile.com/file/7373032789/baghee_1_.jpg

نامش فاطمه دختر حزام بن خالد عامری و مادرش ثمامه بود. در حدود سال پنجم هجری در کوفه و یا اطراف آن متولد گردید. وی در عصر خود یکی از زنان با فضیلت، پرهیزگار، عابد، با تقوا و در شعر و حدیث سرآمد دیگران بود .
پدران ام البنین در دوران قبل از اسلام جزو دلیران عرب محسوب می شدند و

بقیه را در ادامه مطلب بخوانید

۰ نظر ۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۰:۰۲
فتحی
شنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۱

اعتراف معروفترین کافر جهان

معروف‌ترین کافر جهان:  اطمینان ندارم که خدایی وجود ندارد

ایندیپندنت: پروفسور ریچارد داوکینز را بزرگ‌ترین
غیر معتقد به خدا محسوب می‌کنند ولی او جمعه شب پدیرفت که نمی‌تواند با اطمینان بگوید که خدا وجود ندارد.او به دکتر روان ویلیامز اسقف اعظم کانتربری گفت ترجیح می‌دهد به جای اینکه خودش را منکر وجود خدا (آتئیست) بداند خودش را آگنوستیک (‌ندانم گرا) قلمداد کند. این دو در جریان یک گفت و گوی عمومی درباره نقش مذهب در زندگی عمومی در دانشگاه آکسفورد در پایان هفته جاری به مناظره پرداختند. این گفت و گو در شرایطی برگزار شد که هفته قبل، بارونز وارسی، رئیس حزب محافظه‌کار انگلیس از افزایش نوعی سکولاریسم نظامی صحبت کرده بود که بنیان جامعه انگلیس را به چالش کشیده است.

متن کامل را در ادامه مطلب بخوانید

۰ نظر ۰۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۱:۱۷
فتحی
دوشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۱

زیارتنامه حضرت زهرا(س)

  علاّمه مجلسى از کتاب«مصباح الانوار »نقل کرده از حضرت فاطمه علیها السلام روایت شده: پدرم به من فرمود:هرکه بر تو صلوات‏ فرستد،حق تعالى او را بیامرزد و در هر جاى بهشت که باشم به من ملحق کند  


ترجمه زیارت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

 اى آزموده،آزمودت خدایی که تو را آفرید،پیش از آنکه تو را بیافریند،پس به آنچه آزمودت تو را شکیبا یافت‏ ما بر این باوریم که دوستان و تصدیق‏ کنندگان توییم،و به تمام آنچه پدرت(درود خدا بر او و خاندانش باد)و وصى‏ اش براى ما آورده صبرکننده‏ ایم،پس از تو درخواست مى‏ کنیم،اگر تصدیق‏ کننده تو بوده‏ ایم،ما را به تصدیقمان به پدرت و جانشینش ملحق کنى،تا خود را بشارت دهیم،که به سبب ولایت تو پاک گشته‏ ایم.
و نیز مستحبّ است بگویى:  ( متن کامل زیارت نامه را از ادامه مطلب بخوانید)

متن عربی زیارتنامه و فایل صوتی

۰ نظر ۰۴ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۱:۰۹
فتحی
يكشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۱

وصیت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها

بسم الله الرحمن الرحیم

هذا ما اوصت به فاطمة بنت رسول‏الله وهى تشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول‏الله  و ان الجنة حق والنار حق و ان الساعة آتیة لاریب فیها و ان الله یبعث من فى القبور. یا على انا فاطمه بنت محمد زوجنى الله منک لاکون لک فى الدنیا و الاخرة انت اولى بى من غیرى حنطنى و غسلنى و کفنى باللیل وصل على و ادفنى باللیل و لا تعلم احدا و استودعک الله  و اقراء على ولدى السلام الى یوم القیامة
 
 
این است وصیت فاطمه دختر رسول خدا و او شهادت مى‏دهد به یگانگى و یکتایى ذات باریتعالى و رسالت حضرت محمد رسول‏الله و گواهى مى‏دهد که بهشت حق است و آتش جهنم حق است و بدون شک قیامت در پیش است و خواهد آمد و خدا در آن روز همه را از قبرها برمى‏انگیزد یا على من فاطمه دختر محمدم که خداوند مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنیا و آخرت همسر تو باشم و از آن تو، تو از هرکس بر من نزدیکترى مرا شبانه حنوط کن و شب غسل بده و شبانه کفنم کن و شب به خاک بسپار و کسى را از دفن من مطلع مکن. تو را به خدا مى‏سپارم و سلام من به فرزندانم تا روز قیامت برسان.

 و در بعضى از روایات دارد که زهرا علیهاالسلام به على علیه‏السلام گفت: یابن عم دلم تمناى مرگ دارد ساعتى نخواهد گذشت جز آن که از تو مفارقت نمایم. على علیه‏السلام فرمود: اى دختر رسول خدا وصیت کن به آنچه مى‏خواهى و هر چه در دل دارى بیان کن على علیه‏السلام نشست بالاى سر فاطمه و خانه را از بیگانه خالى کرد جز فاطمه و على کسى نبود فاطمه عرض کرد: اى پسر عم هیچگاه در زندگى به شما دروغ نگفته‏ام و در زندگى زناشویى با تو راه خیانت نپیموده‏ام و لا خالفتک منذ عاشرتنى. و هرگز در معاشرت با تو از در مخالفت وارد نشده‏ام و پیوسته مطیع فرمان تو بوده‏ام.

على علیه‏السلام فرمود:

پناه مى‏برم به خدا (اى دختر رسول خدا) تو بانوى راستگویى و داناتر و پرهیزگارتر و نیکوکارتر و گرامى‏تر از هرکسى، من نیز از خدا در مخالفت با تو بیمناک بوده‏ام و فراق تو بر من سخت ناگوار است فقدان تو بر من تجدید مصیبتى است که از رحلت پیغمبر بر من وارد شد به خدا قسم مصیبت فراق تو بر من چنان است که هیچ چیز نمى‏تواند مرا تسلیت دهد در آن حال هر دو به گریه افتادند و مدتى زار زار اشک ریختند (بعضى نوشته‏اند که چون اطاق خلوت شد زهرا علیهاالسلام به على علیه‏السلام عرض کرد پسر عم جلوتر بیا و دستت را روى سینه من بگذار على علیه‏السلام خواهش آن بانو را عمل کرد آنگاه عرض کرد پسر عم از من راضى باش على علیه‏السلام فرمود: زهرا جان از تو راضیم خداى نیز از تو راضى باشد. عرض کرد نه على جان مى‏دانى من از چه چیزى از شما رضایت مى‏خواهم روزى که دشمن به صورت من سیلى زد و با خستگى و درد جسمانى و روح افسرده آمدم منزل دیدم تو در کنج حجره نشسته‏اى و مشغول جمع‏آورى قرآنى با تندى با شما سخن گفتم و به شما گفتم یابن ابیطالب اى پسر ابى‏طالب در کنج حجره نشسته‏اى و مثل جنین در رحم حجره قرار گرفته‏اى دشمن به همسرت تعدى کرده. . . غصه‏دار بودم و با تو پرخاش کردم اینک از تو رضایت مى‏خواهم از من راضى باش) مولاى متقیان سر فاطمه را به سینه چسباند و با مهربانى فرمود:

 زهرا جان از تو راضیم خدا و رسول از تو راضى باشند هرچه مى‏خواهى بگو که اجرا خواهم کرد. آن بانو در حالى که اشک مى‏ریخت گفت شوهر گرامیم خداوند تو را جزاى خیر دهد وصیت من این است که دختر خواهر من امامه را تزویج کنى (امامه دختر زینب بنت رسول‏الله بود که مادرش در زمان پدر فوت کرده بود) زیرا امامه به فرزندان من مهربانى خواهد کرد و بهترین پرستار آنها است و مرد هم ناگزیر است زنى در خانه داشته باشد.
از جمله وصایاى حضرت زهرا علیهاالسلام به همسرش این بود که گفت: شوهر عزیزم براى من تابوتى بساز که فرشتگان صورت آن را به من نشان داده‏اند و امام علیه‏السلام از وى خواست که وصف آن را برایش بیان کند تا طبق خواسته‏اش عمل نماید.
«مورخین نوشته‏اند که وصف تابوت در متن وصیت آن بانوى بزرگ اسلام نیست» و باز گفت: همسرم وصیت دیگرم این است که هیچکس به جنازه من حاضر نشود.
من از این مردم که به من ستم کردند و حق مرا غصب نمودند متنفرم.
اینها دشمن من و دشمن رسول خدا (ص) هستند اجازه نده از این قوم و هوادارانشان کسى بر جنازه من حاضر شوند و نماز بخوانند یا على مرا در تاریکى شب آنگاه که دیدگان مردم به خواب رفت به خاک بسپار تا از دفن من بى‏خبر باشند.

*********************

منبع : سایت مرکز جهانی آل البیت(علیهم السلام)

۰ نظر ۲۷ فروردين ۹۱ ، ۱۹:۲۰
فتحی
جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۱

خطبه فدکیه حضرت فاطمه(س)

این خطبه تاریخى از خطبه هاى معروف اهل بیت(علیهم السلام) است، که بسیارى از متعهدان شیعه فرزندان خود را هموارهتوصیه به حفظ این خطبه مى کردند، تا با گذشت زمان گرد و غبار نسیان بر آن ننشیند، و از سوى دشمنان مغرض زیر سؤال قرار نگیرد.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

متن خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها (ترجمه آیت الله مکارم شیرازی)

 

(توحید پروردگار )

 

خدا را بر نعمت هایش سپاس مى گویم، و بر توفیقاتش شکر مى کنم، و بر مواهبى که ارزانى داشته، ثنا مى خوانم. بر نعمت هاى گسترده اى که از آغاز به ما داده و بر مواهب بى حسابى که به ما حسان فرموده. و بر عطایاى پى در پى که همواره ما را مشمول آن ساخته. نعمت هایى که از شماره واحصا بیرون است. و بخاطر گستردگى در بستر زمان هرگز قابل جبران نیست. وانتهاى آن از ادراک انسان ها  خارج است.

 

 

بندگان را براى افزایش و استمرار این مواهب به شکر خویش فراخوانده. و خلایق را براى تکمیل آن به ستایش خود دعوت نموده. و آنان را براى بدست آوردن همانند آنها تشویق فرموده. و من شهادت مى دهم که معبودى جز خداوند یکتا نیست. بى مثال است، و شریک و مانند  ندارد. این سخنى است که روح آن اخلاص است، و قلوب مشتاقان با آن گره خورده، و آثار آن در  افکار پرتوافکن شده. خدایى که رؤیتش با چشم ها غیر ممکن است، و بیان اوصافش با این زبان، محال، و درک ذات مقدّسش براى عقل و اندیشه ها ممتنع است. موجودات جهان هستى را ابداع فرمود، بى آن که چیزى پیش از آن وجود داشته باشد. و همه آنها را ایجاد کرد، بى آن که الگو و مثالى قبل از آن موجود باشد. آنها را به قدرتش تکوین نمود، و به اراده اش خلق کرد، بى آن که به آفرینش آنها نیاز داشته باشد، یا فایده اى از صورت بندى آنها عائد ذات پاکش شود. جز این که مى خواست حکمتش را از این طریق آشکار سازد و مردم را به اطاعتش دعوت کند. قدرت بى پایان خود را از این دریچه نشان دهد. خلایق را به عبودیت خود رهنمون گردد. و دعوت پیامبرانش را از طریق هماهنگى تکوین و تشریع قوت بخشد. سپس براى اطاعتش پاداش ها مقرّر فرموده، و براى معصیتش کیفرها. تا بندگان را بدینوسیله از خشم و انتقام و عذاب خویش رهایى بخشد، و به سوى باغ هاى بهشت و کانون رحمتش سوق دهد.

 

نبوت

 

و گواهى مى دهم که پدرم محمّد(صلى الله علیه وآله)بنده و فرستاده اوست; پیش از آن که او را بفرستد، برگزید;      

 بقیه خطبه را در ادامه مطلب یا پیوند های روزانه بخوانید

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۳۴
فتحی
سه شنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۱

زینب قهرمان کربلا

  بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

نامگذارى حضرت زینب (س) از طرف خداوند

هنگامى که زینب (س ) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س ) او را نزد پدرش امیرالمؤمنین (ع ) آورده و گفت : این نوزاد را نامگذارى کنید!
حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .
در این ایام حضرت رسول اکرم (ص ) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، امیرالمؤمنین على (ع ) به آن حضرت عرض کرد: نامى را براى نوزاد انتخاب کنید.
رسول خدا (ص ) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گیرم .
در این هنگام جبرئیل (ع ) فرود آمده و سلام خداوند را به پیامبر(ص ) ابلاغ کرده و گفت :
نام این نوزاد را ((زینب )) بگذارید! خداوند بزرگ این نام را براى او بر برگزیده است .
بعد مصایب و مشکلاتى را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (ص ) گریست و فرمود: هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسى است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد.

