مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عالمان و عارفان» ثبت شده است

جمعه, ۱۲ مهر ۱۳۹۲

در محضر علامه

درمحضر علامه طباطبایی
 

امام - علیه السلام - میزان اعمال

سؤال 264: چگونه امام - علیه السلام - میزان اعمال است ؟

جواب : میزان به معناى نمونه و مجسمه اسلام است که امام - علیه السلام - چنین مى باشد و دیگران را با او مى سنجند، و کم و بیش معلوم مى شود.

در روایات از این معنى یاد شده است ، بلکه در زیارت حضرت امیر المومنین - علیه السلام - آمده است : (( السلام على میزان الاعمال))    سلام بر میزان اعمال .

چرا خصوص امیرالمومنین - علیه السلام -

سؤال 265: چرا رسول الله - صلى الله علیه و آله و سلم - میزان اعمال شمرده نشده و خصوص امیرالمومنین - علیه السلام - را ذکر فرموده اند؟

جواب : زیرا سایر افراد امت با تربیت شده ى رسول الله - صلى الله علیه و آله و سلم - سنجیده مى شوند تا مقام آن بزرگوار روشن شود.

سؤال 266: حضرت امیرالمومنین - علیه السلام - از میان ائمه - علیهم السلام - چه خصوصیاتى دارد که آن بزرگوار را به عنوان میزان اعمال معرفى نموده اند؟

جواب : زیرا از همه مظلوم تر بود.

 

عدم منافات اعطاى انگشتر با حضور قلب در نماز

سؤال 267: آیا اعطاى زکات و دادن انگشتر توسط حضرت امیرالمومنین علیه السلام به سائل در نماز منافات ندارد؟

جواب : در کتاب )) صحیح مسلم (( در )) باب مناقب خلفا (( روایتى در رابطه با این داستان ذکر نشده است ، ولى در باب )) صلاة (( آن کتاب در بخش رکوع ، آیه ى انما ولیکم الله و رسوله و الذین ءامنوا الذین یقیمون الصلواه و یؤ تون الزکوه و هم راکعون  ؛)ولى شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده اند، همان کسانى که نمار برپا مى دارند، و در حال رکوع زکات مى دهند) را به امیرالمومنین - علیه السلام - اختصاص مى دهد.

و این کار هیچ منافاتى با حضور قلب ندارد، زیرا زکات و نماز هر دو عبادت هستند، و این کار از قبیل )) عبادت در عبادت (( بوده است .و مانند جریان دو شترى است که براى پیامبر اکرم - صلى الله علیه و آله و سلم - آوردند و حضرت بنا گذاشتند که یکى از آنها را به هر کس که دو رکعت نماز با حضور قلب بخواند، بدهند.و هیچ کدام از اصحاب نتواستند، ولى حضرت امیرالمومنین توانست ، با این که در نماز به ذهنش آمده که هر کدام را که چاق تر است در راه خدا انفاق کند.

زیرا این فکر خود عبادت است ، و با حضور قلب در اثناى نماز منافات نداشت .

اختصاص آیه زکات به على - علیه السلام -

سؤال 268: چرا با این که آیه ى زکات دادن در حال رکوع به صیغه جمع است ، به امیر المومنین - علیه السلام - اختصاص دارد؟

جواب : سه چهار آیه پیش از آن نیز راجع به )) عبدالله ابن ابى (( است که عامه آن را نقل کرده اند،  با این که به صیغه جمع ذکر شده است .

و همچنین در سوره منافقین چند آیه باز درباره ى )) عبدالله بن ابى (( نازل شده که آن ها هم به   صیغه ى  جمعند.

