مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۳ مطلب با موضوع «امام باقر (ع)» ثبت شده است

 
بهره گیرى علماى اهل سنت از امام باقر علیه السلام
مـکـتب علمى امامان معصوم علیه السلام آن چنان وسیع و فراگیر بود که همه دانش پژوهان را در بـر مـى گـرفت ، زیرا آنان عالمانى بودند که دریاى علمشان را کرانه اى نبود. پیامبر اسلام صـلى الله عـلیـه و آله شهر علم بود و امامان معصوم دروازه این شهر بودند . . .و هـر چه علم صحیح بود، از این منبع پاک و مصفّا نشاءت مى گرفت . امام باقر علیه السلام به دو نـفـر از عـلماى عامه زمان خود فرمود: (اگر) به شرق یا به غرب بروید، هیچ علم صحیحى را نخواهید یافت مگر کمى ، که آن هم از نزد ما منتشر شده است.
امـام بـاقـر عـلیـه السلام از جانب پیامبر ماءموریت نور افشانى علمى داشت و در همین راستا سنگ بـنـاى دانـشـگـاهـى بـزرگ را کـار گـذارد کـه دانـش پژوهان آن در زمان ایشان صدها و در زمان فـرزنـدش امام جعفر صادق هزارها نفر از شیعیان و غیر شیعیان بودند. در صفحات گذشته به شـرح حـال مـخـتـصـر بـعـضـى از پـرورش یـافـتـگـان ایـن مـکـتـب اشـاره کـردیـم و در ایـن مجال نام بعضى از دانش پژوهان عامى مذهب این مکتب را ذکر مى کنیم تا گوشه اى از گستره مکتب امام باقر علیه السلام روشن گردد.
۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۶ ، ۲۰:۵۸
فتحی
جمعه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۷

جابربن عبدالله و مقام صبر

پسندم آنچه را جانان پسندد

جابر ابن عبدالله انصاری یکی از سابقین در اسلام است که از روزهای نخست با پیامبر(ص) بیعت نمود و در اغلب جنگها در رکاب آن حضرت بود .او علاوه بر میدان جنگ و جهاد در میدان علم و معارف الهی نیز چهره ممتازی به شمار می رود، وازعلوم ومعارف خاندان رسالت بهره های زیادی اندوخته ، و در نقل آثار و احادیث پیامبر (ص) و امامان شیعه شهرت فراوانی دارد.
افتخار و سعادت دیگر جابر این است که به سبب عمر طولانی توفیق معاشرت و استفاده از محضر هفت تن از چهارده معصوم (علیهم السلام) را داشته است . با این مقدمه توجه شما دوستان عزیز را به جریان ملاقات او با حضرت امام باقر (علیه السلام( جلب می کنم :
روی أن جابر بن عبد الله الأنصاری رضی الله عنه ابتلی فی آخره بضعف الهرم و العجز فزاره محمد بن علی الباقر (ع) فسأله عن حاله
فقال أنا فی حالة أحب فیها الشیخوخة على الشباب و المرض على الصحة و الموت على الحیاة
فقال (ع) أما أنا یا جابر فإن جعلنی الله شیخا أحب الشیخوخة و إن جعلنی شابا أحب الشیبوبة و إن أمرضنی أحب المرض و إن شفانی أحب الشفاء و الصحة و إن أماتنی أحب الموت و إن أبقانی أحب البقاء
فلما سمع جابر هذا الکلام منه قبل وجهه و قال صدق رسول الله (ص) فإنه قال ستدرک لی ولدا اسمه اسمی یبقر العلم بقرا کما یبقر الثور الأرض فلذلک سمی باقر علم الأولین و الآخرین أی شاقه       

از کتاب مسکن الفئواد – نوشته شهید ثانی - ص87
****************************

ترجمه: جابر در آخر عمر به ضعف و پیری مبتلا شد ، امام باقر (علیه السلام ) به دیدار او رفت و از حال او پرسید. جابر گفت حالی دارم که در این حال پیری را بر جوانی ، و بیماری را بر تندرستی ،ومردن را به زیستن ترجیح می دهم.
امام باقر (علیه السلام ) فرمود : اما من اگر خدا مرا پیر گرداند ، حال پیری را دوست میدارم ،واگر جوان سازد جوانی را. اگر بیمار سازد بیماری را و اگرشفا دهد شفا و سلامتی را دوست دارم ، اگر بمیراند مردن را دوست میدارم و اگر زنده بدارد زندگی را.
جابر چون این سخنان را شنید صورت آن حضرت را بوسید و عرض کرد رسول خدا(ص) راست فرمود . او به من فرمود : یکی از فرزندان مرا خواهی دید که نام او نام من است ، و مشکلات علم را خواهد شکافت چنان شکافتنی که زمین را شخم می زنند . واز این جهت به او لقب باقر علم اولین و آخرین خواهند داد

***************
بعضی بزرگان فرموده اند از این گفتار امام برمی آید که جابر در مقام صبر بوده ولی سخن امام باقر علیه السلام مربوط به مقام رضاست.

