مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سیره معصومین(ع)» ثبت شده است

سه شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۲

ادّعای کودک 25 ماهه

ادّعائى بزرگ از کودکى 25 ماهه

طبق آنچه محدّثین و مورّخین ثبت کرده اند:
حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد علیه السلام موهاى سرش کوتاه و فِر خورده شده و چهره مبارکش نمکین بود، که تقریبا از این جهت مقدارى شبیه افراد سیاه پوست به نظر مى رسید.
به همین جهت ، اشخاص منافق و فرصت طلب که هر لحظه دنبال سوژه اى هستند تا بتوانند ضربه خویش را وارد سازند.
لذا در نَسَب حضرت تشکیک به وجود آوردند و گفتند: این فرزند امام علىّ بن موسى الرّضا علیهما السلام نیست .
به قدرى این شایعه و تهمت در افکار عدّه اى اثر گذاشت که مجبور شدند حضرت جواد علیه السلام را که بیش از حدود 25 ماه از عمر مبارکش ‍ سپرى نگشته بود، بردارند و نزد افراد قیافه شناس و نسب شناس آورند تا موضوع براى همگان روشن و ثابت شود که این کودک از چه خانواده اى است .
همین که آن کودک معصوم را نزد قیافه شناسان - که در جمع عدّه اى از اشخاص مختلف بودند - بردند، ناگاه همگى آن نسب شناسان از عظمت و هیبت آن کودک به سجده افتادند؛ و چون سر از سجده برداشتند، اظهار داشتند:
واى بر شماها! این ستاره درخشان و این اختر روشنائى بخش را بر ما عرضه مى دارید؟!
به خداى بزرگ سوگند، این کودک پاک و منزّه از هر نوع رجس و آلودگى است ، او از خانواده اى پاک و تکامل یافته است ، او در تمام مراحل انتقال در ارحام ، نیز پاک و منزّه قرار گرفته است .
به خدا سوگند، او از ذرّیّه رسول اللّه صلى الله علیه و آله و از فرزندان امیرالمؤ منین ، علىّ بن ابى طالب علیه السلام مى باشد.
بروید و به خداوند سبحان پناه ببرید؛ و از چنین افکار و دسیسه هاى نابخردانه ، توبه نمائید و در نسب او هیچ گونه شکّ و تردید نداشته باشید.
امام محمّد جواد علیه السلام در تمام این حالات و لحظه ها، حمد و ثناى خداوند متعال را بر زبان جارى مى نمود.
پس از آن که سخن قیافه شناسان پایان یافت ، حضرت لب به سخن گشود و ضمن خطبه اى طولانى - که همه افراد را که از اقشار مختلف بودند، به تعجّب و حیرت وا داشت - اظهار نمود:
شکر و سپاس خداى را، که ما را از برگزیدگان نور خودش قرار داد؛ و از بین نیکان ، ما را انتخاب نمود؛ و نیز ما را از امانت داران خویش به حساب آورد و حجّت و راهنماى بندگانش قرار داد و... .
بعد از آن فرمود: اى جمعیّت حاضر! همانا من محمّد جواد، پسر علىّ رضا، فرزند موسى کاظم ، فرزند جعفر صادق ، فرزند محمّد باقر، فرزند علىّ زین العابدین ، فرزند حسین شهید، فرزند امیرالمؤ منین علىّ مرتضى و فاطمه زهراء دختر محمّد مصطفى صلى الله علیه و آله هستم آن گاه افزود: مرا برافراد قیافه شناس عرضه مى دارند؟!
به خداوند یکتا سوگند، من نسبت به نسب هاى همه مردم از خودشان و از دیگران آشناترم ، من به تمام اسرار درونى و علنى اشخاص کاملاآگاه هستم
و در ادامه ، بعد از بیان مطالبى بسیار مهمّ، اظهار داشت : چنانچه دولت هاى کفر و افراد دنیاپرست نمى بودند و بر علیه ما و دیگر مؤ منین شورش ‍ نمى کردند، مطالبى را اظهار مى نمودم که تمام اشخاص در حیرت و تعجّب قرار گیرند.
و سپس دست مبارک خود را بر دهان خویش نهاد و آخرین سخنش چنین بود:
اى محمّد! خاموش باش همچنان که پدرانت خاموش گشتند و صبر و شکیبائى را پیشه خود قرار بده ؛ و در اظهار حقایق همانند پیامبران اولوالعزم عجله منما، همانا که مخالفین جزاى گفتار و اعمالشان را خواهند دید.

منبع : askdin.com

۰ نظر ۱۶ مهر ۹۲ ، ۱۲:۵۲
فتحی
سه شنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۲

امام کاظم علیه السلام

شهادت حضرت امام کاظم علیه اسلام را تسلیت عرض می کنیم

و نیزدرسالروز رحلت حضرت امام خمینی رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ، به روح بلند آن سلاله حضرت کاظم علیه السلام درود می فرستیم

نشانه های امامت

ابوبصیر روایت کند:

روزى به محضر مبارک امام موسى کاظم علیه السلام وارد شدم و عرضه داشتم : فدایت گردم ، امام چگونه شناخته مى شود و نشانه هاى امامت چیست ؟

حضرت فرمود: امام نشانه ها و علامتهاى بسیارى دارد:

یکى آن بود که پدرم انجام داد (جریان بینا شدن ابوبصیر توسّط امام صادق علیه السلام .)

و از طرف خداوند متعال به وسیله حضرت رسول صلى الله علیه و آله منصوب و معرّفى شود،( همانطور که امام علىّ علیه السلام را نصب نمود.)

و دیگر آن که آنچه از او در هر موضوعى سئوال کنند، جواب آن را بداند و بتواند پاسخ دهد، و با مردم از هر قبیله و نژادى و صاحب هر لغتى که باشند، سخن گوید.

سپس افزود: اى ابوبصیر! هم اکنون نشانه اى از آن را مشاهده و ملاحظه خواهى نمود.

آن گاه لحظاتى گذشت ، ناگهان شخصى از اهالى خراسان وارد شد و با زبان عربى با حضرت سخن گفت ؛ ولى امام علیه السلام به فارسى و زبان محلّى با آن خراسانى صحبت مى فرمود.