القاب حضرت زینب (س )

عالمه غیر معلمه : داناى نیاموخته
فهمة غیر مفهمه : فهمیده بى آموزگار
کعبة الرزایا: قبله رنجها.
نائبة الزهراء: جانشین و نماینده حضرت زهرا (س )
نائبة الحسین : جانشین و نماینده حضرت حسین (ع )
ملیکة الدنیا: ملکه جان ، شهبانوى گیتى .
عقیلة النساء: خردمند بانوان .
عدیلة الخامس من اهل الکساء: همتاى پنجمین نفر از اهل کساء.
شریکة الشهید: شریک شهید.
کفیلة السجاد: سرپرست حضرت سجاد.
ناموس رواق العظمه : ناموس حریم عظمت و کبریایى .
سیة العقائل : بانوى بانوان خردمند.
سر ابیها: راز پدرش على (ع )
سلالة الولایة : فشرده و خلاصه و چکیده ولایت .
ولیدة الفصاحة : زاده شیوا سخنى .
شقیقة الحسن : دلسوز و غمخوار حضرت حسن (ع ).
عقیلى خدر الرسالة : خردمند پرده نشینان رسالت .
رضیعة ثدى الولایة : کسى که از پستان ولایت شیر خورده .
بلیغة : سخنور رسا.
فصیحة : سخنور گویا.
صدیقة الصغرى : راستگوى کوچک (در مقابل صدیقه کبرى ).
الموثقة : بانوى مورد اطمینان .
عقیلة الطالبین : بانوى خردمند از خاندان حضرت ابوطالب (و در بین طالبیان ).
الفاضلة : بانوى با فضیلت .
الکاملة : بانوى تام و کامل .
عابدة آل على : پارساى خاندان على
عقلیة الوحى : بانوى خردمند وحى
شمسة قلادة الجلالة : خورشید منظومه بزرگوارى و شکوه .
نجمة سماء النبالة : ستاره آسمان شرف و کرامت .
المعصومة الصغرى : پاک و مطهره کوچک .
قرینة النوائب : همدم و همراه ناگوارى ها.
محبوبة المصطفى : مورد محبت و محبوب حضرت رسول (ص ).
قرة عین المرتضى : نور چشم حضرت على (ع ).
صابرة محتسبة : پایدارى کننده به حساب خداوند براى خداوند.
عقیلة النبوة : بانوى خردمند پیامبرى .
ربة خدر القدس : پرونده پرده نشینان پاکى و تقدیس .
قبلة البرایا: کعبه آفریدگان .
رضیعة الوحى : کسى که از پستان وحى شیر مکیده است .
باب حطة الخطایا: دروازه آمرزش گناهان .
حفرة على و فاطمه : مرکز جمع آورى دوستى و محبت على (ع ) و فاطمه (س ).
ربیعة الفضل : پیش زاده فضیلت و برترى .
بطلة کربلاء: قهرمان کربلا.
آیة من آیات الله : نشانى از نشانه هاى خداوند.
مظلومة و حیدة : ستمدیده بى کس

عظیمة بلواها: بانویى که امتحانش بس بزرگ بود.
عقلیة القریش : بانوى خردمند از قریش .
الباکیة : بانوى گریان .
سلیلة الزهراء: چکیده و خلاصه حضرت زهرا (س ).
امنیة الله : امانت دار الهى .
****************************************************
{این القاب را از کتاب (زینب کبرى ) تالیف نقدى و (الخصائص الزینبیه)  تاءلیف جزائرى و (الانوار القدسیة) دیوان آیة الله غرورى اصفهانى و(عقیلة الوحى) تاءلیف سید شرف الدین)  مى توانید به دست آورید}


از کتاب (200 داستان فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع )- عباس عزیزى)
۰ نظر ۰۸ فروردين ۹۱ ، ۰۰:۴۰
فتحی
يكشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۱

شیطان در نقش استاد عرفان

خاطره ای از عالم ربانی آیت‌الله سید موسی زرآبادی(ره)

زمانی که در قزوین امام جماعت بودم، به سیر و سلوک عرفانی می‌پرداختم. در این مسیر تا آنجا پیش رفتم که پرده‌ها از جلوی چشم من برداشته شد و دیگر دیوار، حائل برای من نبود؛ و به‌راحتی از داخل خانه، رهگذران را در کوچه و خیابان می‌دیدم!!
روزی در کنار سجاده نشسته بودم که صدایی از سقف آمد و می‌گفت: "حالا که به این مقام رسیدی اگر بخواهی به مقام‌های بالاتر برسی فقط یک راه دارد و آن ترک اعمال ظاهری است." (یعنی نماز، روزه، خمس و.... را باید ترک کنی!!) من گفتم: "اما من با استدلالات قطعی شرعی به این احکام رسیده‌ام و باید واجبات را تا زنده‌ام به‌جا آورم و هرگز حاضر نیستم آنها را ترک کنم. "آن صدا گفت: "پس کراماتی که به تو دادیم، پس می‌گیریم"!! گفتم: "به جهنم!"
تا این جمله را گفتم، تمام آن حال به‌ظاهر عرفانی از من گرفته شد! ولی آنچه بیشتر مرا عذاب می‌داد این بود که فهمیدم شیطان در حقیقت با این سیر و سلوک مرا بازیچه خودش قرار داده است!
بعد از یک هفته ناراحتی و غم زیاد، تصمیم گرفتم به رسول اکرم حضرت محمد(ص) متوسل شوم. توسلم نتیجه داد و غم و اندوه از من رفت. بعد از آن تلاش فوق‌العاده‌ای در انجام واجبات و مستحبات به‌کار بستم و از فضل پروردگار به چیزهایی رسیدم که حالات قبلی پیش آن ناچیز بود.

 ( منبع: مجله معارف)

۰ نظر ۰۶ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۲۶
فتحی
چهارشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۱

نوبهار است . . .

حضرت امام خامنه ای :
ملت آماده، عازم و با نشاط ایران، در فکر تهاجم و تجاوز نیست اما به هستی، ثروت، هویت، اسلام و جمهوری اسلامی خود با تمام وجود دلبسته است و از آنها دفاع خواهد کرد.

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش

که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

چنگ در پرده همین می دهدت پند ولی

وعظت آنگاه کند سود که قابل باشی

در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است

حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف

گر شب و روز در این قصه مشکل باشی

گر چه راهی است پر از بیم ز ما تا بر دوست

رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد

صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

۰ نظر ۰۲ فروردين ۹۱ ، ۱۶:۰۰
فتحی
دوشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۰

بت پرستی مدرن

« فنگ‌شویی » ؛ بت‌پرستی مدرن قرن 21


در تعریف فنگ‌شویی آورده‌اند؛ به معنای باد و آب است، یک فلسفه و فن باستانی در چین است و برای پیدا کردن دکوراسیون مناسب و چیدمان درست اشیا در ساختمان‌های مسکونی، تجاری، باغ و غیره استفاده می‌شود تا بهترین اثر را بر سلامتی، شادی، موفقیت، هماهنگی و به طور کلی انرژی مثبت «چی» داشته باشد. البته امروزه به طور رسمی در چین فنگ‌شویی را خرافات می‌دانند.
«اژدها» و «بودا» از نمادهای اصلی فنگ‌شویی است. هنگامی که به برخی فروشگاه‌های عرضه محصولات فنگ‌شویی مراجعه می‌کنیم، با این جملات روبه‌رو می‌شویم: «این اجناس باعث آمدن برکت به خانه شما می‌شود؛ این نشان‌ها می‌تواند رابطه شما را با همسرتان بهتر کند؛ این مجسمه شب‌ها روح خود را در اتاق به حرکت در می‌آورد و انرژی‌ آن را عوض می‌کند»!
صاحب مغازه‌ای در یکی از نقاط شمالی تهران، که به طور عمده نشان‌ها و مجسمه‌های فنگ‌شویی را به فروش می‌رساند، درباره فعالیتش‌ می‌گوید: حدود 25 سال است که در کار فروش وسایل فنگ‌شویی هستم و مردم به خوبی از این نمادها استقبال می‌کنند. بیشتر مشتری‌هایم را نیز خانم‌ها تشکیل می‌دهند. وقتی از او درباره میزان اعتقادش به فنگ‌شویی سؤال می‌شود در پاسخ می‌گوید: اعتقادی به فنگ‌شویی ندارم و خرافه‌ای بیش نیست! اما خانم دیگری که کنجکاوانه به صحبت‌های ما گوش می‌داد با شور و هیجان خاصی می‌گوید: «خانم! فنگ‌شویی حقیقت دارد، از زمانی که من در دکوراسیون خانه‌ام تغییرات ایجاد کردم و از این مجسمه‌ها استفاده کردم، زندگی‌ام از این رو به آن رو شده‌است!» از او پرسیدم با فنگ‌شویی کجا آشنا شدید پاسخ داد: در کلاس یوگا! مربی در خصوص نقش فنگ‌شویی در تحول زندگی صحبت کرد و جزوه‌ای هم برای آشنایی بیشتر به ما داد.
 برخی برگزارکنندگان کلاس‌ها با اینکه اعلام می‌کنند دارای مجوز هستند، فقط از افرادی که توسط آشناها معرفی شوند، ثبت‌نام می‌کنند!
به‌راستی در فنگ‌شویی چه چیزی مطرح است که اینچنین برخی افراد را مجذوب خود کرده است؟ برای درک بهتر موضوع مناسب است با برخی از نمادهای فنگ‌شویی آشنا شویم.

در فنگ‌شویی برای نشان دادن نحوه درست تقسیم انرژی از این نمادها استفاده می‌کنند:
«اژدها» سمبل انرژی؛
«ببر» دارای انرژی «یین» است؛
 نشانه فلزی «لاک‌پشت» نیز نشان ثبات و استحکام قسمت پشتی زمین و بناست؛
«ققنوس سرخ» نیز در مقابل لاک‌پشت، حیوانی افسانه‌ای بسیار فعال، به عنوان سمبل آسایش مادی در زندگی است.
سمبل های دیگر : «درنا» «اردک مندارین»  «نماد دو ماهی» «نیلوفر آبی یا لتوس»  «گل صدتومانی یا پونی»  «پرتقال»  «هلو» «صدف مارپیچ»  «خمره»  «وزغ سه پا» «کریستال کوارتز صورتی» ،
و  بودا نیز از نمادهای اصلی فنگ‌شویی است.
«مجید ابهری» عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی و پژوهشگر آسیب‌های اجتماعی در پاسخ به اینکه از منظر اسلامی باید چه رویکردی به فنگ‌شویی داشت، بیان می‌دارد:
آثار مثبت محیط منظم، پاک و شاد بر روحیه انسان و رشد تعالی رفتار وی غیرقابل انکار است، با توجه به اینکه مکتب اسلام قبل از بروز پدیده فنگ‌شویی تاکیدات مکرری بر پاک بودن محیط زندگی، تنوع آن، ساده‌زیستی و رعایت تعادل چیدمان در زندگی دستورات مؤکدی داشته است. تبلیغ فنگ‌شویی به عنوان تاثیر مثبت بر خوشحالی و یا غم افراد مسئله جدیدی نیست و در واقع تکرار باورهای اسلامی در لباس و قالب دیگری است. پاک نگه داشتن محیط زندگی و تغییرات چیدمانی در آنها و استفاده از ابزار و وسایلی که نیاز واقعی به آنها وجود دارد و خودداری از خرید و نگهداری از وسایلی که مازاد احتیاج است، بیش از ‌هزار سال پیش توسط ائمه(ع) مورد تأکید قرار گرفته است. درباره تأثیر سمبل‌های فنگ‌شویی در افراد، باید دانست که از نظر آسیب‌شناسی رفتاری، استفاده از مجسمه‌های زشت و بدشکل در ضمیر ناخودآگاه افراد اثر منفی گذاشته و حتی ممکن است باعث شباهت جنین انسان به آنها شود؛ بنابراین استفاده از این‌گونه اشیا یعنی مجسمه «سر سگ»، «قورباغه» یا «موش» در محیط خانه فقط باعث اضطراب و دلهره کودکان می‌شود و هیچ نفع دیگری ندارد. دور شدن از باورهای اصیل باعث پناه‌بردن به این گونه طلسم‌ها و خرافه‌ها می‌‌شود؛ مثل مهره خوشبختی، مجسمه گشایش بخت و یا عروسک آورنده خواستگار! این گونه باورها صدها سال است که در جوامع منزوی شده است. . . .  این بخشی از ناتوی فرهنگی است که می‌خواهد بین باورهای اصیل اسلامی و جوانان فاصله ایجاد کنند.
سیدکاظم موسوی، مدیر مؤسسه مطالعاتی روشنگر نیز با اشاره به اینکه فنگ‌شویی از بطن اعتقادی بودا نشأت گرفته و نگاه الوهیتی ندارد، بیان می‌دارد:
در واقع فنگ‌شویی بت‌پرستی مدرن است. در فنگ‌شویی ساده‌زیستی تبلیغ می‌شود، در حالی که اسلام به ساده زیستی به عنوان اصلی اساسی نگاه کرده است، به طوری که ساده‌زیستی در سیره عملی رسول اکرم و ائمه(ع)، به طور نمونه در ساده غذا خوردن، ساده لباس پوشیدن، ساده معاشرت کردن با مردم به وضوح دیده ‌می‌شود.