از کتاب :در محضر علامه طباطبایى  ( در بخش کتاب های خاص موجود است)

۰ نظر ۱۲ مهر ۹۲ ، ۱۰:۳۷
فتحی
شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۲

عاشق شو


عاشق شو

 خداوند انسان را آفرید تا از رحمت ویژه او نصیب برد. پس، اساس و انگیزه آفرینش انسان رحمت است .
الا من رحم ربک و لذلک خلقهم
و رحمت ویژه خداوند ریشه در عشق او به انسان دارد.
و این عشق تنها در صورتی تحقق می یابد که از سوی انسان نیز عشق و محبتی صورت پذیرد.
یحبهم و یحبونه
در حقیقت محبت خداوند به انسان مثل تصویر انسان در آیینه است هم چنان که محبت انسان به خداوند, شبیه فاصله انسان با آیینه می باشد پس همان طوری که تصویر در آیینه تابع انسان است به گونه ای که هر چه انسان به آیینه نزدیک شود، تصویر وی نزدیک شده، و هر چه دور شود تصویر او نیز دور خواهد شد. همین طور محبت خداوند نیز تابع محبت انسان می باشد. از این رو انسان باید محبت و عاشقی را شیوه خود سازد. 

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده درس مقصود از کارگاه هستی

 

 

البته، کسی نیست که عاشق نباشد، زیرا عشق لازمه زندگی است، از این رو دست کم هر کسی عاشق هر چه نباشد عاشق خود هست، ولی این عشق ها سرانجامی جز زیان، خسارت و ندامت در پی ندارد. از این رو چنین عشق هایی در نگاه حافظ بی رنگ و بی حقیقت و دردآلود و ناصاف است، و عشق حقیقی جز عشق خداوند نیست و این را تنها کسانی فهم و ادراک می کنند که عشق های دیگر را تجربه کرده باشند، و بر همین اساس است که حافظ دنیا را به کارگاه هستی تعبیر می کند یعنی جایی که انسان بر روی هر چیزی کار می کند ولی سرانجام نتیجه خواهد گرفت که محبت را خرج هر چیز جز خداوند نماید بی حاصل و بیهوده است.
و از یاد نبریم عشق از هر نوعی که باشد زمینه مستی را فراهم می کند و تعجب اینجاست که کسانی که با چند دانه ای از انگور- که چیزی نیست- مست می شوند، انکار می کنند که انسان با عشق خداوند- که همه چیز است- مست شود! ولی این مستی جای هیچ تعجب و شگفتی ندارد، بلکه تا آنجاست که انسان حاضر است تیغ بر گلوی فرزند دلبند خویش نهد و این، همان تسلیم است و اسلام جز تسلیم نیست.
فلما اسلما و تله للجبین     (
از کتاب درس سحر – آیت الله حائری شیرازی )

۰ نظر ۰۸ تیر ۹۲ ، ۱۲:۵۳
فتحی
پنجشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۱

آیت الله خوشوقت

آیت الله خوشوقت از ذخایر معنوی انقلاب و استوانه دیانت و تقوا در جامعه بود

استاد حوزه و دانشگاه گفت: حضرت آیت الله خوشوقت از ذخایر معنوی انقلاب و از استوانه‌های دیانت و تقوا در جامعه بودند.

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در گفت‌وگو با رجانیوز، با بیان اینکه حضرت آیت الله خوشوقت عمری علمدار تقوا در جامعه بودند و تقوا مهمترین سفارش اولیاء خداست، افزود: برای یک جامعه دینی وجود کسی که از تقوا دم می زند  ضروری‎تر از هر عنصر دیگری است که می‌تواند به حیات و پویایی جامعه کمک کند.
 
وی اضافه کرد: شخصیتی مثل حضرت آیت خوشوقت در اوج معرفت و معنویت به عنوان یک عالم دینی در میان مردم بودند و با آنها زندگی می‌کردند و عمری مردم ایشان را از نزدیک دیده‌ و تجربه کرده‌ بودند.
 
پناهیان با بیان اینکه باید تلاش کرد که این الگوها و اسوه‌های معنوی به جامعه شناخته شده و باعث آرامش خاطر مردم شوند، اظهار داشت: وقتی که ما بخواهیم به رشد معنویت کمک کنیم وابسته به این است که الگوهای معنوی در جامعه که به عنوان استوانه‌های معنوی در جامعه عمل می‌کنند، تکریم شوند، بدون تکریم علمداران تقوا نمی‌شود این مباحث را در جامعه ترویج داد.
 