مرد خراسانى با حالت تعجّب گفت : یا ابن رسول اللّه ! من با شما به زبان عربى سخن مى گویم ؛ لیکن شما به زبان فارسى صحبت مى فرمائى ؟!

حضرت فرمود: اگر ما نتوانیم به زبان فارسى و محلّى با شما سخن گوئیم ؛ پس چه مزیّت و فضیلتى بر دیگران داریم .

پس از آن ، حضرت به من خطاب نمود و فرمود: اى ابوبصیر! امام به تمام لغات انسانها آشنا است ، و نیز زبان تمام حیوانات را مى فهمد و با آنها سخن مى گوید؛ و کسى که داراى این مزایا و اوصاف نباشد، امام نیست .

۰ نظر ۱۴ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۳۵
فتحی
دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۲

تولد امام جواد (علیه السلام)

میلاد حضرت امام محمد تقی ( امام جواد علیه السلام )
بر شما و همه پیروان آن بزرگوار مبارک باد


سخنی از امام جواد علیه السلام:

از جمله موانعى که انسان را از راه کمال باز مى‌دارد، تنبلى، تن‌پرورى، بى‌اعتنایى به کار و بى‌شوقى نسبت به حرکت است. شما در دعاى شب اول ماه رمضان مى‌خوانید: «اللهم اجعلنا ممن نوى فعمل و لا تجعلنا ممن شقى فکسل و لا ممن هو على غیر عمل یتکل.(1)

ببینید چه عبارتهاى پر مغز و چه درسى در پوشش دعاست! دعا کننده از این‌که جزو کسانى باشد که دچار کسالت و بى‌عملى هستند، به خدا پناه مى‌برد. نمى‌خواهد از جمله کسانى باشد که مى‌خواهند، اما عمل نمى‌کنند و انتظار دارند بدون کار کردن نتیجه بگیرند و بدون کشتن بدروند. «و لا تجعلنا ممن شقى فکسل و لا ممن هو على غیر عمل یتکل.» مى‌گوید: خداوندا! مرا جزو کسانى که فقط به آرزو تکیه مى‌کنند و به عمل و تلاش نمى‌پردازند، قرار مده.  

امام خامنه ای تاریخ 15/1/1371 

  امام جواد (ع)

مانع راه کمال انسان 

1-  صلى أبو جعفر محمد بن علی الرضا ع صلاة المغرب فی لیلة رأى فیها هلال شهر رمضان فلما فرغ من الصلاة و نوى الصیام رفع یدیه فقال‏:
اللهم یا من یملک التدبیر و هو على کل شی‏ء قدیر یا من یعلم خائنة الأعین و
ما تخفی الصدور و تجن الضمیر و هو اللطیف الخبیر اللهم اجعلنا ممن نوى فعمل و لا تجعلنا ممن شقی فکسل و لا ممن هو على غیر عمل یتکل اللهم صحح أبداننا من العلل و أعنا على ما افترضت علینا من العمل حتى ینقضی عنا شهرک هذا و قد أدینا مفروضک فیه علینا

حضرت جواد(علیه السلام) به خداوند عرض می کند:

خدایا ای کسی که مالک تدبیری و بر هر چیزی توانایی ای کسی که خیانت دیده ها و هر آنچه سینه ها پنهان می کنند و درون می پوشاند را می دانی و اوست نکته سنج دانا خدایا ما را از کسانی قرار ده که نیت می کند و عمل می نماید و ما را کسانی که بدبخت شد و تنبلی کرد قرار نده و نیز از کسانی که عمل نکرده تکیه می کنند خدایا بدن هایمان را از بیماری ها سلامت بدار و ما را به آنچه بر ما از عمل واجب نمودی یاری کن تا اینکه این ماه تو پایان پذیرد و ما هم اعمالی که بر ما واجب گرداندی انجام داده باشیم.

(الإقبال الاعمال،سید ابن طاووس ص22؛مستدرک الوسایل،نوری،ج7،ص444؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی ، (در اعمال مخصوص شب و روز ماه رمضان)

۰ نظر ۳۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۴:۱۹
فتحی
جمعه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۱

وصیت امام علی(علیه السلام)

وصیت نامه امام علی ( علیه السلام)

از وصیت هاى آن حضرت است به حسن و حسین علیهماالسّلام وقتى که ابن ملجم (لعنة اللّه علیه) به او ضربت زد

شما را به تقواى الهى سفارش مى نمایم، و اینکه دنیا را مجویید گرچه دنیا شما را بجوید، و بر آنچه از دنیا از دستتان رفته متأسّف نباشید. حق بگویید، و براى ثواب

الهى بکوشـید. دشـمن سـتمگر و یـار سـتمدیده باشـید.

شما و همه فرزندان و خاندانم و هر که این وصیتم به او مى رسد را به تقواى الهى،

و نظم در زندگى، و اصلاح بین مردم سفارش مى کنم، چرا که از جد شما )صلّى اللّه علیه وآله) شنیدم مى فرمود: «اصلاح ذات البین از عموم نماز و روزه بهتر است.»

خدا را خدا را درباره یتیمان، آنان را گاهى سیر و گاهى گرسنه مگذارید، مباد که در کنار شما تباه شوند.

خدا را خدا را در رابطه با همسایگان، که مورد سفارش پیامبر شمایند، پیوسته به آنان سفارش داشت تا جایى که گمان بردیم میراث برشان خواهد ساخت!
خدا را خدا
را درباره قرآن، نیاید که دیگران در عمل به آن از شما پیشى جویند.
خدا را خدا را درباره نماز، که نماز عمود دین شماست.
خدا را خدا را درباره خانه پروردگارتان، تا وقتى هستید آنجارا خالى مگذارید، که اگر خالى گذاشته شود از کیفر حق مهلت نیابید.

خدا را خدا را در باره جهاد با اموال و جان و زبانتان درراه خدا، بر شما باد به پیوند با هم و بخشش مال به یکدیگر، و بپرهیزید از دورى و قطع رابطه با هم. امر به معروف و نهى از منکر را وانگذارید، که بدکارانتان بر شـما مسـلّط شوند، آن گاه دعـا کنید و به اجابـت نرسـد.