  منبع:   پایگاه تخصصی بررسی عرفان‌های کاذب

۰ نظر ۲۲ اسفند ۹۰ ، ۱۷:۵۷
فتحی
چهارشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۰

دو گروه انسانها

دو گروه انسانها


لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَىٰ وَزِیَادَةٌ ۖ وَلَا یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ ۚ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٦﴾ وَالَّذِینَ کَسَبُوا السَّیِّئَاتِ جَزَاءُ سَیِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ۖ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ ۖ کَأَنَّمَا أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّیْلِ مُظْلِمًا ۚ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿٢٧﴾


براى کسانى که نیکى کردند ، [بهترین] پاداش و افزون [بر آن] است ؛ و چهره آنان را سیاهى و خوارى نمى‏پوشاند ؛ آنان اهل بهشت‏اند [و] در آن جاودانه‏اند . «26» و کسانى که مرتکب بدى‏ها شدند ، کیفر هر بدى مانند همان بدى است و خوارى آنان را فرامى‏گیرد ، براى آنان از [عذاب] خدا هیچ حافظ و نگه دارنده‏اى نخواهد بود ؛ گویى چهره‏هایشان با پاره‏هایى از شب تاریک پوشیده شده ؛ آنان اهل آتش‏اند و در آن جاودانه‏اند .«27»

سوره یونس - آیه ۲۶ و ۲۷

۰ نظر ۲۸ دی ۹۰ ، ۲۱:۱۵
فتحی
پنجشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۰

علامه طباطبایی و هانری کربن

دیدارهای علامه طباطبایی و پروفسور کربن

 

پروفسور هانری کربن استاد فلسفة دانشگاه سوربن فرانسه و از برجسته‌ترین مفسران غربی حکمت معنوی و فلسفه اسلامی، چهارم آوریل 1903‌م در پاریس به دنیا آمد. وی سال 1925م در دانشگاه سوربن فرانسه لیسانس گرفت، یک سال بعد گواهینامه عالی فلسفه و در سال 1928م دیپلم تتبعات عالی دانشگاه پاریس و در سال 1929م دیپلم "مدرسة السنه شرقی" پاریس را اخذ نمود و در همین ایام با زبان‌های عربی، فارسی و پهلوی آشنا شد. کربن بعدها نزد لویی ماسینیون - اسلام‌شناس اروپایی - رفت و او نسخه‌ای از حکمة‌الاشراق سهروردی را به کربن داد که این عمل تأثیر روحی فراوانی بر وی گذاشت و او را راهی شرق کرد. اولین مقالة کربن در نشریة بررسی‌های فلسفی در بارة یکی از آثار سهروردی چاپ شد و نخستین اثر مستقل وی به زبان فرانسه راجع به سهروردی در سال 1939م تحت عنوان "سهروردی مؤسس حکمت اشراق" منتشر شد.
کربن مدت‌ها عهده‌دار ریاست انستیتو فرانسه و ایران بود، . . . .

سپس پروفسور کربن چون آوازة عرفان و فلسفة مفسر کبیر قرآن، علامه طباطبایی را شنید، شیفتة عظمت علمی و کمالات معنوی این سید وارسته گردید. وی که به منظور شناخت تشیع سالی چند ماه از پاریس به ایران می‌آمد و به پژوهش و تحقیق در مورد شیعه‌شناسی می‌پرداخت، به وسیله برخی اساتید دانشگاه از محضر علامه طباطبایی تقاضا نمود در این باره به وی کمک کند. علامه طباطبایی نیز که از فعالیت‌های علمی و برخی فضایل انسانی این محقق با خبر بود، درخواست وی را اجابت نمود.

باغ تأمل
یکی از پژوهشگران معاصر که در جلسه گفتگوی علامه طباطبایی و هانری کربن حضور داشته، گفته است: "در محفلی که "حلقه اصحاب تأویل" نام داشت دیدار منظم این دو شخصیت صورت می‌گرفت. علی‌رغم وجود مشکل ارتباط و صافی ترجمه، جریان میان دو بزرگوار به خوبی می‌گذشت. هر دو بر یک طول موج بودند و در بارة سرنوشت فلسفه در ایران هم عقیده بودند.
  . . . . 

 لطفا بقیه را در ادامه مطلب مطالعه فرمایید

۰ نظر ۲۴ آذر ۹۰ ، ۲۲:۱۱
فتحی
پنجشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۰

خطبه حضرت زینب (س)در کوفه

خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه

در کتاب لهوف سیدبن طاووس آمده :

بشیر بن حذلم اسدی می گوید: در آن روز به سوی زینب دختر امیر المومنین علیه السّلام متوجه شدم ، به خدا سوگند! در عین حال که سخنوری توانا و بی نظیر بود، حیا و متانت سراپای او را فرا گرفته بود و گویا سخنان گهربار علی علیه السّلام از زبان رسای او فرو می ریخت. و او علی وار سخن می راند به مردم اشاره نمود سکوت را مراعات نمایند در این هنگام نفسها در سینه ها حبس گشت و زنگهای شتران از صدا افتاد پس زینب کبری علیه السّلام شروع به سخنرانی نمود:

(الحمدالله . . . .) اما بعد، ای مردم کوفه ! ای اهل خدعه و غدر! آیا برای گرفتاری ما گریه می کنید؛ پس اشک چشمانتان خشک مباد!

و ناله هایتان فرو منشیناد! جز این نیست که مثل شما مردم مثل آن زن است که رشته خود را بعد از آنکه محکم تابیده شده باشد تاب آن را باز گرداند شما ایمان خود را مایه دغلی و مکر و خیانت در میان خود می گیرید؛ آیا در شما صفتی هست الا به خود بستن بی حقیقت، و لاف و گزاف زدن و به جز آلایش به آنچه موجب عیب و عار است؟ و مگر سینه ها مملو از کینه و زبان چاپلوسی مانند کنیزکان و چشمک زدن مانند کفار و دشمنان دین ؟ یا گیاهی را مانید که در منجلابها می روید که قابل خوردن نیست؟ یا به نقره ای مانید که گور مرده را به آن آرایش دهند. ظاهرت چون گور کافر پر حلل باطنت قهر خدا عزوجل .

 آگاه باشید که بد کاری بوده آنچه را که نفس های شما برای شما پیش فرستاد که موجب سخط الهی بود و شما در عذاب آخرت ، جاویدان و مخلد خواهید بود. آیا گریه و ناله می نمایید؟ بلی به خدا که گریه بسیار و خنده کم باید بکنید؛ زیرا به حقیقت که به ننگ و عار روزگار آلوده شدید که این پلید را به هیچ آبی نتوان شست ؛ لوث گناه کشتن سلیل خاتم نبوت و سید شباب اهل جنت را چگونه توان شست ؟!

کشتن همان کسی که در اختیار نمودن امور، او پناه شما بود و در هنگام نزول بلا، فریاد رس شما و در مقام حجت با خصم ، رهنمای شما و در آموختن سنت رسول الله صل الله علیه و اله را، بزرگ شما بود.

 آگاه باشید که بد گناهی بود که به جا آوردید، هلاکت و دروی از رحمت الهی بر شما باد و به تحقیق که به نومیدی کشید کوشش شما و زیانکار شد دستهای شما و خسارت و ضرر گردید این معامله شما. به غضب خدای عزوجل برگشتید و زود شد بر شما داغ ذلت و مسکنت. وای بر شما باد، ای اهل کوفه ! آیا می دانید کدام جگر رسول خدا صلی الله علیه و آله را پاره پاره نمودید و چه بانوان محترمه ، معززه چو در گوهر را آشکار ساختید؟ کدام خون رسول خدا را ریختید و کدام حرم او را ضایع ساختید؟ به تحقیق که کاری قبیح و داهیه ای ناخوش به جا آوردید که موجب سرزنش است و ظلمی به اندازه و مقدار زمین و آسمان نمودید. آیا شما را شگفت می آید که اگر آسمان خون بر سرتان باریده است و البته عذاب روز باز پسین خوار کننده تر است و در آن روز شما را یاوری نخواهد بود؛ پس به واسطه آنکه خدایتان مهلت داد سبک نشوید و از حد خویش خارج نگردید؛ زیرا عجله در انتقام ، خدای را به شتاب نمی آورد و او را بی تاب نمی کند که بر خلاف حکمت کاری کند و نمی ترسد که خونخواهی کردن از دست او برود.

به درستی که پروردگار به انتظار بر سر راه است (تا داد مظلوم از ظالم ستاند).

 راوی گوید:

 به خدا سوگند! مردم کوفه را در آن روز دیدم همه حیران ، دستها بر دهان گرفته و گریه می کردند. پیر مردی را دیدم در پهلویم ایستاده چنان گریه می کرد که ریشش از اشک چشمانش تر شده بود و همی گفت : پدر و مادرم به فدای شما باد؛ پیران شما از بهترین پیران عالمند و جوانان شما بهترین جوانان و زنانتان بهترین زنان و نسل شما بهترین نسلهاست و این نسل خوار و مغلوب ناکسان نمی گردد.

۰ نظر ۱۷ آذر ۹۰ ، ۱۳:۵۶
فتحی

 

 

وصیت نامه امام حسین (علیه السلام)

 

 

به برادرشان محمد بن حنفیه

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

هذا ما اوصى به الحسین بن على بن ابیطالب الى اخیه محمد المعروف بابن الحنفیة

 

 

ان الحسین یشهد ان لا اله الا هو وحده لا شریک له و ان محمدا (صلى الله علیه و آله و سلم) عبده و رسوله، جاء بالحق من عند الحق و ان الجنة و النار حق، و ان الساعة اتیة لا ریب فیها و ان الله یبعث من فى القبور، و انى لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فى امة جدى، ارید ان آمر بالمعروف و انهى عن المنکر و اسیر بسیرة جدى و ابى على بن ابى طالب، فمن قبلنى بقبول الحق، فالحق اولى (فالله اولى) بالحق و من رد على هذا اصبر حتى یقضى الله بینى و بین القوم بالحق و هو خیر الحاکمین، و هذه وصیتى یا اخى الیک و ما توفیقى الا بالله علیه توکلت و الیه انیب.

 

 

این وصیتى است که حسین بن على به برادر خود محمد که معروف به ابن حنفیه است فرماید:

 

 

حسین گواهى مى‏دهد که خداى تعالى یکى است و او را شریکى نمى‏باشد و محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) بنده و فرستاده خداست، از جانب حضرت حق تبارک و تعالى حق را آورده است.

 

 

شهادت مى‏دهد بهشت و دوزخ حق بوده و قیامت بدون هیچ تردیدى خواهد آمد و حق جل و على مردگان در قبور را زنده نموده و از گورها بیرون مى‏آورد.

 

 

و گواهى مى‏دهم که از مدینه به قصد فساد و تکبرى و داعیه سلطنت بیرون نیامدم بلکه براى اصلاح در میان امت جدم آهنگ خروج کردم که امر به معروف و نهى از منکر نمایم و به سیرت پسندیده جد خود احمد مختار و پدر گرامیم حیدر کرار رفتار نمایم.

 

 

پس هر که قول مرا که حق محض است قبول کند بارى تعالى اولى و سزاوارتر است به اینکه حق را از او بپذیرد و آنکس که سرباز زند و بر من رد کند صبر کنم تا خداوند حکم فرماید.

۰ نظر ۱۱ آذر ۹۰ ، ۱۰:۳۰
فتحی
يكشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۰

بسیج و عاشورا

تناسبى هست میان هویت و حقیقت بسیج با هویت محرم و عاشورا.  بسیج افتخار دارد که پیرو مکتب عاشوراست. البته عاشورا اوج فداکارى و ایثار است. همه‌ى تاریخ، همه‌ى عالم، مسئله‌ى عاشورا و حسین‌بن‌على (علیه‌السّلام) و اصحاب وفادار او را با این خصوصیت شناخته‌اند؛ فداکارى، ایثار در راه خدا و در راه تحقق اهداف الهى؛ لیکن مسئله‌ى عاشورا فقط این نیست. بله، برجسته‌ترین و نمایانترین خصوصیت عاشورا، همین فداکارى و شهادت است؛ ولى در ماجراى عاشورا حقایق دیگرى هم وجود دارد. از آغاز حرکت از مدینه، بذر معرفت پاشیده شد - این یکى از خصوصیات حادثه‌ى عاشوراست - بذر بصیرت پاشیده شد. اگر مردمى، امتى از بصیرت برخوردار نباشند، حقایق گوناگون، کار آنها را اصلاح نخواهد کرد؛ گره از مشکلات آنها گشوده نخواهد شد. بنابراین اخلاص، موقع‌شناسى، پاشیدن بذر یک حرکت فزاینده‌ى تاریخى، از خصوصیات مهم عاشوراست. ماجرا فقط در ظهر عاشورا تمام نشد؛ در واقع از ظهر عاشورا یک جریانى در تاریخ شروع شد، که همچنان رو به افزایش و گسترش است. بعد از این هم همین خواهد بود. امام حسین (علیه‌السّلام) براى اعلاى کلمه‌ى حق و براى نجات خلق، همه‌ى داشته‌هاى خود را به میدان آورد. این برخى از خصوصیاتى است که انسان به طور کلى در ماجراى عاشورا میتواند ببیند و نشان بدهد.

 بسیج، همین راه است؛ همین حرکت است؛ همین هدفهاست؛ همین ابزارها و وسیله‌هاست. بسیج، جمع فداکارى از مردمند، براى مردم؛ تشکیل یک مجموعه‌اى در حرکت عظیم یک ملت مجاهد. حضور در دفاع، حضور در علم، حضور در هنر، حضور در سازندگى، حضور در سیاست، در فرهنگ، در کمک به مستضعفان، در کمک به درماندگان، در تولید، در فناورى، در پیشبرد مسائل گوناگون کشور، در ورزش، در درخششهاى بین‌المللى، در هر کار خیر؛ این حرکت بسیج است؛ حرکتى مردمى، براى مردم، در دل مردم، از خود مردم، از همه‌ى قشرها، زنان، مردان، جوانان، پیران، نوجوانان، از اصناف گوناگون؛ یعنى تشکیل یک مجموعه‌ى حزب‌الله واقعى.

 بسیج سیاسى است، اما سیاست‌زده نیست، سیاسى‌کار نیست، جناحى نیست؛ بسیج مجاهد است، اما بى‌انضباط نیست، افراطى نیست؛ بسیج عمیقاً متدین و متعبد است، اما متحجر نیست، خرافى نیست؛ بسیج بابصیرت است، اما ازخودراضى نیست؛ بسیج اهل جذب است - گفته‌ایم جذب حداکثرى - اما اهل تسامح در اصول نیست؛ بسیج غیور است، پاسدار خطوط فاصل است؛ بسیج طرفدار علم است، اما علم‌زده نیست؛ بسیج متخلق به اخلاق اسلامى است، اما ریاکار نیست؛ بسیج در کار آبادکردن دنیاست، اما خود اهل دنیا نیست. این شد یک فرهنگ.