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و دردو وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

آری دوستان عزیز می بینیم که حتی جابر ابن عبدالله نیز پس از یک عمر استفاده از آموزش ها و راهنمایی معصومین به قله نهایی تکامل نمی رسد و از «استاد خاص» که خدای متعال برای انسانها تعیین فرموده بی نیاز نمی شود . پس وضع ما چگونه خواهد بود ؟ !!

۰ نظر ۲۰ ارديبهشت ۸۷ ، ۱۱:۲۶
فتحی
شنبه, ۱۷ دی ۱۳۸۴

سلام بر شکافنده علم

سلام بر گسترش دهنده علم اولین و آخرین

روز هفتم ذی الحجه سال 114 قمری پنجمین امام معصوم شیعیان و جانشین برحق رسول الله حضرت امام محمد باقر ( علیه السلام ) به شهادت رسید . این مصیبت بزرگ را به همه دوستداران و پیروان اهلبیت ( علیهم السلام ) خصوصا حجت خدا مهدی فاطمه ( علیه السلام ) تسلیت عرض می کنیم .
آن حضرت در اول ماه رجب سال 57 قمری به دنیا آمد . پدر بزرگوارش امام سجاد ( علیه السلام ) و مادرش فاطمه دختر امام مجتبی ( علیه السلام ) بود . لذا  ایشان هم از طرف پدر و هم از مادر علوی بود .
در چهار سالگی در کربلا حضور داشت و شاهد همه حوادث عاشورا بود . و با همان سن کم مصائب کربلا و اسارت را تحمل کرد و یکی از راویان کربلا می باشد .   بیشتر دوران امامتش مصادف با حکومت هشام ابن عبدالملک ظالم و ستگر اموی بود . که امام ( علیه السلام ) را شدیدا تحت نظر و سانسور قرار می داد.
 به سبب ضعف و آغاز افول حکومت اموی فرصتی پیش آمد که امام ( علیه السلام ) توانست حوزه تدریس و تعلیم تشکیل دهد و معارف ناب اسلام محمدی را به مردم بیاموزد .

آن حضرت را باقر لقب دادند چون علوم اولین وآخرین را شکافت و ظاهر ساخت . و دلش دریای پهناور و چشمه جوشان علم و دانش بود . 
جابر ابن عبدالله انصاری که از اصحاب رسول خدا ( صلی الله علیه و آله وسلم) بود نقل کرده که پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم) به من فرمود : (( ای جابرتو زنده می مانی تا پسرم محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب را ، که در تورات به باقر معروف است ملاقات می کنی . پس چون او را دیدی از جانب من به او سلام برسان ))
بیشترین احادیث و روایات که شیعیان در علوم دینی و تفسیر قرآن و آداب و احکام استفاده می کنند از حضرت باقر ( علیه السلام ) و فرزندش حضرت صادق ( علیه السلام ) می باشد .

جلوه هایی نورانی از باقر العلوم:
1- کمال ، و تمام کمال : تفقه و بصیرت یافتن در دین ، صبر در مصیبت و دشواری ها ، و اندازه نگهداشتن در معیشت است .
2- سه چیز از مکارم دنیا و آخرت است : کسی را که بر تو ستم کرده عفو کنی ، آنکه از تو پیوند قطع کرده با او متصل شوی ، وبا کسی که از روی نادانی به تو ستم کرده حلم بورزی.
3- عالمی که مردم از او بهره ببرند از هفتاد هزار عابد برتر است .
4- چهار چیز از گنج های نکو کاری است : کتمان حاجت ،کتمان صدقه ، کتمان درد ، و کتمان مصیبت .
5- حیا و ایمان در یک ریسمان مقرون همند، و هرگاه یکی از آنها برود دیگری هم به دنبالش خواهد رفت .

یا وجیها عندالله ، اشفع لنا عندالله

ای دومین محمد و ای پنجمین امام 
از خلق و از خدای تعالی تو را سلام
چشم و چراغ فاطمه خورشید هفت نور
روح روان احمد و فرزند چار امام

صف تو را نگفته خدا جز به افتخار
نام تو را نبرده نبی جز به احترام
حکم خدا به همت تو گشته پایدار
دین نبی به دانش تو مانده مستدام

با آن همه جلال و مقامی که داشتی
دیدی ستم زخصم ستمگر علی الدوام
گه دید چشم پاک تو بیداد از یزید
گاهی شنید گوش تو دشنام از هشام

گاهی به دشت کرببلا بوده ای اسیر
گاهی به کوفه بر تو ستم شد گهی به شام
گه کف زدند اهل ستم پیش رویتان
گه سنگ ریختند به سرهایتان زبام

داریم حاجتی که زلطف و عنایتت
بر قبر بی چراغ تو گوئیم ما سلام
(( میثم )
)

۰ نظر ۱۷ دی ۸۴ ، ۲۲:۴۶
فتحی