سپس فرمود: اى فرزندان عبدالمطّلب، نیابم شما را که به بهانه کشته شدن من در خون

مسلمانان فرو افتید و گویید: امیرالمؤمنین کشته شد، امیرالمؤمنین کشته شد! معلومتان باد که فقط قاتلم باید قصاص شود. ملاحظه نمایید هرگاه من از این ضربت او از دنیا رفتم تنها او را یک ضربت بزنید، و گوش و بینى و اعضاى او را قطع مکنید، که من از رسول خدا «صلّى اللّه علیه وآله» شنیدم مى فرمود:
«از مُثله کردن دورى کنید هرچند درباره سگ
گازگیرنده باشد».

( نهج البلاغه ترجمه انصاریان)

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۱۷
فتحی
دوشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۱

لعنت بردشمنان امام هادی(ع)

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ الزَّکِیَّ الرَّاشِدَ النُّورَ الثَّاقِبَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

 

 

 

 

 

لعنت خدا و لعنت ملائکه الهی و انبیاء و اولیاء و لعنت همه انسانهای آزاده و پاک ، بر روح و جسم آلوده کسانی که بیشرمانه بر وجود مقدس حضرت امام هادی علیه السلام ، جسارت و توهین نموده ، خشم و غضب خدای متعال را برای خود فراهم کردند.

برادران و خواهران شیعه و مسلمان، و پیروان راه مقدس محمد و آل محمد (ص) ضمن عرض تسلیت به حضور حضرت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه ) بیزاری وانزجار و نفرین و تنفر قلبی خود را نسبت به اعمال غیر انسانی این کافران و گمراهان به هر طریق ممکن اعلام نمایید

 

لعنت الله علی القوم الکافرین

 

              

زیارت نامه حضرت امام علی النقی علیه السلام

 

 

۰ نظر ۰۱ خرداد ۹۱ ، ۰۰:۰۲
فتحی
سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰

صلح قیام آفرین امام حسن(ع)

میلاد حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام ) را به همه شیعیان و دوستداران آن حضرت تبریک می گویم. مطلب زیر خلاصه شده از صفحات(82 تا 108) کتاب سیری در سیره ائمه اطهار، استاد شهید مطهری است و تقدیم شما می گردد.

بـه طور کلى صلح  براى امام و پـیـشـواى مـسلمین، در یک شرایط خاصى جایز است ـ و احیانا لازم و واجب است ـ که قرارداد صـلح امـضا کند. حال باید دید که چه شرایطى بود که امام حسن در آن شرایط، صلح کرد و در واقع مجبور شد که صلح کند، و با شرایط زمان امـام حـسـیـن چـه تـفـاوتى داشت که امام حسین حاضر نشد صلح کند.

1- مسند خلافت
اولیـن تـفـاوت ایـن اسـت که امام حسن علیه السلام در مسند خلافت بود، و معاویه معترض در مقابل ایشان ، ولی امام حسین در مسند خلافت نبود بلکه معترض بود در مقابل یزید.

امـام حـسـن عـلیـه السـلام بـعد از امیرالمؤ منین علیه السلام در مسند خلافت قرار مى گیرد. مـعـاویـه هـم حرکت مى کند براى فتح عراق ، در اینجا وضع امام حسن یک وضع خاصى است ، یعنى خلیفه مسلمین است که یک نیروى طاغى و یاغى علیه او قیام کرده است . کشته شدن امام حسن در این وضع یعنى کشته شدن خلیفه مسلمین و شکست مرکز خلافت . مقاومت امام حسن تا سـرحـد کـشـتـه شـدن نـظیر مقاومت عثمان بود در زمان خودش نه نظیر مقاومت امام حسین علیه السلام .
ولی امـام حـسـین یک معترض بود در مقابل حکومت موجود، اگر کشته مـى شـد کشته شدنش ‍ افتخارآمیز بود. اعـتـراض کـرد و روى حرف خودش هـم آن قـدر پـافشارى کرد تا کشته شد. این بود که قیامش ‍ یک قیام افتخارآمیز و مردانه تلقى مى شد و تلقى هم شد.
امام حسن وضعش از این نظر درست معکوس وضع امام حسین است. و اگر کشته مى شد خلیفه مسلمین در مـسـنـد خـلافـت کـشـتـه شـده بود. امـیـرالمـؤ مـنـیـن علیه السلام هم در وقـتـى کـه شـورشـیـان در مقابل عـثـمـان شـورش ‍ مـى کنند ، فوق العاده کوشش دارد که خواسته هاى آنها انجام شود نه این که عثمان کشته شود. (این در نهج البلاغه هست) از طـرف دیـگـر، امـیـرالمـؤ مـنـین نمى خواست به شورشیان بگوید: کار نداشته باشید، حـرفـهـاى حق خودتان را نگوئید ، اما این را هم نمى خواست که عثمان در مسند خلافت کشته شود.

2- بى نتیجه بودن جنگ . . . . . .

برای مطالعه کامل  مواد صلحنامه ،ادامه مطلب را بخوانید

۰ نظر ۲۵ مرداد ۹۰ ، ۱۶:۳۰
فتحی
دوشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۰

پرتوی از علم امام جواد (ع)

 تولد حضرت جواد الائمه علیه السلام را به همه دوست داران امامت و ولایت 
خصوصا حضرت امام زمان علیه السلام و رهبر عزیزمان تبریک می گویم