 فرهنگ بسیجى یعنى آن مجموعه‌ى معرفتها و روشها و منشهائى که میتواند مجموعه‌هاى عظیمى را در ملت به وجود بیاورد که تضمین‌کننده‌ى حرکت مستقیم و پایدار اسلامى آن ملت باشند. این یک تفکر است؛ در ذهن هم نیست، در خارج و در عینیت وجود دارد. حرکت بسیجى، سرنوشت ایران را، بلکه سرنوشت فراتر از ایران را تغییر داد، تعیین کرد. از روز اول، بسیجیان امام ما در میدانهاى گوناگون انقلاب تا پیروزى انقلاب و تا پس از انقلاب حرکتى کردند که ماندگار شد، الگو شد، یادگار ملت ایران در عرصه‌ى تاریخ شد. امروز جوانان نیویورک و کالیفرنیا هم شعارهاى مردم مصر و تونس را تکرار میکنند، از آنها الهام میگیرند؛ انکار هم نمیکنند. جوانان مصر و تونس هم از حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامى الهام گرفته‌اند و فرا گرفته‌اند و پنهان نکردند. و معلم اول در عصر جدید، بسیجىِ امام بزرگوار ما بود؛ که همه از بسیجىِ امام بزرگوار فراگرفتند و از جانبازان و سربازان و فداکاران این انقلاب یاد گرفتند که چگونه میتوان اسطوره‌هاى قدرت مادى را شکست، چگونه میتوان به نام خدا بتها را شکست، چگونه میتوان ایستاد، چگونه میتوان مقاومت کرد.    
از بیانات امام خامنه ای ۶/۹/۱۳۹۰

۰ نظر ۰۶ آذر ۹۰ ، ۲۳:۱۹
فتحی
سه شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۰

معارفه امیر مومنان

معارفه امیر مومنان

 

عید سعید غدیر ، عید بزرگ خداوند ، و عید معارفه رسمی ولایت و جانشینی حضرت امیر المومنین علی علیه السلام برشما مبارک باد

 

 خطبه پیامبر اکرم(ص) در غدیر خم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

1 - حمد و ثنای الهی

حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلند مرتبه،و در تنهایی وفرد بودن خود نزدیک است .در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است.علم او به همه چیز احاطه دارد در حالی که در جای خود است،و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد.همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود.

صاحب عظمتی که از بین رفتنی نیست.ابتدا کننده او و باز گرداننده اوست و هر کاری بسوی او باز می گردد.

بوجود آورنده بالا برده شده ها(کنایه از آسمانها و افلاک)و پهن کننده گسترده ها(کنایه از زمین)یگانه حکمران زمینها و آسمانها،پاک و منزه و تسبیح شده،پروردگار ملائکه و روح،تفضل کننده بر همه آنچه خلق کرده و لطف کننده بر هر آنچه بوجود آورده است.هر چشمی زیر نظر اوست ولی چشمها او را نمی بینند.

کرم کننده و بردبار و تحمل کننده است.رحمت او همه چیز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منت گذارده است.در انتقام گرفتن خود عجله نمی کند،و به آنچه از عذابش که مستحق آنند مبادرت نمی ورزد.

باطنها و سریره ها را می فهد و ضمایر را می داند و پنهانها بر او مخفی نمی ماند و مخفی ها بر او مشتبه نمی شود.او راست احاطه بر هر چیزی و غلبه بر همه چیز و قوت در هر چیزی و قدرت بر هر چیزی،و مانند او شیئی نیست.اوست بوجود آورنده شیئ(چیز)هنگامی که چیزی نبود .دائم و زنده است و به قسط و عدل قائم است.نیست خدایی جز او که با عزت و حکیم است.

بالاتر از آن است که چشمها او را درک کنند ولی او چشمها را درک می کند و او لطف کننده و آگاه است.هیچکس نمی تواند به دیدن به صفت او راه یابد،و هیچکس به چگونگی او از سر و آشکار دست نمی یابد مگر به آنچه خود خداوند عز و جل راهنمایی کرده است.

گواهی می دهم برای او که اوست خدایی که قدس و پاکی و منزه بودن او روزگار را پر کرده است.او که نورش ابدیت را فرا گرفته است.او که دستورش را بدون مشورت مشورت کننده ای اجرا می کند و در تقدیرش شریک ندارد و در تدبیرش کمک نمی شود.

آنچه ایجاد کرده بدون نمونه و مثالی تصویر نموده و آنچه خلق کرده بدون کمک از کسی و بدون زحمت و بدون احتیاج به فکر و حیله خلق کرده است.آنها را ایجاد کرد پس بوجود آمدند و خلق کرد پس ظاهر شدند.پس اوست خدایی که جز او خدایی نیست،صنعت او محکم و کار او زیبا است،عادلی که ظلم نمی کند و کرم کننده ای که کارها بسوی او باز می گردد.

شهادت می دهم که اوست خدایی که همه چیز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چیز در مقابل عزت او ذلیل شده و همه چیز در برابر قدرت او سر تسلیم فرود آورده و همه چیز در برابر هیبت او خاضع شده اند.

پادشاه پادشاهان و گرداننده افلاک و مسخر کننده آفتاب و ماه،که همه با زمان تعیین شده در حرکت هستند.شب را بر روی روز و روز را بر روی شب می گرداند که بسرعت در پی آن می رود .در هم شکننده هر زورگوی با عناد،و هلاک کننده هر شیطان سرپیچ و متمرد.

برای او ضدی و همراه او معارضی نبوده است.یکتا و بی نیاز است.زائیده نشده و نمی زاید و برای او هیچ همتایی نیست.خدای یگانه و پروردگار با عظمت.می خواهد پس به انجام می رساند،و اراده می کند پس مقدر می نماید،و می داند پس به شماره می آورد.می میراند و زنده می کند،فقیر می کند و غنی می نماید،می خنداند و می گریاند،نزدیک می کند و دور می نماید،منع می کند و عطا می نماید.پادشاهی از آن او و حمد و سپاس برای اوست.خیر بدست اوست و او بر هر چیزی قادر است.

شب را در روز و روز را در شب فرو می برد.نیست خدایی جز او که با عزت و آمرزنده است.اجابت کننده دعا،بسیار عطا کننده،شمارنده نفسها و پروردگار جن و بشر،که هیچ امری بر او مشکل نمی شود،و فریاد دادخواهان او را منضجر نمی کند،و اصرار اصرار کنندگانش او را خسته نمی کند .نگهدارنده صالحین و موفق کننده رستگاران و صاحب اختیار مؤمنین و پروردگار عالمین.خدایی که از هر آنچه خلق کرده مستحق است که او را در هر حالی که شکر و سپاس گویند.

او را سپاس بسیار می گویم و دائما شکر می نمایم،چه در آسایش و چه در گرفتاری،چه در حال شدت و چه در حال آرامش.و به او و ملائکه اش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان می آورم.دستورات او را گوش می دهم و اطاعت می نمایم وبه آنچه او را راضی می کند مبادرت می ورزم و در مقابل مقدرات او تسلیم می شوم بعنوان رغبت در اطاعت او و ترس از عقوبت او،چرا که اوست خدایی که نمی توان از مکر او در امان بود و از ظلم او هم ترس نداریم(یعنی ظلم نمی کند) .

 2- فرمان الهی برای مطلبی مهم

 

بقیه خطبه رسول خدا (ص) را در ادامه مطلب ببینید

 

۰ نظر ۲۴ آبان ۹۰ ، ۰۹:۱۰
فتحی
دوشنبه, ۹ آبان ۱۳۹۰

به استقبال عرفه

بخشهایی از دعای عرفه امام حسین (علیه السلام)

ای آن که سپاسگزاریم به درگاه وی اندک است، اما او محرومم نمی سازد و گناهانم بسیارند لکن مرا به فضیحت و رسوایی نمی کشاند، پیوسته مرا در حال انجام گناهان می نگرد، اما هیچ گاه به خواری مرا نمی راند!

ای آن که در کودکی مرا محافظت فرمودی و در هنگام پیری بی روزیم نگذاشتی. ای آن که الطاف و نعمتهایت در نزد من بیرون از شمارند و توان شکرگزاری آنها را ندارم.

. . .  ای مولای من، تویی که نعمت دادی، تویی که احسان کردی، تویی که به نیکی رفتار نمودی، تویی که کرامت فرمودی، تویی که فضیلت بخشیدی، تویی که فضل خود را به اتمام رسانیدی، تویی که روزی عطا فرمودی، تویی که کرم کردی، تویی که توانمندم ساختی، تویی که سرمایه ام دادی، تویی که پناه دادی، تویی که کفایت کردی،تویی که هدایت کردی، تویی که از گناه بازداشتی، تویی که گناهان را پوشیدی، تویی که گناهان را بخشیدی، تویی که عذر پذیرفتی،تویی که مکنت و جاه بخشیدی، تویی که عزت دادی، تویی که پشتیبان بودی، تویی که تاییدم کردی، تویی که یاری رساندی، تویی که شفابخشیدی، تویی که عافیت دادی، تویی که اکرام کردی، خجسته و بلندمرتبه ای ای پروردگار من، ستایش جاودانه از آن توست و سپاس پیوسته تو را سزاست.

اما من ای خدایم، به خطاهایم معترفم، پس بر من ببخشای! منم که گناه کردم، منم که خطا نمودم، منم که نادانی کردم، منم که به سوی گناه شتافتم، منم که اشتباه کردم، منم که به غیر تواعتماد کردم، منم که در عین دانایی گناه کردم، منم که وعده هادادم، منم که وفا ننمودم، منم که پیمان شکستم، منم که به جرم خود اقرار کردم.

بارالها، من بدان نعمات که مرا داده ای اذعان دارم، به گناهانم اعتراف کرده و از آنها باز می گردم; تو نیز مرا بیامرز.

. . . . غیر تو خدایی نبود، یگانه ای و تو را همتایی نیست، فرمانروایی توراست و ستایش از آن توست و تو بر همه چیز توانایی، ای خدا،ای خدا، ای خدا.

خدایا، من در آن حال که بی نیاز و توانمندم، به تو نیازمندم،پس چگونه در حال فقر نیازمند تو نباشم. خدایا من که در عین دانایی، نادانم، چگونه در حین جهل، نادان نباشم!

. . . . خدایم! چقدر تو به من نزدیکی و من از تو دورم! و چقدر نسبت به من مهربانی. پس چیست که بین من و تو حجاب افکنده است!؟

. . . . خدایا، آن کس که زیباییهایش در حقیقت زشتی است، چگونه زشتیهای رفتار وی زشت و ناپسند نباشد و آن کس که سخنان حق گونه او ادعایی بیش نیست چسان ادعاهایش، ادعا نباشد.

خدایا، فرمانهای تاثیرگذار و اراده مسلط تو برای سخن گویی،گفتاری باقی نمی گذارد و صاحب توانایی را ناتوان می سازد.

بارالها، توجه من به مخلوقات تو سبب می گردد که از مشاهده جمالت محروم بمانم، پس مرا در پیشگاه خویش به عبادتی بگمار که به وصال تو رساندم! چگونه برای اثبات وجود شریفت به چیزی دلیل آورده شود که در هستی خود محتاج توست، آیا برای غیر تو ظهوری است که برای تو نیست تا وجود غیر، آشکار کننده جمال تو باشد؟

تو کی پنهان بوده ای که برای عیان ساختنت نیاز به دلیلی باشد که تو را اثبات نماید، کی دور بوده ای که کاینات راه رسیدن به توباشند. کور باد آن چشم که تو را نگاهبان خود نبیند! و چه زیانبار است معامله بنده ای که از محبت تو وی را بهره ای نیست!

خدایا، خواری و پستی ام در برابر تو هویداست و احوال من بر توپوشیده نیست.

وصالت را از تو می طلبم و به یاری وجود شریفت، بر هستی توگواهی می دهم. مرا با نور خود به ذات پاکت راهنمایی فرمای و باصدق عبودیت در پیشگاهت برپای دار.

. . . .  آن کس که تو را از دست داد، چه کسی را یافت و آن که تو رایافت که را از دست داد! به راستی که زیانکار است آن کس که به جای تو دیگری را برگزیند و بسی خسران زده است آن که بکوشد تااز تو جدا گردد. چسان به غیر تو امیدوار شوم، در حالی که تورشته احسان را نگسسته ای و چگونه نیاز خویش از درگاه غیر توبطلبم و حال آن که عادت بخشندگی خویش را دگرگون نساخته ای!

ای کسی که شیرینی موانست خویش را به عاشقانت چشانیده ای، پس آنان در برابر تو تملق کنان برپای ایستاده اند! ای کسی که پرده های هیبت خود را بر دوستانت افکنده ای و آنان هراسناک درمقابل تو پوزش می طلبند.

تو بندگانت را به یاد می آوری پیش از آن که دیگران از آنهایادی کنند و آغازگر هر بخشش و احسانی قبل از آن که عبادت کنندگان رو به سوی تو آورند و بخشنده و عطا کننده ای، پیش از آن که خواهندگان از تو بخواهند و چه شگفت است این که بسیارمی بخشی، آن گاه از آنچه بخشیده ای از ما وام طلب می کنی!

خداوندا، من را به کمند مهربانی خویش به سوی خود آر تا وصال تو را دریابم و با جاذبه الطاف خویش مرا درکش تا به سوی تو روی آورم!

خدایا، رشته امیدم از تو نمی گسلد گرچه تو را سرکشی نموده ام وهرچند تو را عبادت کنم باز دهشت مرا رها نمی سازد. کاینات مرابه سوی تو رهنمون می گردند و یقینی که به کرم تو دارم مرا به سویت می کشاند.

خدایا، چگونه نومید گردم و حال آن که تو امید منی و چگونه به خواری تن دردهم در حالی که تو تکیه گاه منی. . . خدای من . . . . (مجله پاسدار اسلام، شماره ۲۲۰)


بخوانید . . . قیامت میقات (عرفه سال ۸۴)

۰ نظر ۰۹ آبان ۹۰ ، ۰۵:۵۲
فتحی
يكشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۰

وداع با حضرت رضا(علیه السلام)

وداع با حضرت رضا(علیه السلام)

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیَارَتِی ابْنَ نَبِیِّکَ وَ حُجَّتَکَ عَلَى خَلْقِکَ وَ اجْمَعْنِی وَ إِیَّاهُ فِی جَنَّتِکَ وَ احْشُرْنِی مَعَهُ وَ فِی حِزْبِهِ مَعَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولَئِکَ رَفِیقا وَ أَسْتَوْدِعُکَ اللَّهَ وَ أَسْتَرْعِیکَ وَ أَقْرَأُ عَلَیْکَ السَّلامَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ بِمَا جِئْتَ بِهِ وَ دَلَلْتَ عَلَیْهِ فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ

سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد اى ولىّ خدا.خدایا این زیارت را آخرین بار از زیارت من‏ فرزند پیامبرت،و حجّت بر بندگانت قرا رمده،و من و او را در بهشت گردآور،و با او در حزبش محشور کن‏ همراه با شهدا و شایستگان،و آنان از جهت رفیق بودن خوبند،و به خدا مى‏سپارمت،و خواستار رعایت توام،و بر تو سلام مى‏خوانم،به خدا و به پیامبر و به آنچه تو آوردى و بر آن دلالت نمودى ایمان آوردیم،پس ما را با گواهان بنویس.

زهجر روی تو مولا دلم قرار ندارد
خزان رنج و عذابم دگر بهار ندارد
زمان وصل گذشت و رسید وقت جدایی
کجا روم دل من تاب انتظار ندارد
کسی که قدر نداند حضور حضرت دلدار
لیاقت حرم و التفات یار ندارد

شعرمطالب دیگر در این موضوع را از اینجا ببینید

۰ نظر ۰۱ آبان ۹۰ ، ۱۶:۰۶
فتحی
يكشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۰

سخن حق


قال الرضا علیه السلام:

مَنْ کَانَ مِنَّا وَ لَمْ یُطِعِ اللهَ فَلَیْسَ مِنَّا

هر کس خودش را با ما بداند و خدا را اطاعت نکند از ما نیست

سفینة البحار 2/ ص 98
 

 قال الرضا علیه السلام:

اِعْلَمْ اَنَّهُ لاوَرَعَ اَنْفَعُ مِنْ تَجَنُّبِ مَحَارِمِ اللهِ وَ الْکَفِّ عَنْ اَذَی الْمُؤْمِن

بدان که هیچ خویشتنداریی سودمندتر از دوری  از حرام و پرهیز از آزار مؤمنان نیست

فقه الرضا علیه السلام / ص 356

۰ نظر ۲۴ مهر ۹۰ ، ۲۳:۳۵
فتحی
جمعه, ۱۵ مهر ۱۳۹۰

میلاد امام رئوف مبارک

میلاد حضرت امام رضا علیه السلام را به همه شیعیان و دوستداران ایشان خصوصا خوانندگان این وبلاگ تبریک عرض می کنم .

                                               یا کریم بن کریم

السلام ای چشمه انوار یزدان ، یاکریم بن کریم

 

 

حجت حق مظهر والای قرآن  ، یاکریم بن کریم

 

 

میوه قلب رسول و جان زهرا ،  ای امام بن امام

 

 

هشتمین خورشید ایمان در خراسان  ، یاکریم بن کریم

 

 

 

 

 

چون یدالله باب شهر حکمتی تو  ، ای علی بن علی

 

 

عالم آل محمد نور تابان ،  یاکریم بن کریم

 

 

بارگاه تو بهشت زائرانت ،  ای غریب بن غریب

 

 

دل به سویت می کشد پر ای رضاجان ،  یاکریم بن کریم

 

 

 

 

 

ملجاء هر بی پناه و بینوایی  ، ای رئوف بن رئوف

 

 

درد بی درمان مارا هم تو درمان  ، یاکریم بن کریم

 

 

یوسف ما مسنا و اهلنا الضر ،  ای عزیزبن عزیز

 

 

دست خالی آمدم بر باب احسان ،  یاکریم بن کریم

 

 

 

 

 

دردمندم بینوایم ای طبیبم ،  یا جواد بن جواد

 

 

روسیاهم پر گناهم برتو مهمان ،  یاکریم بن کریم

 

 

خود بگفتی هرکه آید دیدنم  ، من هم به دیدارش روم

 

 

چشم در راهم به وقت دادن  ، جان یاکریم بن کریم

 

 

« عارف»

۰ نظر ۱۵ مهر ۹۰ ، ۱۳:۲۵
فتحی
پنجشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۰

نامه هایی از شهید

بسم رب الشهدا و الصدیقین
با عرض تبریک به مناسبت هفته دفاع مقدس و با صلوات بر روح مطهر شهدا، و درود به جانبازان و آزادگان و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، چکیده ای از نامه های برادر شهید غلامحسین فتحی ، به یکی از دوستانش را تقدیم شما عزیزان می کنیم.

******************

تاریخ 26/3/64 از اراک به لشکر:

آنکه خجلت زده از کوه گناه هست منم +++++ آنکه کم قیمتش از یک پر کاه است منم

همرهان با لب خندان بپریدن ز جهان +++++ آنکه وا مانده  زیارانو ز راه هست منم

تکرار گناهان و معاصی ، شیرینی عبد واقعی بودن را از وجودم گرفته و انسانی بیخود و از خدا غافل شده ام ، و تکرار معاصی آنقدر زیاد شده که حتی از عبادت بجز عادت چیزی نصیبم نمی شود و اینست که محتاج به دعای بندگان عابد و عاشق هستم .

سلام بر میعادگاه عشق و ایثار ، شجاعت و توکل ، عبادت و زهد ، تعبد و تقرب ، سنگرهای مناجات و عبادت و نیایش که لحظه ای در آن مکان بودن، از عبادتها در مساجد و مراسم بهتر است.(وعده حق پیروزی است )

******************

تاریخ 26/6/ 64 از لشگر به اراک:

امیدوارم که در این ایام حزن و اندوه  اهلبیت و مومنین ، شما نیز در عشق مولا و سرور شهیدان بسوزید و بسوزانید.  و با یاد کردن مصائب و اندوه اهلبیت  (سلام ا... علیهم) اسلام و نهضت حسینی  زنده نگهدارید ، که شما با این عمل خیر، بهشت را برای خود واجب کردید. و ای کاش این حقیر در بین مجالس با عظمت و با شکوه شما بودم و از ناله ها و عزاداری های شما فیض میبردم و در اندوه اهلبیت با شما وکلیه مومنین به اندوه می نشستیم ، و در سوگ حسین (ع) و هجرعزیزانمان زانوهای غم و اندوه را در بغل گرفته و در آتش عشق آنها می سوختیم . و خداوند را شکر که محبت اهلبیت وبغض دشمنان آنها را در دل ما انداخت ، و امید که روز به روز بر این توفیق بیفزاید که این راه سعادت و کمال انسانی است ، که اگر تمام جن و انس در محبت علی (ع) بودند خداوند دوزخ و جهنم را نمی آفرید . امیدوارم که بدیها و خشونتهای ما را حلال کنید.

******************

تاریخ 9/4/65 از اراک به لشکر:

الهی هب لی کمال الانقطاع الیک

امیدوارم که شما در آن حالات عرفانی و عاشقانه ای که در بین سنگرهای عرفان دارا هستید در مرحله اول اسلام و امام ، ودر آخر این حقیر روسیاه خدا را فراموش نکنید . در پشت جبهه زمزمه های جدید بگوش میرسد و به قول بچه ها بوی یک حرکت هایی می آید که انشاءا... شاهد آن عظمتها و رشادتهای لشگریان اسلام باشیم . افسوس که در بین آنها نیستم و شاید این امتحانی باشد.

******************

تاریخ 18/6/65 از لشگر به اراک:

با درود و سلام به سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین (ع) که با نهضت خونینش اسلام را حفظ و به انسانها روش زندگی و هدف را نشان دادند . انشاالله با فرارسیدن ماه محرم و عشق  به حسین (ع) بر این اعمال اضافه شود. در این ماه است که محبت و عشق به حسین (ع) به حد اعلا رسیده و انسان در این روزهاست که  به مظلومیت حسین (ع) و اصحابش بیشتر پی میبرد امیدوارم که این حقیر را در این ایام فراموش نکنید . 

******************

تاریخ 3/8/65 از لشکر به اراک:

امیدوارم که در راه تحقق بخشیدن به دستاوردهای انقلاب سعی و تلاش خود را بکنید .

از بس که ببستم و شکستم توبه +++++ فریاد همی کند ز دستم توبه

دیروز به توبه ای شکستم ساغر +++++ امروز به ساغری شکستم توبه

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار .

در صورت تمایل مطلب کامل تر را از  اینجا ببینید

******************

به روح نورانی همه شهدای انقلاب و دفاع مقدس ، بخصوص شهید غلامحسین فتحی صلوات و فاتحه تقدیم کنید

۰ نظر ۳۱ شهریور ۹۰ ، ۱۱:۴۶
فتحی
سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰

صلح قیام آفرین امام حسن(ع)

میلاد حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام ) را به همه شیعیان و دوستداران آن حضرت تبریک می گویم. مطلب زیر خلاصه شده از صفحات(82 تا 108) کتاب سیری در سیره ائمه اطهار، استاد شهید مطهری است و تقدیم شما می گردد.

بـه طور کلى صلح  براى امام و پـیـشـواى مـسلمین، در یک شرایط خاصى جایز است ـ و احیانا لازم و واجب است ـ که قرارداد صـلح امـضا کند. حال باید دید که چه شرایطى بود که امام حسن در آن شرایط، صلح کرد و در واقع مجبور شد که صلح کند، و با شرایط زمان امـام حـسـیـن چـه تـفـاوتى داشت که امام حسین حاضر نشد صلح کند.

1- مسند خلافت
اولیـن تـفـاوت ایـن اسـت که امام حسن علیه السلام در مسند خلافت بود، و معاویه معترض در مقابل ایشان ، ولی امام حسین در مسند خلافت نبود بلکه معترض بود در مقابل یزید.

امـام حـسـن عـلیـه السـلام بـعد از امیرالمؤ منین علیه السلام در مسند خلافت قرار مى گیرد. مـعـاویـه هـم حرکت مى کند براى فتح عراق ، در اینجا وضع امام حسن یک وضع خاصى است ، یعنى خلیفه مسلمین است که یک نیروى طاغى و یاغى علیه او قیام کرده است . کشته شدن امام حسن در این وضع یعنى کشته شدن خلیفه مسلمین و شکست مرکز خلافت . مقاومت امام حسن تا سـرحـد کـشـتـه شـدن نـظیر مقاومت عثمان بود در زمان خودش نه نظیر مقاومت امام حسین علیه السلام .
ولی امـام حـسـین یک معترض بود در مقابل حکومت موجود، اگر کشته مـى شـد کشته شدنش ‍ افتخارآمیز بود. اعـتـراض کـرد و روى حرف خودش هـم آن قـدر پـافشارى کرد تا کشته شد. این بود که قیامش ‍ یک قیام افتخارآمیز و مردانه تلقى مى شد و تلقى هم شد.
امام حسن وضعش از این نظر درست معکوس وضع امام حسین است. و اگر کشته مى شد خلیفه مسلمین در مـسـنـد خـلافـت کـشـتـه شـده بود. امـیـرالمـؤ مـنـیـن علیه السلام هم در وقـتـى کـه شـورشـیـان در مقابل عـثـمـان شـورش ‍ مـى کنند ، فوق العاده کوشش دارد که خواسته هاى آنها انجام شود نه این که عثمان کشته شود. (این در نهج البلاغه هست) از طـرف دیـگـر، امـیـرالمـؤ مـنـین نمى خواست به شورشیان بگوید: کار نداشته باشید، حـرفـهـاى حق خودتان را نگوئید ، اما این را هم نمى خواست که عثمان در مسند خلافت کشته شود.

2- بى نتیجه بودن جنگ . . . . . .