 مناظره علمی امام جواد علیه السلام با یحیی بن اکثم
 امام جواد (علیه السلام) اولین امام بودند که در سن کودکی به این مقام رسیدند و از طرفی دردوره مامون یکی از ترفندها این بود که در بین مردم شایع کنند (امام توان پاسخ گویی به مشکلات علمی را ندارند.)
 در زمان امام رضا (علیه السلام) بار ها مناظره علمی بین برجستگان مورد تایید خلافت و امام (علیه السلام) برگزار کردند و هر بار شکست خوردند.
 اکنون در دوران امام جواد (علیه السلام) که ایشان در سن هشت سالگی به امامت رسیدند، بهانه دیگری پیدا کردند، و آن اینکه او کودک است و توان مقابله علمی با بزرگان اهل سنت را ندارد. برای همین با طراحی و برنامه ریزی مامون و طرفدارانش مجلس مناظره برگزارشد.
یحیی بن اکثم بزرگترین قاضی آن روزگار برای مناظره حضور داشت. امام جواد (علیه السلام) نیز وارد مجلس شد و در جایگاه مخصوصی نشست. گروه‌های مختلف مردم نیز در مجلس حضور داشتند.
یحیی بن اکثم پرسید: آیا امیر المؤمنین (مأمون) اجازه می‌دهد که از ابو جعفر)امام جواد علیه السلام) سوالی بکنم؟
مامون گفت از خود آن جناب  اجازه بگیرید.
یحیی از امام پرسید: به من اجازه سئوال می‌دهید؟
امام جواد (علیه السلام)  فرمود: بپرس.
یحیی پرسید: حکم شخص مُحرمی که حیوانی را صید کرده و کشته چیست؟
امام جواد (علیه السلام)  بلافاصله فرمود: این مسئله چندین شاخه دارد و هرکدام جواب خاص داردبمن بگویید
1- این صید را در منطقه حَرَم کشته است یا در خارج از حرم؟
2- حکم کشتن صید را می‌دانسته یا نمی‌دانسته؟
3- عمداً کشته یا غیر عمد؟
4- شخص محرم، آزاد بوده یا بنده؟
5- کودک بوده یا بزرگسال؟
6- بار اولش بوده یا سابقه داشته؟
7- حیوان کشته شده، پرنده بوده یا غیر پرنده؟
8- کوچک بوده یا بزرگ؟
9- آیا شخص محرم به کارش اصرار دارد یا پشیمان شده؟
10- صیدش را در شب کشته یا در روز؟
11- آیا شخص، در احرام عمره بوده یا در احرام حج؟

یحیی بن اکثم که از این همه تقسیم‌بندی جا خورده بود، عجز و درماندگی در صورتش پیدا شد و زبانش به لکنت افتاد. همه‌ی حضار متوجه درماندگی‌اش شدند و مجلس به پایان رسید. وقتی فقط عده‌ی کمی از خواص ماندند، مامون از امام جواد (علیه السلام)  پاسخ قسمت‌های مختلف پرسش‌ها خواست. و امام (علیه السلام) جواب دادند. و این بار هم توطئه علیه امامت شیعه شکست خورد.

۰ نظر ۲۳ خرداد ۹۰ ، ۰۹:۲۵
فتحی
پنجشنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۸۹

آغاز امامت حضرت مهدى (عج)

 

 ( مَن یُعَظِّمْ شَعائِراللّه فَاِنَّها مِن تَقْوى القُلوبِ . . . )

 خوشا به حال کسى که شعائر دین خدا را بزرگ و محترم شمارد ; زیرا این صفت ، ویژگى دل هاى پرهیزگار است .

 نهم ربیع الاول آغاز دوره ى امامت امام مهدى (عج) ، از حوادث مهم و حساس تاریخ تشیع به شمار مى رود . مطلب زیر را به عنوان اظهار ارادت به پیشگاه آن حضرت تقدیم مى داریم . امید است همیشه یاد آن عزیز پنهان در پس پرده ى غیبت را در دل هایمان زنده داریم و از وظایف خطیر خویش در این دوره ى سرنوشت ساز غافل نباشیم .

آغاز امامت حضرت مهدى (عج) :

 پیامبر اکرم ( صلى الله علیه و آله و سلم ) و ائمه ى اطهار ( علیهم السلام ) ، با تعابیر گوناگون به مسأله ى امامت حضرت مهدى (عج) اشاره کرده و تقریباً اطلاعات لازم را در باره ى چگونگى تولد ، وقایع زندگى و ویژگى هاى حکومت آن حضرت در اختیار مردم قرار داده بودند . براى مثال ، در یک مورد ، پیامبر اکرم ( صلى الله علیه و آله و سلم ) خطاب به على ( علیه السلام ) فرمودند :

* امامان پس از من دوازده نفرند که اولى آن ها تو هستى و آخر آن ها قائمى است که خداوند به دست او ، شرق و غرب عالم را خواهد گشود * .

و یا در جاى دیگر مى فرمایند :

* ... نهمین نفر از امامان ، قائم اهل بیت من و مهدى این امت است که در رفتار و گفتار و کردار ، شبیه ترین مردم به من است . او پس از یک غیبت طولانى و حیرت و سرگردانى ظهور خواهد کرد و دین خدا را در سرتاسر عالم ، حاکمیت خواهد بخشید . او با نصرت و تأیید هاى پى در پى خداوند متعال ، زمین را پر از عدل و داد خواهد ساخت همان گونه که پیش از آن ، از ظلم و ستم پر شده است * .

 به دلیل شرایط خفقان دوران خلفاى عباسى ، حضرت مهدى (عج) پس از تولد ، یک دوره زندگى نیمه مخفى را آغاز کردند . در این دوره که تا شهادت امام عسکرى ( علیه السلام ) ، ادامه داشت ، تعداد بسیار اندکى از شیعیان ، به دیدار ایشان نایل شدند از آن پس ، دوره ى امامت امام دوازدهم ( علیه السلام ) و مرحله ى خطیر زندگى آن حضرت که به دوره ى غیبت معروف است ، آغاز مى شود .

مسأله ى اقامه ى نماز بر پیکر مطهر امام عسکرى ( علیه السلام ) توسط حضرت مهدى ( علیه السلام ) ، سبب روشنگرى مردم شد و از انحراف هاى بعدى در مسأله ى امامت جلوگیرى کرد .  بدین ترتیب توطئه ى خطرناکى که خلفاى عباسى ، براى نابودى اساس مکتب تشیع طرح ریزى کرده بودند ، خنثى شد .