برای مطالعه کامل  مواد صلحنامه ،ادامه مطلب را بخوانید

۰ نظر ۲۵ مرداد ۹۰ ، ۱۶:۳۰
فتحی
جمعه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۰

«خواهر فا‌بیان» مانکن دیروز

«فا‌بیان» دختر ۲۸ ساله فرانسوی که تا چندی قبل مدل لباس بسیار معروفی بود و شرکت‌های بزرگ با او قراردادهای کلانی می‌بستند و عکس او در مجله‌ها و شبکه‌های مختلف تلویزیونی به نمایش در می‌آمد، حالا در روستاهای دور دست افغانستان به درمان بیماران می‌پردازد و از زندگی خودش بسیار راضی و خوشحال است چرا که او حالا اسلام را پذیرفته و یک مسلمان است.
فابیان با اعتماد به نفس کاملی گفت: «اگر لطف و رحمت خداوند شامل من نمی‌شد، هیچ گاه نمی‌توانستم مسلمان شوم و تا آخر عمرم مانند یک حیوان زندگی می‌کردم. من در آن زندگی فقط به دنبال سیراب کردن هوس و شهوت‌های خود بودم و هیچ اصول و ارزشی برای خود نداشتم. از کودکی آرزو داشتم پرستار شوم، اکنون که مسلمان شده‌ام به آرزوی خود رسیده‌ام.» او گفت: «در حال و هوای کودکی همواره خودم را در حالت کمک به کودکان بیمار تخیل می‌کردم اما وقتی بزرگ‌تر شدم، به دلیل زیبایی ظاهری که دارم ناخودآگاه به سمت دنیای مدل کشیده شدم و از شکل من استفاده ابزاری می‌شد، دقیقاً مانند یک وسیله مدت‌دار که بویی از انسانیت در آن نبود. تا اینکه برای شرکت در یکی از برنامه‌ها به بیروت پایتخت لبنان دعوت شدم. وقتی به آنجا سفر کردم، صحنه‌هایی دیدم که در همه عمرم مانند آن را ندیده بودم. در آنجا پیش از گذشته از خودم منفور شدم و کم‌کم به سمت متحول شدن حرکت کردم تا اینکه در نهایت به اسلام که انسانیت واقعی در آن وجود دارد، رسیدم. پس از مسلمان شدن در بیروت به پاکستان سفر کردم و از مرز این کشور به افغانستان رفتم و با کمک به کودکان و مجروحان یکی از آرزوهای دیرینه و کودکی خود را محقق ساختم.»
«فا‌بیان» ادامه داد: «شرکت‌های مدل پس از اینکه از مسلمان شدن من با خبر شدند، سعی کردند مرا به راه قبلی باز گردانند؛ از همین رو هدایای بسیار زیادی برایم فرستادند و پیشنهاد دستمزد سه برابری نسبت به قبل را به من دادند اما من که تازه راه اصلی را یافته بودم، هدایا را پس فرستاده و پیشنهادهای آنان را رد کردم و اکنون احساس می‌کنم که در خوشبختی کامل به سر می‌برم.” خانواده او هم تلاش زیادی کردند جلوی کار او را بگیرند و اما فا‌بیان برای راهی که انتخاب کرده بود مصمم بود. حالا او زندگی‌اش را صرف کمک به دیگران می‌کند تا به ما هم یاد بدهد که مهم‌ترین داشته یک انسان ایمان اوست، به خاطر ایمان حتی می‌شود از ثروت و شهرت هم گذشت. منبع/ مجله معارف
۰ نظر ۲۱ مرداد ۹۰ ، ۱۲:۰۵
فتحی
جمعه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۰

نگاهی به روزه و حکمت آن

مطالب زیر از کتاب « حکمت عبادات» نوشته حضرت آیت الله جوادی آملی انتخاب شده است.

*امام صادق علیه السلام می فرماید:گرچه روزه گرفتن سخت و دشوار است، ولی لذت شنیدن این ندای خداوند که می فرماید:« یا ایهاالذین آمنوا کتب علیکم الصیام» خستگی روزه را از انسان می گیرد. « لذة ما فی النداء ازال تعب العبادة و العناء» با شنیدن این ندا عبادت برای ما سهل و روان می گردد. (ص 128)

لطفا ادامه مطلب را کلیک کنید

۰ نظر ۱۴ مرداد ۹۰ ، ۰۰:۵۴
فتحی

روزى رسول‏ خدا (صلّى اللّه علیه و آله) خطبه ‏اى خواند و درآن خطبه فرمود:

( بعد از بیان فضیلت ماه مبارک رمضان و خصوصیات آن، دستور العمل های زیر در خطبه آمده)

1-  از پروردگارخود با نیّت هاى صادق، و دلهاى پاکیزه از گناه وصفات ناپسند، درخواست کنید که به شما براى روزه داشتن دراین ماه توفیق دهد.
2- و به شما براى تلاوت قرآن دراین ماه توفیق دهد.
3-  با گرسنگى و تشنگى در این ماه،تشنگى و گرسنگى‏ روز قیامت را به یاد آورید.
4-  به تهیدستان و مسکینان صدقه بدهید.
5-  بزرگسالان خود را تعظیم کنید.
6- به خردسالان مهربانى کنید.
7- با خویشان‏ خود پیوند واحسان کنید .
8- زبانهاى خود را از سخن حرام نگه دارید.
9- چشم‏هاى خود را از نگاه حرام فرو پوشید.
10- گوشهاى خود را از آنچه شنیدنش بر شما حلال نیست بازدارید.
11- با یتیمان مهربانى کنید، تا بعد از شما با یتیمان شما مهربانى کنند.
12- از گناهان خود به سوى خدا توبه کنید.
13- دستهاى خود را در اوقات نماز به دعا بردارید، زیرا وقت نماز بهترین ساعت هاست،خداوند در این اوقات به سوى بندگانش با رحمت نظر مى‏کند، اگر او را بخوانند پاسخ مى‏دهد، واگراو را ندا دهند لبیک مى‏گوید، واگر از او درخواست کنندعطا می کند.
14- همانا وجود شما در گرو اعمال شماست، پس آن را با آمرزش خواهى از خدا از گرو رها کنید.
15- پشت شما از گناهان سنگین شده،پس آن را با سجده‏ها ی طولانى سبک کنید. بدانید حق تعالى به عزّت و جلال خود سوگند یاد کرده،که نمازگزاران و سجده‏کنندگان در این ماه را عذاب ننماید، و آنان را در قیامت ازآتش دوزخ درامان دارد.
16- هرکس روزه‏دار مؤمنى را در این ماه افطار دهد،براى او نزد خدا ثواب آزاد کردن‏ بنده و آمرزش گناهان پیشین خواهد بود . . . . خود را ازآتش دوزخ دورکنید با افطار دادن روزه‏داران، گرچه به نصف دانه خرما، یا به یک جرعه آب باشد.
17- هرکه اخلاق خود را در این ماه نیکو کند، آسان و راحت از صراط بگذرد، در روزى که قدمها بر صراط می لغزد.
18- هرکه در این ماه بر زیر دستان خود آسان گیرد،خدا در قیامت حساب او را آسان می کند.
19- هرکه در این ماه شرّ خود را از مردم بازدارد،حق تعالى در قیامت خشم خویش را از او بازمی دارد .
20- هرکه در این ماه یتیمى را نوازش‏ کند،خدا در قیامت او را گرامى دارد.
21- هرکه در این ماه به خویشان خود صله و احسان کند، خدا در قیامت او را به مهر خود پیوند دهد، وهرکه از خویشان خود قطع کند، خدا در قیامت رحمت خود را از او بردارد.
22- هرکه در این ماه نماز مستحبی بجا آورد، خدا براى او برات‏ دوری از آتش دوزخ را می نویسد.
23- هرکه در این ماه نماز واجبى را ادا کند، خدا به او پاداش هفتاد نماز واجب را که در ماههاى دیگر خوانده‏ شود عطا نماید.
24- هرکه در این ماه بسیار صلوات بر من فرستد، خدا ترازوى عملش را سنگین گرداند، در روزى که ترازوهاى عمل سبک باشند .
25- هرکه در این ماه یک آیه از قرآن بخواند، پاداش کسى را دارد که در ماههاى دیگر قرآن را ختم کرده باشد.
26- به یقین در این ماه درهاى بهشت باز است، از خدا بخواهید آنهارا به روى شما نبندد.
27- به یقین در این ماه درهاى دوزخ بسته است، از خدا درخواست کنید آنها را به روى شما نگشاید.
28- شیاطین را در این ماه به زنجیر کشیده‏اند، از خدا بخواهید که آنان را بر شما چیره نسازد.
 

متن کامل خطبه و ترجمه را در ادامه مطلب ببینید

۰ نظر ۰۲ مرداد ۹۰ ، ۱۲:۰۸
فتحی
دوشنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۰

مهدویت در کلام امام خامنه ای

ضمن عرض تبریک میلاد حضرت امام زمان (عجّل‌اللَّه‌تعالى‌فرجه‌الشّریف) گزیده ای از بیانات حضرت امام خامنه ای ولی امر مسلمین جهان که در باره انتظار و مهدویت ( در 20 سال گذشته ) ایراد شده است تقدیم عزیزان می شود. باید توجه داشت که برای درک مفاهیم کامل بیانات ایشان باید به متن اصلی مراجعه شود. التماس دعا   (با استفاده از سایت حوزه)

10/12/68
 شما باید زمینه را آماده کنى، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه‌ى آماده، اقدام فرماید. از صفر که نمى‌شود شروع کرد! جامعه‌اى مى‌تواند پذیراى مهدى موعود ارواحنافداه باشد که در آن آمادگى و قابلیت باشد، والّا مثل انبیا و اولیاى طول تاریخ مى‌شود


لطفا ادامه مطلب را کلیک کنید

۰ نظر ۲۷ تیر ۹۰ ، ۰۹:۰۳
فتحی

بسم الله الرحمن الرحیم

  « شهید یونس زنگی آبادی» از روستای زنگی آباد کرمان ،در عملیات کربلای پنج به شهادت رسید. مطالب عجیبی قبل از شهادتش از او دیده شد. و وقتی قرار شد کتاب خاطرات او منتشر شود، در موارد مختلف با دست اندر کاران چاپ کتاب ارتباط برقرار کرد. (به صورت تلفنی ، به صورت حضوری و صحبت شفاهی ، به صورت نوشتن روی کاغذ و . . . )

 روایت همسرش


(اول)  . . . . قبل از شهادتش بار ها به من گفته بود: من که شهید شدم ،مرا باید از پا بشناسید .من دوست دارم مثل امام حسین (ع)شهید شوم.
لطفا ادامه مطلب را کلیک کنید
۰ نظر ۱۰ تیر ۹۰ ، ۱۱:۰۰
فتحی
پنجشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۰

چند کتاب اخلاقی

معرفی چند کتاب در موضوع اخلاق اسلامی

لازم به ذکر است آدرس اینتر نتی برخی از این کتابها را که دراینترنت موجود است و من می دانستم ،
در همین فهرست قرار دادم که برای مشاهده و مطالعه قابل استفاده باشد. امیدوارم موفق باشید.

1-                  معراج السعاده - ملا احمد نراقی

2-                  مقامات العالیه ( مختصر معراج السعاده) قابل مشاهده

2- چهل حدیث - حضرت امام خمینی مشاهده

3-اخلاق الهی - حضرت آیت الله مجتبی تهرانی

4- قلب سلیم - آیت الله شهید دستغیب

5-اخلاق اسلامی - آیت الله شهید دستغیب ( مشاهده )

6-اخلاق در قرآن - آیت الله مکارم شیرازی (مشاهده  جلد اول - جلد دوم - جلد سوم )

7- اخلاق اسلامی - استاد حسین انصاریان

8- شرح مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه - استاد حسین انصاریان  ( مشاهده 14 جلد )

9- اخلاق در قرآن - آیت الله مصباح یزدی (مشاهده  جلد اول - جلد دوم )

10-اخلاق اسلامی - آیت الله مشکینی

11-اخلاق اسلامی - ایت الله حائری شیرازی

12-اخلاق اسلامی - محمد تقی فلسفی

13- اخلاق حسنه - ملامحسن فیض کاشانی

14- محجة البیضاء - ملامحسن فیض کاشانی

15-حکمت عملی ( اخلاق ناصری ) سید محمد رضا غیاثی کرمانی ( مشاهده )


مشاهده کتابخانه اخلاق در سایت غدیر

۰ نظر ۰۲ تیر ۹۰ ، ۰۹:۲۱
فتحی
جمعه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۰

امام علی در سخن امام خمینی

پرتوی از جمال علی (علیه السلام) دربیان امام خمینی(ره)

روز میلاد امام العارفین و امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام) را به همه شیعیان و نیز

همه انسانهای عاشق خوبی و پاکی و عدالت و حقیقت تبریک می گویم . نوشته زیررا که با استفاده از سایت حوزه وصحیفه نورتهیه شده به خدمت شما عزیزان تقدیم می کنم:

 ملائکه بالشان را زیر پای امیرالمؤمنین (علیه السلام) پهن می کنند؛ . . . البته ملائکه برای حضرتش خضوع می کنند، و همه برای او خضوع و خشوع می کنند؛ حتی دشمن در برابر عظمتش تعظیم می کند. . .

لطفا ادامه مطلب را کلیک کنید

۰ نظر ۲۷ خرداد ۹۰ ، ۰۹:۰۹
فتحی
دوشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۰

پرتوی از علم امام جواد (ع)

 تولد حضرت جواد الائمه علیه السلام را به همه دوست داران امامت و ولایت 
خصوصا حضرت امام زمان علیه السلام و رهبر عزیزمان تبریک می گویم

 مناظره علمی امام جواد علیه السلام با یحیی بن اکثم
 امام جواد (علیه السلام) اولین امام بودند که در سن کودکی به این مقام رسیدند و از طرفی دردوره مامون یکی از ترفندها این بود که در بین مردم شایع کنند (امام توان پاسخ گویی به مشکلات علمی را ندارند.)
 در زمان امام رضا (علیه السلام) بار ها مناظره علمی بین برجستگان مورد تایید خلافت و امام (علیه السلام) برگزار کردند و هر بار شکست خوردند.
 اکنون در دوران امام جواد (علیه السلام) که ایشان در سن هشت سالگی به امامت رسیدند، بهانه دیگری پیدا کردند، و آن اینکه او کودک است و توان مقابله علمی با بزرگان اهل سنت را ندارد. برای همین با طراحی و برنامه ریزی مامون و طرفدارانش مجلس مناظره برگزارشد.
یحیی بن اکثم بزرگترین قاضی آن روزگار برای مناظره حضور داشت. امام جواد (علیه السلام) نیز وارد مجلس شد و در جایگاه مخصوصی نشست. گروه‌های مختلف مردم نیز در مجلس حضور داشتند.
یحیی بن اکثم پرسید: آیا امیر المؤمنین (مأمون) اجازه می‌دهد که از ابو جعفر)امام جواد علیه السلام) سوالی بکنم؟
مامون گفت از خود آن جناب  اجازه بگیرید.
یحیی از امام پرسید: به من اجازه سئوال می‌دهید؟
امام جواد (علیه السلام)  فرمود: بپرس.
یحیی پرسید: حکم شخص مُحرمی که حیوانی را صید کرده و کشته چیست؟
امام جواد (علیه السلام)  بلافاصله فرمود: این مسئله چندین شاخه دارد و هرکدام جواب خاص داردبمن بگویید
1- این صید را در منطقه حَرَم کشته است یا در خارج از حرم؟
2- حکم کشتن صید را می‌دانسته یا نمی‌دانسته؟
3- عمداً کشته یا غیر عمد؟
4- شخص محرم، آزاد بوده یا بنده؟
5- کودک بوده یا بزرگسال؟
6- بار اولش بوده یا سابقه داشته؟
7- حیوان کشته شده، پرنده بوده یا غیر پرنده؟
8- کوچک بوده یا بزرگ؟
9- آیا شخص محرم به کارش اصرار دارد یا پشیمان شده؟
10- صیدش را در شب کشته یا در روز؟
11- آیا شخص، در احرام عمره بوده یا در احرام حج؟

یحیی بن اکثم که از این همه تقسیم‌بندی جا خورده بود، عجز و درماندگی در صورتش پیدا شد و زبانش به لکنت افتاد. همه‌ی حضار متوجه درماندگی‌اش شدند و مجلس به پایان رسید. وقتی فقط عده‌ی کمی از خواص ماندند، مامون از امام جواد (علیه السلام)  پاسخ قسمت‌های مختلف پرسش‌ها خواست. و امام (علیه السلام) جواب دادند. و این بار هم توطئه علیه امامت شیعه شکست خورد.