عوامل حکومت عباسى پس از شهادت امام عسکرى ( علیه السلام ) ، در صدد برآمدند تا کسى را از سوى خلیفه ، مأمور نماز خواندن بر جنازه ى آن حضرت کنند و به پندار باطل خود ، با این کار، خلیفه ى غاصب عباسى را وارث امامت شیعه معرفى کنند ; اما  نقشه ى آنان عملى نشد . هنگامى که فرد مورد نظر حکومت ، آماده ى نماز خواندن بر پیکر امام یازدهم ( علیه السلام ) بود ، ناگهان کودکى در حدود پنج ساله ، با وقار و طمأنینه پیش آمد ، آن فرد را کنار زد و خود به اقامه ى نماز پرداخت . در حالى که به عنایت خداوند متعال ، مأموران حکومتى نتوانستند حتى کوچک ترین عکس العملى از خود نشان دهند . با پایان نماز نیز، آن حضرت از دیدگان غایب شدند . بدین ترتیب ، دوره ى امامت حضرت مهدى (عج) آغاز شد .

 آغاز امامت آن حضرت ، به مشیّت الهى با غیبت همراه بود که به  " غیبت صغرا " مشهور است و تا سال 329 هجرى قمرى به طول انجامید . پس از آن ، مرحله ى جدیدى از غیبت که به دوره ى " غیبت کبرا " معروف است ، آغاز شد که تاکنون نیز ادامه دارد . این دوران ، سخت ترین دوره ى امتحان مردم است ; زیرا ارتباط مستقیم با امام ( علیه السلام ) براى همگان میسر نیست و نایب خاصى نیز وجود ندارد تا مردم به وسیله ى او بتوانند از آن حضرت ، کسب تکلیف و پاسخ پرسش هاى شان را دریافت کنند .

 امید است با انجام وظایف و تکالیف مربوط به دوره ى غیبت ، و اطاعت کامل از ولی فقیه نائب آن حضرت ، بتوانیم در شمار منتظران واقعى آن حضرت باشیم .
 بقیة الله خیر الکم ان کنتم مؤمنین

با استفاده از سایت وفاق

۰ نظر ۲۱ بهمن ۸۹ ، ۰۰:۳۴
فتحی
شنبه, ۱۷ دی ۱۳۸۴

سلام بر شکافنده علم

سلام بر گسترش دهنده علم اولین و آخرین

روز هفتم ذی الحجه سال 114 قمری پنجمین امام معصوم شیعیان و جانشین برحق رسول الله حضرت امام محمد باقر ( علیه السلام ) به شهادت رسید . این مصیبت بزرگ را به همه دوستداران و پیروان اهلبیت ( علیهم السلام ) خصوصا حجت خدا مهدی فاطمه ( علیه السلام ) تسلیت عرض می کنیم .
آن حضرت در اول ماه رجب سال 57 قمری به دنیا آمد . پدر بزرگوارش امام سجاد ( علیه السلام ) و مادرش فاطمه دختر امام مجتبی ( علیه السلام ) بود . لذا  ایشان هم از طرف پدر و هم از مادر علوی بود .
در چهار سالگی در کربلا حضور داشت و شاهد همه حوادث عاشورا بود . و با همان سن کم مصائب کربلا و اسارت را تحمل کرد و یکی از راویان کربلا می باشد .   بیشتر دوران امامتش مصادف با حکومت هشام ابن عبدالملک ظالم و ستگر اموی بود . که امام ( علیه السلام ) را شدیدا تحت نظر و سانسور قرار می داد.
 به سبب ضعف و آغاز افول حکومت اموی فرصتی پیش آمد که امام ( علیه السلام ) توانست حوزه تدریس و تعلیم تشکیل دهد و معارف ناب اسلام محمدی را به مردم بیاموزد .

آن حضرت را باقر لقب دادند چون علوم اولین وآخرین را شکافت و ظاهر ساخت . و دلش دریای پهناور و چشمه جوشان علم و دانش بود . 
جابر ابن عبدالله انصاری که از اصحاب رسول خدا ( صلی الله علیه و آله وسلم) بود نقل کرده که پیامبر ( صلی الله علیه و آله وسلم) به من فرمود : (( ای جابرتو زنده می مانی تا پسرم محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب را ، که در تورات به باقر معروف است ملاقات می کنی . پس چون او را دیدی از جانب من به او سلام برسان ))
بیشترین احادیث و روایات که شیعیان در علوم دینی و تفسیر قرآن و آداب و احکام استفاده می کنند از حضرت باقر ( علیه السلام ) و فرزندش حضرت صادق ( علیه السلام ) می باشد .

جلوه هایی نورانی از باقر العلوم:
1- کمال ، و تمام کمال : تفقه و بصیرت یافتن در دین ، صبر در مصیبت و دشواری ها ، و اندازه نگهداشتن در معیشت است .
2- سه چیز از مکارم دنیا و آخرت است : کسی را که بر تو ستم کرده عفو کنی ، آنکه از تو پیوند قطع کرده با او متصل شوی ، وبا کسی که از روی نادانی به تو ستم کرده حلم بورزی.
3- عالمی که مردم از او بهره ببرند از هفتاد هزار عابد برتر است .
4- چهار چیز از گنج های نکو کاری است : کتمان حاجت ،کتمان صدقه ، کتمان درد ، و کتمان مصیبت .
5- حیا و ایمان در یک ریسمان مقرون همند، و هرگاه یکی از آنها برود دیگری هم به دنبالش خواهد رفت .

یا وجیها عندالله ، اشفع لنا عندالله

ای دومین محمد و ای پنجمین امام 
از خلق و از خدای تعالی تو را سلام
چشم و چراغ فاطمه خورشید هفت نور
روح روان احمد و فرزند چار امام

صف تو را نگفته خدا جز به افتخار
نام تو را نبرده نبی جز به احترام
حکم خدا به همت تو گشته پایدار
دین نبی به دانش تو مانده مستدام

با آن همه جلال و مقامی که داشتی
دیدی ستم زخصم ستمگر علی الدوام
گه دید چشم پاک تو بیداد از یزید
گاهی شنید گوش تو دشنام از هشام

گاهی به دشت کرببلا بوده ای اسیر
گاهی به کوفه بر تو ستم شد گهی به شام
گه کف زدند اهل ستم پیش رویتان
گه سنگ ریختند به سرهایتان زبام

داریم حاجتی که زلطف و عنایتت
بر قبر بی چراغ تو گوئیم ما سلام
(( میثم )
)

۰ نظر ۱۷ دی ۸۴ ، ۲۲:۴۶
فتحی
يكشنبه, ۱۱ دی ۱۳۸۴

دریای علم وپاکی‎ ‎در کودکی

دریای علم وپاکی در کودکی

مبنای اعتقادی:
1-   امامت چون یک منزلت الهی است ، پس همچون نبوت توسط خداوند تعیین می شود
2-
    امامت چون منصبی الهی است ، علم امام ازجانب خدا به او اعطا می شود
3-
     امامت چون با تایید و تعیین خداوندی است ، پس مقید به سن خاصی نیست

پیشوای نه ساله :
امام جواد (علیه السلام ) در هنگام شهادت پدر بزرگوارش امام رضا  (علیه السلام ) نه سال داشت و شیعیان از کوچکی سن او نگرانی و تامل داشتند . علما و بزرگان شیعه پس از انجام اعمال حج به خدمت آن حضرت رسیدند و در این دیدار از کرامات و علوم سرشار و کمالاتی که از آن بزرگوار دیدند ، اقرار به امامت ایشان نمودند و زنگ شبهه و تردید از دلها زدوده شد .
طبق روایات وارده توسط مخالفین نیز  درچندین مجلس متوالی هزاران مسئله از مسائل مشکل و غامض از آن دریای علوم و فضائل سئوال کردند و در تمام موارد جواب کامل شنیدند .

جوان ترین امام شهید :
امام محمد تقی الجواد  (علیه السلام ) بنا بر تحمیل مامون با ام الفضل دختر او ازدواج کرد . ام الفضل نازا بود و امام  (علیه السلام ) با زنی پاک به نام سمانه ازدواج کرد که امام دهم  (علیه السلام ) از ایشان به دنیا آمد .
ام الفضل کینه امام را به دل گرفت . مرتب جاسوسی می کرد و خبر های خانه امام را برای مامون و بعد از او برای معتصم می برد . عمویش معتصم عباسی نتوانست وجود امام  (علیه السلام ) را تحمل کند و سر انجام توطئه قتل امام جواد  (علیه السلام ) به دست ام الفضل عملی شد .  او زهری در انگور قرار داد و حضرت جواد  (علیه السلام ) را  مسموم و شهید نمود .
وقتی امام  (علیه السلام ) در بستر شهادت افتاد آن زن پشیمان شد و گریه می کرد . امام جواد  (علیه السلام ) به او فر مود : (( چرا گریه می کنی ؟ گریه تو سودی ندارد . سوگند به خدا به زودی به فقر و دردی گرفتار می شوی که نه در مان دارد و نه نجات می یابی ))

مدتی پس از شهادت امام  (علیه السلام ) ام الفضل بیمار شد و هرچه دارایی داشت برای درمان صرف کرد ولی بهبودی نیافت و با وضع بدی از دنیا رفت .

علم بی کران امامت :
  
یحیی ابن اکثم قاضی بغداد بود ، او را انتخاب کردند تا در مجلسی با حضور مامون و عده ای دیگر با امام جواد  (علیه السلام ) که در سن کودکی بود، مباحثه علمی نموده و او را نزد همه شکست دهد . یحیی سئوال کرد :
-       
چه می فرمایی در مورد کسی که در حال احرام صیدی را کشته است ؟
امام  (علیه السلام ) برای اینکه نشان
دهد این مسئله شاخه های زیادی دارد و هر شاخه و فرع آن جواب خاص خود را دارد فرمود : به من بگویید که
 
1- آن شخص در محل حرم صید را کشته  یا در غیر حرم ؟

2-    به مسئله علم داشته ویا جاهل بوده ؟
3-
    از روی عمد کشته یا از خطا و غیر عمد ؟
4-
   آن فرد بنده بوده یا آزاد بوده ؟
5-
   صغیر بوده یا کبیر بوده ؟
6-
    این اولین صید او بوده یا قبلا هم صید کرده ؟
7-
     آن فرد بر کار خود اصرار دارد یا پشیمان شده ؟
8-
    در شب صید نموده یا در روز ؟
9-
    در احرام عمره بوده یا در احرام حج ؟
10-
  صید او از پرندگان بوده یا از غیر پرنده؟
11-
آن حیوان صغیر بوده یا کبیر بوده ؟

یحیی با شنیدن این همه فروعات و شاخه های مسئله حیران شد و هوش از سرش رفت و عجز و درماندگی از چهره اش پیدا شد ، زبانش در لکنت افتاد و در اینجا مامون به حاضران گفت حالا دانستید با چه کسی طرف هستید ؟

چند سخن گهر بار از امام تقی علیه السلام

1-    لا تکن ولی الله فی العلانیه و عدوا  له فی السر = در ظاهر دوست خدا و در باطن دشمن خدا نباش
2-    ایاک والمصاحبه الشریر ، فانه کالسیف المسلول ، یحسن منظره و یقبح آثاره = بپرهیز از رفاقت با آدم بد ، زیرا که مثل شمشیر کشده است . ظاهرش زیباست ولی اثرش زشت است .
3-  کفی بالمرء خیانه ان یکون امینا للخونه = در خیانتکاری انسان همین بس که برای خائنان مورد اطمینان باشد
4-  الموءمن یحتاج الی ثلاث خصال : توفیق من الله ، و واعظ من نفسه ، و قبول ممن ینصححه = موءمن به سه خصلت نیاز دارد : توفیق از طرف خداوند ، و واعظ و پند دهنده ای ازدرون خودش ، و قبول از کسی که او را نصیحت می کند.
5-  من اطاع هواه ، اعطی عدوه مناه = هرکس خواسته دل خود و هوای نفسش را اطاعت کند آرزوی دشمن خود را برآورده کرده

۰ نظر ۱۱ دی ۸۴ ، ۱۲:۱۹
فتحی
سه شنبه, ۸ آذر ۱۳۸۴

اسوه ی صداقت و راستگویی

اسوه ی صداقت و راستگویی

اول :  نهضت علمی

زمان امام صادق ( علیه السلام ) برای ترویج و گسترش علوم اسلامی زمینه و اوضاع مساعد تری بود . زیرا از یک طرف در اثر انتشار حدیث های امام باقر ( علیه السلام ) و تبلیغ پرورش یافتگان مکتب وی مردم نیاز خود را به معارف اسلامی و علوم اهلبیت  ( علیهم السلام ) بیشتر احساس کردند و برای یادگیری حدیث تشنه تر بودند . و از طرف دیگر امویان منقرض شده و هنوز عباسیان استقرار کامل پیدا نکرده بودند و بنی عباس هم در اوایل کار برای جلو بردن مقاصد خود به اهلبیت  ( علیهم السلام ) روی خوش نشان می دادند.