۰ نظر ۲۳ خرداد ۹۰ ، ۰۹:۲۵
فتحی
پنجشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۰

مناظره مذاهب(2)

 دعا و صدا زدن غیر خدا

بن شریح ( وهابی) : قرآن از خواندن غیر خدا نهی کرده است. می فرماید: «وأن المساجد لله فلاتدعوا مع الله احدا» مساجد برای خداست پس با خدا کسی را نخوانید(جن/18) حاجت خواستن از پیامبر عبادت اوست پس وقتی ما می گوییم یا رسول الله، یا سیدی، اینها خواندن و دعاست و از مقوله شرک می باشد.

عبدالله ( شیعه ): دعا یک معنی لغوی دارد و یک معنی اصطلاحی. معنای لغوی آن یعنی صدا زدن و فراخواندن و این عبادت نمی باشد. حضرت نوح گفت:« رب انی دعوت قومی لیلا و نهارا» من قوم خود را شب و روز دعوت کردم.(نوح/5) آیا نوح قوم خود را عبادت می کرده؟

در جای دیگر فرمود:« لاتجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم» صدا زدن پیامبر را مثل صدازدن افراد عادی قرار ندهید.(نوح/63) آیا خدا میخواهد بگوید پرستیدن پیامبر را مانند پرستیدن یکدیگر قرار ندهیدو پیامبر را به صورت ویژه بپرستید؟ بنا بر این در اینجا هم دعا عبادت نیست.

معنی لغوی دیگر دعا درخواست کردن است. ما از پیامبر یا کسی درخواست می کنیم تا کمک یا دعا کند، و مردم روز مره از یکدیگر کمک خواهی می کنند و این مقدار خواندن عبادت نیست.

اینکه ما میگوییم یا علی ، یا حسین و.... اگر بدون قصد حاجت خواهی باشد،در زبان فارسی صرفا اظهار اشتیاق به ذوی القربی خواهد بود، و این اجرای فرمان خداست که سفارش کرده اجر رسالت را با اظهار محبت به ذوی القربی پرداخت کنیم. زیرا نتیجه محبت پیروی کردن از آنهاست« قل لا أسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» بگو برای رسالتم اجری طلب نمی کنم مگر مودت اهلبیتم را.(شورا/23). و اگر به قصد خواستن حاجت باشد، یا علی مدد،و یا حسین! مریضم را شفا بده. این هم اگر با معرفت به مأذون بودن آنها باشد، عین توحید است و اشکالی ندارد. فقط در صورتی که گوینده آنها را مستقل در تاثیر بداند، شرک است و قابل بخشش نیست.

اینها در باره معنای لغوی دعا بود، اما معنای اصطلاحی دعا عبادت است. مثلا انسان در برابر خدا می ایستد، با این اعتقاد که جهنم و بهشت مال اوست و حیات و مرگ او در اختیار خداست و آنگاه تضرع میکند، این می شود عبادت. حال اگر کسی پیامبر یا فرشته ای را با این تفکر بخواند او را عبادت کرده است.

عمر عبدالوافی (وهابی) : من خودم در مشهد شما دیدم زائران حرم بر آستان درهای ورودی سجده می کردند و این بدترین نوع شرک و امام پرستی است. آنها با این عمل بر قبر ویا برای صاحب قبر سجده آورده اند.

عبدالله ( شیعه ): اگر خوب دقت کنید آنها سجده نمی کنند بلکه آستانه و عتبه را می بوسند. اگر ازآنها بپرسی چرا برای غیر خدا سجده می کنید؟ خواهند گفت: اولا ما سجده نمی کنیم بلکه آستان بوسی می کنیم، وانگهی سجده در نماز عبادت خداست و برای هیچ پیامبری و امامی انجام نمی گیرد و ما آن را کفر می دانیم.البته در طول تاریخ این آستان بوسی ها بوده و از مستحبات و آداب زیارت اهل بیت (ع) محسوب می شود. وهیچگاه کسی تصور شرک هم نمی کرده تا آنکه وهابیت تبلیغات ضد شیعی خود را رواج داد. و از این  رو علمای ما از این کار نهی کردند، زیرا عمل آنها برای کسانی که از نیت و عقایدشان خبر ندارند، به صورت شرک و کفر جلوه می کند.

دعایی که عبادت است این آیه است :« قل ادعو الذین زعمتم من دونه فلا یملکون کشف الضر عنکم » بگو این بت ها را که موثر می دانید بخوانید ولی آنها نمی توانند دفع ضری بکنند.(إسراء/56) این عقیده ی بت پرست است و از آن نهی شده است، ولی موحد وقتی پیامبر را می خواند، به معنای اصطلاحی عبادت که او را خدا بداند، نمی خواند بلکه به یکی از دو وجه معنای لغوی می خواند. یعنی یا برای حاجت می خواند که در این صورت او را موثر استقلالی نمی داند، بلکه مأذون از جانب خدا می داند، و یا برای اظهار اشتیاق و محبت می خواند که مزد رسالت را ادا کرده باشد.   

کتاب : حق با کیست جلد 1 صفحه 41 تا 43

۰ نظر ۲۹ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۱۶
فتحی
جمعه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۰

مهر خوبان

شعری از عارف و فیلسوف و مفسر عالیقدر


مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی


مـــهر خـوبان دل و دیــن از همه بـی پروا برد
رخ شــــطرنج نبرد 
آنــــچه رخ زیبا بـــــرد
تو مـــپندار که مجنون سَرِ خود مجنون گـشت
از ســمک 
تا به سمایش کِشش لیـــلی بــرد
من به ســرچــشمه خورشید نه خود بـردم راه
ذره ای  بــــــودم و مــهر تو مـــرا بالا بـــرد


*****


من خسی بی ســر و پایم که به سیل  افــــتادم
او که مـی رفـــــــت مرا هم به دل دریا بـرد
جام صهبا ز کــجا بـود؟ 
مگر دســت کــه بود
که به یک جلوه دل و دین ز همه یک جا برد
خم ابــــروی تو بود
و کــف میــــنوی تو بود
که دریـــــن بزم بـــگردید و دل شیدا بـرد


*****


خودت آموختی ام مهر و خودت سوخـــتی ام
با برافروخـــــته رویی که قرار از ما بــــرد
همه
یاران به ســـــر راه تـــو بودیم ولــــــی
غــــم روی تو مرا دید و دلم یــغما
بــرد
همه دل باخته بودیم و پریشان که غمت
همه را پشت ســر انداخت مرا تنــها برد



۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۲۰
فتحی
يكشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۰

شهادت امانت رسول الله (ص)

 شهادت محبوبه خدا

 

در لحظات آخر که فقط اسما (و طبق نقلی فضه هم ) در خانه بودند. یک مرتبه به اطراف نگاه کرد وفرمود : السلام علی جبرئیل،السلام علی رسول الله ، الهم مع رسولک، الهم فی رضوانک و جوارک و دارک دارالسلام. بعد به زنها فرمود : اترون ما اری ؟ پرسیدند مگر شما چه می بینید ؟ فرمود:هذه مواکب اهل السماوات و هذا جبرئیل، و هذا رسول الله (ص) . . .  پدرم می گوید دختر عزیزم بشتاب نزد ما. . .   پس چشمان مبارکش را بست و از دنیا رحلت فرمود.

* * * * * *

اسماء گریان شد، ناله می زد و بدن حضرت را می بوسید . ودر این لحظه حسنین (علیهما السلام) آمدند . پرسیدند اسماء مادر ما که این وقت روز نمی خوابید چه شده است که خوابیده ؟  اسماء جریان را به آنها گفت و ایشان نالان و گریان کنار بدن مادر آمدند هرکدام در حال گریه و ناله با مادر درد دلی داشتند . . .

********************

در تاریکی شب طبق سفارش حضرت زهرا (سلام الله علیها) بدن مبارک را علی (علیه السلام) با کمک اسماء غسل دادند ، و کفن کردند . . . در این لحظات علی (علیه السلام) رو به فرزندان نمود و فرمود : هلموا و تزودوا من امکم فهذاالفراق و اللقاء فی الجنه
بچه ها به کنار بدن مادر آمدند و با سوز و آه، گریه و با مادر خدا حافظی می کردند. نقل شده است که حضرت علی (علیه السلام) فرمودند :
اشهد الله انها حَنَّت و انَّت و اخرجت یدیها من الکفن و ضمّتهما الی صدرها . . . خدا شاهد است که فاطمه دستانش را از کفن بیرون آورد و بچه هایش را به سینه چسبانید

 

و در این لحظه ملائکه ندا دادند:
یا علی کودکان را از سینه زهرا (سلام الله علیها) بردار فرشتگان آسمان به گریه درآمدند. . .

 

****************************

با تعداد اندک نماز بر بدن زهرای اطهر (س) خواندند و شبانه تشییع کردند و به خاک سپردند. . . .
*****   طبق خطبه 202 نهج البلاغه هنگام دفن حضرت فاطمه (س) امیرالمومنین(ع)  با پیامبر(ص)  چنین نجوا فرمود :
 ای رسول خدا از جانب من و دخترت که هم اکنون در جوارت قرارگرفته و به سرعت بر تو ملحق شده سلام . ای پیامبر از فراق دختر برگزیده و پاکت پیمانه صبرم لبریز شده و طاقتم از دست رفته . . . اما پس از رحلت تو هر مصیبتی به من برسد کوچک است ،. . . .  ای پیامبر امانتی که به من سپرده بودی هم اکنون باز داده شد و گروگان را باز پس دادم ، اما اندوهم همیشگی است و شبهایم همراه بیداری ،تا آن دم که خداوند سر منزل تو را که در آن اقامت گزیده ای برایم انتخاب کند .
بزودی دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امتت در ستم کردن به وی اجتماع کرده بودند، سرگذشت وی را از او بی پرده بپرس . . . . . سلام من به هردوی شما باد . . . . . .

۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۱۳
فتحی
پنجشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۰

مناظره مذاهب -1

درب خانه ی زهرا (سلام الله علیها)


سلف (وهابی): من از این رافضی دروغگو سوالی دارم که حق ندارد در پاسخ به آن طفره برود. او نسبت هایی به بزرگان ما از جمله حضرت عمر بن خطاب می دهد که اصلا واقعیتی ندارد و در شان آن بزرگوار نیست. و بعد پیروان عوام و نا آگاه خود را بر ضد ما تحریک می کند. شما به دروغ می گویید او درب خانه زهرا رضی الله عنها را آتش زده است.


سالم (حنبلی):پناه بر خدا از این تهمت ها، شما ها دنبال جو سازی بر ضد ما هستید بدون اینکه حتی یک حدیث ضعیفی ارائه دهید.


عبدالله ( شیعه ): بنا براین شما اقرار می کنید که اگر چنین حادثه ای حقیقت داشته باشد، گناه بزرگی است و مرتکب آن مورد خشم خدا و رسول است، من می خواهم از این مساله صرفنظر کنیم و سخنی دیگر در میان بیاوریم.


عمر (وهابی ): معلوم می شود که ایراد سلف مورد قبول عبد الله است که اثنی عشری ها بر این تهمت ها هیچ گونه دلیل تاریخی یا حدیث ندارند. من اصراربر این دارم که عبدالله یا سند بیاورد، ولو سند ضعیف باشد و یا توبه کند.


عبد الله (شیعه ): حالا که اصرار می فرمایید برخلاف میلم وارد حریم حضرات خلفا می شوم. معجم طبرانی در احوالات جناب ابوبکر خلیفه اول نقل می کند که دیدند او در بستر افتاده می گوید بار الها! من چند کار انجام داده ام که کاش نمی کردم ، کاش به خانه فاطمه جسارت نمی کردم.


و جسارت در صورتی تحقق دارد که بدون اجازه در خانه کسی را با قهر بگشایند واگر در زده باشند و فاطمه (سلام الله علیها) خود در را گشوده باشدکه پشیمانی ندارد.
در انساب الاشراف، در روایت بلاذری آورده است که خلیغه دوم برای بار دوم وسوم آمد، با او فتیله ای بود وفاطمه گفت ای پسر خطاب آیا آمده ای خانه ما را آتش بزنی؟ گفت آری، این برای حفظ سنت پدرت لازم تر می باشد. خانه ات را آتش می زنیم تا به سنت حضور در بیعت و نماز جماعت عمل کنید، زیرا شما از بیعت ابوبکر تخلف کرده اید.
البته بعضی ها برای توجیه حادثه می گویند: عمربن خطاب تهدید کرد ولی تهدید خود را عملی نکرد. یعنی کار با تهدید تمام شدو بیعت صورت گرفت.
اما این سخن با پشیمانی ابوبکر به هنگام مرگ آن طوری که توضیح دادیم، سازگار نیست. این واقعه اتفاق افتاده که خلیفه اول هنگام مرگ به سختی نگران آن است.
در صحیح بخاری آمده است که « ما بایع علی حتی توفیت فاطمه » یعنی علی بیعت نکرد تا اینکه فاطمه وفات نمود. و این بعداز ششماه بود. و اودر حال غضب بر جناب ابوبکر وفات یافت.در اینجا جالب خواهد بودکه حدیث معروف رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را به یاد آوریم که فرمود: رضا و غضب فاطمه (سلام الله علیها)، رضا و غضب خدا و رسول است

 
۰ نظر ۰۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۱۱
فتحی
شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۰

روز آخر عمر زهرا سلام الله علیها

روز آخر عمر زهرا (سلام الله علیها)

 

در روز آخر، حضرت زهرا (سلام الله علیها) ساعتی خوابید، در خواب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) را دید، پدرش فرمود :
-  به سوی من بیا که مشتاق دیدار توام.
- پدرجان به خدا سوگند من به دیدار شما شور و شوق بیشتری دارم.
- دخترم امشب نزد من خواهی بود.
حضرت از خواب بیدار شد. حال خوشی داشت ، چون موقع دیدار پدر رسیده بود. و غمگین بود ، چون علی و فرزندان خرد سالش (علیهم السلام) را در موج غمها تنها می گذاشت. با سختی از جا برخاست . لباسهای بچه ها را با دستان لرزان شست. و خود فرزندانش را شستشو داد. در این اثنا علی (علیه السلام) رسید، وقتی این حالت رادید ، سوال کرد :
- چکار میکنی؟ چرا از بستر بلند شدی ؟
- خواستم خودم کارهای فرزندانم را انجام بدهم .امروز آخر عمر من است ، پدرم به من خبر داده . . .
و خواب خود را برای علی (علیه السلام) گفت.
بعد ازانجام کارها به بسترش رفت و با علی (علیه السلام) به گفتگو پرداخت :
- امروز ازجهان می روم ، می خواهم وصیت کنم .
- خدا به تو سلامتی بدهد ، هرچه دوست داری بگو.
- یابن عم ماعهدتنی کاذبه ولا خائنه و لا خالفتک منذ عاشرتنی .
- پناه برخدا ! به خدا سوگند توداناتر و با تقواتر و بزرگوارتر از آنی که من بجز آنچه گفتی بنگرم . . . . فاطمه جان دوری و جدایی تو برای من خیلی گران است . . . . به خدا با شهادتت مصیبت جانسوز رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم )را بر من تجدید می کنی ، وفات و فقدان تو خیلی برای من سنگین است ، انالله و انا الیه راجعون.
ساعتی هردو گریستند. . . . علی (علیه السلام) سر زهرا (سلام الله علیها) را به سینه چسبانید وفرمود هروصیتی داری بقرما ، و فاطمه (س) دعایش کرد و اینگونه وصیت کرد:
اول - اینکه پس ازمن همسری اختیار کن (و کسی را معرفی کرد ) که با فرزندان من مهربان است.
دوم – مبادا کسانی که به من ستم کردند به جنازه من حاضر شوند . . . فانهم عدوی وعدورسول الله (ص) ولا تترک أن یصلی علی احد منهم ولا من اتباعهم . . . وشب مرا غسل بده و شب کفن کن و به خاک بسپار . . . .
* (در وصیت دیگری هم آمده) مرا زیر پوشش پیراهنم غسل بده و از حنوط باقیمانده از پدرم حنوط کن و خودت و افراد نزدیک برمن نماز بگذار ، و پنهانی در شب به خاک بسپار و قبرم را مخفی کن ، مبادا از آنها کسی در تشییع من شرکت کند. . . . و نوشته اند که حضرت (سلام الله علیها) این اشعار را خواند:

 

 

           أبکنی إن بکیت یا خیر هادی              و اسبل الدمع فهو یوم الفراق
یا قرین البتول اوصیک بالنسل           فقد اصبح حلیف اشتیاق
ابکنی وابک للیتامی و لا تنس            قتیل العدی بطف العراق

 

 

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده: حضرت زهرا در لحظات آخر گریه کرد.
علی (علیه السلام) سئوال کرد چرا گریه میکنی؟
- به ظلمی که پس از من به تو می شود گریه می کنم.
- . . . این رنج ها چون در راه خدا است بر من آسان است.

 

 

عصر آن روز حضرت زهرا (سلام الله علیها) به سلمی (همسر ابن رافع) فرمود مقداری آب حاضر کند، و خودش را شستشو کرد ، غسل نمود و لباس پاکیزه پوشید، و روبه قبله در بستر خوابید. قبل از آن هم دخترانش را به خانه بستگان فرستادتا در موقع وفات کنار مادرشان نباشند.

 

۰ نظر ۲۷ فروردين ۹۰ ، ۱۲:۰۹
فتحی
پنجشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۰

زینب آموزگار صبر

با عرض تبریک میلاد حضرت زینب کبری(سلام الله علیها)

 صبرکن، اندکی صبر کن تا رسول خدا بیاید و نام تو را از آسمان تحویل بگیرد نامگذاری تو با خداست .

صبر کن، تو با صبر بسیار قرین خواهی بود، و صبر در خدمت تو فراوان درسها خواهد آموخت.

اصلا، صبر ملازم تو خواهد شد،وتو معلم صبر خواهی بود، والگوی صبر.

دختر زهرا! پس از آمدن پدر بزرگ، آسمان نامت را با احترام و تجلیل نازل خواهد کرد، و بعداز آن تو« زینت بابا» خواهی شد.

عزیز دل علی! گریه نکن، اینجا که تو آمدی گرچه زمین است و «دنیا»، اما خانه تو منزل و مهبط وحی و«آیه تطهیر» است. در این خانه پدرت علی و مادرت فاطمه و برادرانت در کنار جدت رسول الله ، صحنه ای آفریدند که آسمان باشوق فریاد برآورد که:« انما یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»

و جبرئیل هنگام تقدیم این آیه با حسرت و التماس تقاضا کرد که در آن جمع راهش دهند، تا لحظاتی در کنار آن پنج نور مقدس احساس افتخار نماید.

 

گریه نکن! قبل از آمدن تو مونست، یار و معشوق تو، و دلبندت حسین را، خداوند در این خانه قرار داد، تا تو از لحظه ای که چشم باز می کنی ، بر چهره حسین بنگری و «حسینی » شوی.

و حسین نیز با تو راز ها دارد، و تو با حسین ماجرا ها خواهی داشت، گریه هایت را نگهدار تا آن موقع، که نقشی بس عظیم در آبیاری نهال جهاد و شهادت، در گلستان امامت، و در مزرعه نبوت خواهی داشت.

لطفا ادامه مطلب را کلیک کنید

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۰ ، ۱۰:۳۶
فتحی
يكشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۸۹

الی احسن الحال

یا مقلب القلوب و الأبصار

ای خدایی که قلب های بندگانت را در اراده و اختیار خود داری، ای که دل ها به کف با کفایت توست، و بر تحول و جهت دادن همه آنها توانا هستی!

ای حکیم مهربان که خیر و صلاح ما را هزار بار بهتر خودما می دانی، و اقبال و ادبار دل ها با توست!

ای که از زنگارها و کدورت های نشسته بر دلها باخبری! قلب های ما را از غبارهای غفلت و گناه پاک گردان، و بر دین حنیف خود ثابت و استوار نگهدار. « ثبت قلوبنا علی دینک»

ای خبیر پرده پوش! می دانی که این دل را همانطور که در ابتدای راه، پاک و صاف و بی کدورت به ما عطا کردی مراقبت و نگهداری نکرده ایم، نیت های نادرست، خواسته های ناصحیح، اعمال و اقوال ناپسند، اندیشه ها و قضاوت های ناروا، غبار هایی برآن نشانده که دیگر مورد پسند تو نیست. «وأمات قلبی عظیم جنایتی»

تو نمی خواستی و راضی نبودی که براین دل، تباه کردن زیبایی ها و حلاوت ها، و روی آوردن به زشتی ها و تلخی ها غالب شود. نمی خواستی که این دل بر تعظیم شعائر تو و انجام اوامرت غفلت ورزد، و انچه را برایت عزیز و ارزشمند است حقیر و کوچک شمارد.

آنچه تو می پسندی این است که دل جایگاه تو باشد و در آن غیر خودت را جای ندهیم. « القلب حرم الله فلا تسکن حرم الله غیرالله »

تو رو گردانی و پرپر کردن گلها و لاله ها، و شکستن شاخه ها، و بریدن پیوندها، و کفران نعمت ها و مهم تر ازهمه آزار بندگانت را دوست نمی داری. تا آنجا که اولیاء تو فرمودند:
« حرمت مومن نزد خداوند از حرمت خانه کعبه بیشتر است. »  و نیز چنانکه فرموده اند، تواز ما خواستی که یکدیگر را دوست بداریم، به هم نیکی و محبت کنیم، و در شدائد و سختی ها دست یکدیگر را بگیریم و در حضور و غیبت از هم دغاع کنیم، آنچه بر خود نمی پسندیم بر دیگران نپسندیم، و از چیزهایی که دل های ما را ازهم دور می کند بپرهیزیم، غیبت، تهمت، بدگویی، توهین، تحقیر، تمسخر، قضاوت بد، سوء ظن، و . . . .

و این همه برای آن بود که ما را دوست می داری و خیر و سعادت ما را می خواهی .

ای رحیم مهربان! و ای کریم بنده نواز!

اکنون نمی دانیم از آنچه تو می خواهی و می پسندی چقدر دوریم؟ اما می دانیم که بر رضایت تو نبوده ایم. افسوس !! . . . .

یا مقلب القلوب والأبصار!

ای خداوندی که دلها و دیدگان را تو میگردانی و هدایت می کنی، دیده های ظاهر و چشمان باطن را در قبضه تدبیر خود داری، تحول می بخشی و هدایت میکنی، وهر لحظه از حال پیدا و پنهان آنها باخبری، « تعلم خائنه الأعین و ما تخفی الصدور».

ای پروردگار مهربان! در عمری که برما دادی، بر این دل و دیده چه گذشته است؟! تو خود نیک میدانی، و بر صحیفه ای صادق همه جزئیات را ثبت فرموده ای. « لایغادر صغیرة ولا کبیرة الا أحصیها »

الهی! یا محول الحول والأحوال! در این آغاز سال نو و هنگام نو شدن همه اجزاء و احوال طبیعت، بر ما منت گذار، ودل و دیده مارا بر سبیل رضایت و پسند خودت اصلاح فرما، و از آنچه موجب سخط توست دورمان گردان!

ما را یاری کن تا دل و دیده، قدم وقلم، گمان و گفتار، و علم و عمل خود را رنگ و جهت خدایی بدهیم «صبغة الله و من أحسن من الله صبغة » آمین یارب العالمین.

۰ نظر ۲۹ اسفند ۸۹ ، ۱۰:۰۲
فتحی
شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۸۹

صدای ما را از لندن می شنوید

با عرض تسلیت روز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام ، حدیثی از آن بزرگوار تقدیم دوست دارانش می کنم :
 من وعظ اخاه سرا فقدزانه و من وعظه علانیه فقد شانه.
امام عسکری(ع) فرمود: هر کس برادرش را در خلوت پند دهد، او را آراسته است.و هر کس برادرش را در جمع پند دهد، او را سرشکسته کرده است.( تحف العقول، ص489)

اینجا دفتر مرکزی حزب مشارکت است صدای ما را از لندن می شنوید

 اعضای فراری سازمان مجاهدین(انقلاب) و حزب مشارکت پس از یک سال پنهانکاری و فریبکاری، اعتراف کردند که از خارج کشور و تحت نام دو حزب غیرقانونی مذکور فعالیت می کرده اند.
عناصر مذکور در بیانیه ای اعلام کرده اند که «شاخه برون مرزی سازمان مجاهدین انقلاب» را راه اندازی کردند و این در حالی است که نه سازمان یاد شده و نه حزب مشارکت، پس از آغاز اغتشاشات خیابانی دیگر دارای شاخه درون مرزی نیستند. با این حال طی یک سال و نیم گذشته و در حالی که اعضای مرکزیت دو گروهک غیرقانونی مذکور در بازداشت به سر می بردند یا اقدام به افشاگری علیه زد و بندهای مشارکت و مجاهدین کرده بودند، بیانیه های رادیکالی از خارج کشور در سایت ها منتشر می شد که صادرکنندگان آن ادعا می کردند در داخل حضور دارند و مشغول مبارزه چریکی هستند. کسانی چون توفیقی، مزروعی، حقیقت جو، امیر ارجمند(مشاور موسوی و مرتبط با سرویس های جاسوسی بیگانه) و... از جمله افراد حزبی یا ستادی فتنه هستند که در کنار ده ها تن از روزنامه نگاران زنجیره ای به خارج کشور گریخته اند و از آنجا تلاش می کنند «سازمان» فتنه را فعال و سرپا نشان بدهند. این عده در خارج کشور در همکاری کامل با گروهک های نفاق قدیمی تر قرار دارند.
بی بی سی با اشاره به انتشار خبر «فعالیت شاخه برون مرزی سازمان مجاهدین»، از قول «یک فرد نزدیک به اصلاح طلبان در خارج کشور که نخواست نامش فاش شود»، نوشت: اعضای این گروه در چند کشور خارجی به سر می برند و به زودی سخنگوی خود را معرفی می کنند. پیش از این از کسانی چون رهنورد هم خواسته شده به خارج کشور برود.

نقل از کیهان ۲۳ بهمن ۸۹

۰ نظر ۲۳ بهمن ۸۹ ، ۱۳:۱۸
فتحی