امام صادق ( علیه السلام ) به نشر و گسترش علوم پرداخت و مشتاقان علم ودانش از هر طرف به سوی ایشان روی آوردند .  در رشته های مختلف معارف اسلامی ، اخلاق ، حکمت ، موعظه، تاریخ انبیا و امم بهره های فراوان بردند .
در این مکتب پر برکت شاگردانی پرورش یافتند و چهارصد کتاب از احادیث و بیانات علمی آن بزرگوار تالیف کردند که به هریک اصل میگفتند . و اصول چهارصدگانه ( اصول اربعماة ) در میان علمای شیعه معروف است .  ابهام هایی که در مقاصد و مسائل دینی شیعه بود ،از برکت آن حضرت  ( علیه السلام ) بکلی روشن شد ، و مجهولات مذهبی حل گردید . به همین سبب مذهب شیعه که در اصل همان اسلام حقیقی و مذهب اهلبیت ( علیهم السلام ) می باشد در میان مردم به مذهب جعفری معروف شد . و شیعه نه یک شاخه جدا شده از اسلام ، که همان اسلام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) بدون کم و زیاد می باشد .

دوم:  ضمانت بهشت

ابو بصیر روایت کرده : همسایه ای داشتم که از راه جور و ستم مال فراوانی به دست آورده بود . کنیزان آوازه خوان گرفته و همیشه عده ای اهل خوشگذرانی و لهو ولعب را دور خود جمع می کرد و مجلس شراب و آواز راه می انداخت .
من از کارهای زشت او اذیت می شدم . چندبار به او شکوه کردم اما اثری نداشت . چون اصرار من زیاد شد او گفت : ای ابو بصیر من مبتلا به هوا و هوس هستم و نمی توانم رها کنم . تو برو حال مرا به امام خود بیان کن شاید مرا نجات دهد .
سخن او در من تاثیر کرد و هنگامی که به مدینه رفتم جریان او را به حضرت صادق ( علیه السلام ) عرض کردم . امام ( علیه السلام ) فرمود : وقتی به کوفه برگشتی او به دیدن تو می آید ، پس به او سلام برسان و بگو جعفر ابن محمد گفته است اگر کارهای منکر و گناه را رها کنی من ضامن می شوم که خدا تو را به بهشت ببرد.

به کوفه برگشتم ، وقتی آن مرد را دیدم به او گفتم : حال تو را به امام صادق ( علیه السلام ) عرض کردم . ایشان به تو سلام رساند و فرمود : اگر کارهای منکر و گناه را رها کنی من ضامن می شوم که خدا تو را به بهشت ببرد.
با شنیدن این سخنان گریست و گفت تورا به خدا آیا جعفر ابن محمد چنین گفت ؟ من قسم یاد کردم که :آری . او گفت : همین برای من بس است . و رفت .

چند روز بعد به من پیغام داد که به دیدنش بروم . به خانه او رفتم ، دیدم برهنه است و لباس برتن ندارد . گفت هرچه داشتم از حرام بود و همه را از خانه بیرون کردم . حالا لباسی ندارم . برایش لباس حلال تهیه کردم تا خود را پوشاند.
مدتی بعد خبر شدم که مریض است . به عیادتش رفتم . خیلی امیدوار بود . من مرتب به دیدن او می رفتم . هنگام مرگش رسید . در حال جان کندن چند لحظه بیهوش شد . وقتی به هوش آمد گفت : ای ابو بصیر امام تو حضرت جعفر ابن محمد( علیه السلام ) به وعده خود وفا کرد. . . این را گفت واز دنیا رفت .

در ایام حج من به مدینه رفتم . خواستم به زیارت امام صادق ( علیه السلام ) بروم . وقتی اجازه ورود گرفتم و خواستم داخل خانه شوم ، در همان لحظه حضرت صادق ( علیه السلام ) از داخل مرا صدا زد و فرمود : ای ابوبصیر ما به آنچه برای رفیقت ضامن شده بودیم وفا کردیم ....

سوم: آخرین سفارشها

نقل شده است امام صادق ( علیه السلام ) در آخرین لحظات عمر خود به دو چیز تاکید فراوان کردند ( که مضمون آنها چنین است ) :
1-   حتی بوی بهشت به دو کس نمی رسد ، کسی  که پدر و مادر از او ناراضی باشند(عاق والدین ) و کسی که صله رحم ( رفت و آمد با بستگان ) را قطع کند.
2-   شفاعت ما اهلبیت به کسی که نماز را سبک بشمارد نخواهد رسید .

******* سلام و درود بی پایان خداوند بر او و بر اجداد و اولاد طاهرینش باد** ۸/۹/۸۴

این متن را به عنوان تشکر از دقت نظر و دلسوزی مسئولین محترم پارسی بلاگ اضافه می کنم - عارف
بنام خدا
((پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ فارسی))

مدیر محترم وبلاگ آینه های عارف
در تاریخ
سه‏شنبه 8 آذر 1384نوشته (اسوه راستگویی) شما به فهرست متون برگزیده در صفحه اصلی پارسی بلاگ افزوده شده است. موفق باشید.

رونوشت :
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)
روزنامه آسیا
روزنامه جام جم
روزنامه شرق
هفته نامه سروش
ماهنامه دختران
ماه‏نامه سروش جوان

با تشکر        
مدیریت
پارسی بلاگ

۰ نظر ۰۸ آذر ۸۴ ، ۰۹:۴۶
فتحی
دوشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۸۴

تولد کریم اهلبیت

تولد کریم اهلبیت

امام سجّاد زین العابدین  ( (علیه السلام ))مى فرماید:
چون حضرت فاطمه زهراء علیها السلام اوّلین نوزاد خود را به دنیا آورد، از همسرش امام علىّ  ( (علیه السلام ))درخواست نمود تا نامى مناسب براى نوزادشان انتخاب نماید.
امام علىّ  ( (علیه السلام ))فرمود: من در این امر هرگز بر رسول خدا (صلى الله علیه و آله) سبقت نخواهم گرفت
.
هنگامى که حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) وارد منزل شد، قنداقه نوزاد را تحویل حضرتش دادند
.
. . . .ایشان  به امام علىّ  ( (علیه السلام ))خطاب کرد، و فرمود: آیا اسمى برایش تعیین کرده اید؟

حضرت على  ( (علیه السلام ))اظهار داشت : یا رسول اللّه ! ما بر شما سبقت نخواهیم گرفت ، و حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) فرمود: و من نیز بر پروردگارم سبقت نمى گیرم .
در همین بین خداوند متعال توسّط جبرئیل  ( (علیه السلام ))وحى فرستاد: اى محمّد! چون علىّ بن ابى طالب براى تو همانند هارون براى موسى است ؛ پس اسم این نوزاد را همنام فرزند هارون قرار ده
.
حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) پرسید: فرزند هارون چه نام داشته است ؟

جبرئیل  ( (علیه السلام ))پاسخ داد : شُبَّر.
حضرت رسول اظهار داشت : زبان من عربى است و زبان هارون عِبْرى بوده است ، جبرئیل پاسخ داد، نام او را حسن بگذارید
.
و آن گاه رسول خدا (صلى الله علیه و آله) در گوش راست نوزاد اذان ؛ و در گوش چپ اقامه گفت و سپس فرمود: خداوندا! این نوزاد را از تمام آفات و شرور شیطان رجیم در پناه تو قرار مى دهم

*************************************

1-  مَنْ عَبَدَاللّهَ، عبَّدَاللّهُ لَهُ کُلَّ شَىْءٍ
ترجمه : هر کسى که خداوند را عبادت و اطاعت کند، خداى متعال همه چیزها را مطیع او گرداند.

2-  وَ إ نّ حُبَّنا لَیُساقِطُ الذُّنُوبَ مِنْ بَنى آدَم ، کَما یُساقِطُ الرّیحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ.
ترجمه : همانا محبّت و دوستى با ما (اهل بیت رسول اللّه (صلى الله علیه و آله) ) سبب ریزش گناهان - از نامه اعمال - مى شود، همان طورى که وزش باد، برگ درختان را مى ریزد

3-  مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ کانَتْ لَهُ دَعْوَةٌ مُجابَةٌ، إ مّا مُعَجَّلةٌ وَإ مّا مُؤ جَلَّةٌ.
ترجمه : کسى که قرآن را - با دقّت - قرائت نماید، در پایان آن - اگر مصلحت باشد - دعایش سریع مستجاب خواهد شد - و اگر مصلحت نباشد - در آینده مستجاب مى گردد

4- مَنْ أ کْثَرَ مُجالِسَة الْعُلَماءِ اءطْلَقَ عِقالَ لِسانِهِ، وَ فَتَقَ مَراتِقَ ذِهْنِهِ، وَ سَرَّ ما وَجَدَ مِنَ الزِّیادَةِ فى نَفْسِهِ، وَکانَتْ لَهُ وَلایَةٌ لِما یَعْلَمُ، وَ إ فادَةٌ لِما تَعَلَّمَ.
ترجمه : هر که با علماء بسیار مجالست نماید، سخنش و بیانش در بیان حقایق آزاد و روشن خواهد شد، و ذهن و اندیشه اش باز و توسعه مى یابد و بر معلوماتش افزوده مى گردد و به سادگى مى تواند دیگران را هدایت نماید.

5-  مَنْ عَرَفَ اللّهَ اءحَبَّهُ، وَ مَنْ عَرَفَ الدُّنْیا زَهِدَ فیها.
ترجمه : هرکس خدا را بشناسد، (در عمل و گفتار) او را دوست دارد و کسى که دنیا را بشناسد آن را رها خواهد کرد
.
6-  هَلاکُ الْمَرْءِ فى ثَلاثٍ: اَلْکِبْرُ، وَالْحِرْصُ، وَالْحَسَدُ؛ فَالْکِبْرُ هَلاکُ الدّینِ،، وَبِهِ لُعِنَ إ بْلیسُ. وَالْحِرْصُ عَدُوّ النَّفْسِ، وَبِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ. وَالْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ، وَمِنْهُ قَتَلَ قابیلُ هابیلَ

ترجمه :هلاکت و نابودى دین و ایمان هر شخص در سه چیز است : تکبّر، حرص ، حسد.
تکبّر سبب نابودى دین و ایمان شخص مى باشد و به وسیله تکبّر شیطان - با آن همه عبادت ملعون گردید
.
حرص و طمع دشمن شخصیّت انسان است ، همان طورى که حضرت آدم  ( (علیه السلام ))به وسیله آن از بهشت خارج شد
.
حسد سبب همه خلاف ها و زشتى ها است و به همان جهت قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند.

7-  بَیْنَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ اءرْبَعُ اءصابِع ، ما رَاءَیْتَ بَعَیْنِکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَقَدْ تَسْمَعُ بِاءُذُنَیْکَ باطِلاً کَثیرا
ترجمه : بین حقّ و باطل چهار انگشت فاصله است ، آنچه که را با چشم خود ببینى حقّ است ؛ و آنچه را شنیدى یا آن که برایت نقل کنند چه بسا باطل باشد.   

 از سایت غدیر

۰ نظر ۲۵ مهر ۸۴ ، ۲۱:۳۷
فتحی