وی در توضیح سخنان رهبرانقلاب که توصیه کرده بودند در طوفان‌ها به حضرت آیت الله خوشوقت مراجعه کنند، گفت: ما هرچه جلوتر می رویم با امتحانات پیچیده‌تر و سخت‌تری مواجه خواهیم شد و این طبیعت یک حرکت تکاملی برای جامعه ماست و طبیعتا موضوع این امتحانات هرچه جلوتر می‌رویم درون دینی‌تر خواهد بود.
 
پناهیان ادامه داد: ممکن است در آینده ما اختلافاتی را در جامعه شاهد باشیم که برخی از اختلافات ممکن است به فتنه‌ها و بحران‌های اجتماعی توسط دشمن تبدیل شود که موضوع این اختلافات معارف و مسائل دینی خواهند بود.
 
وی افزود: ما در گذشته با ضدیت با دین و طرفداری از دین مواجه بودیم، با التقاط و از این طرف خلوص دینی هر چه جلوتر می‌رویم به این می‌رسیم که اختلافات در درون معارف دینی و حوزه ایمانی ایجاد می‌شود و باید ما بتوانیم این اختلافات را عادلانه مدیریت کنیم و برادرانه از آن عبور کنیم.
 
 
پناهیان تصریح کرد: در چنین فضایی که ممکن است اختلافات ناشی از برداشت‌های مختلف از دین باشد اینجا علمای راستین هستند که می‌توانند مردم را راهنمایی کنند و هر کسی که مختصری با دین آشنا باشد نمی تواند مردم را نجات دهد.
 
وی در ادامه با اشاره به تخریب‌های اخیر صورت گرفته، ادامه داد: کسانی که از سر نادانی یا هر غرض ورزی دیگری به تخریب حضرت آیت الله خوشوقت دست زدند، باید بسیار نگران عاقبت خود در دنیا و عقوبت‌های الهی در آخرت باشند.
پناهیان با بیان اینکه حیات و بقای طیف‌های مختلف سیاسی به بقای معنویت و ایمان مردم وابسته است، تصریح کرد: هیچ طیف سیاسی نمی تواند حیات خود را در تضعیف معنویت در این جامعه ببیند، چون تضعیف معنویت موجب می‌شود که دیگر سنگ روی سنگ بند نشود و هیچ کسی از این ماجرا سودی نخواهد برد.
۰ نظر ۰۳ اسفند ۹۱ ، ۰۶:۲۰
فتحی
پنجشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۰

علامه طباطبایی و هانری کربن

دیدارهای علامه طباطبایی و پروفسور کربن

 

پروفسور هانری کربن استاد فلسفة دانشگاه سوربن فرانسه و از برجسته‌ترین مفسران غربی حکمت معنوی و فلسفه اسلامی، چهارم آوریل 1903‌م در پاریس به دنیا آمد. وی سال 1925م در دانشگاه سوربن فرانسه لیسانس گرفت، یک سال بعد گواهینامه عالی فلسفه و در سال 1928م دیپلم تتبعات عالی دانشگاه پاریس و در سال 1929م دیپلم "مدرسة السنه شرقی" پاریس را اخذ نمود و در همین ایام با زبان‌های عربی، فارسی و پهلوی آشنا شد. کربن بعدها نزد لویی ماسینیون - اسلام‌شناس اروپایی - رفت و او نسخه‌ای از حکمة‌الاشراق سهروردی را به کربن داد که این عمل تأثیر روحی فراوانی بر وی گذاشت و او را راهی شرق کرد. اولین مقالة کربن در نشریة بررسی‌های فلسفی در بارة یکی از آثار سهروردی چاپ شد و نخستین اثر مستقل وی به زبان فرانسه راجع به سهروردی در سال 1939م تحت عنوان "سهروردی مؤسس حکمت اشراق" منتشر شد.
کربن مدت‌ها عهده‌دار ریاست انستیتو فرانسه و ایران بود، . . . .

سپس پروفسور کربن چون آوازة عرفان و فلسفة مفسر کبیر قرآن، علامه طباطبایی را شنید، شیفتة عظمت علمی و کمالات معنوی این سید وارسته گردید. وی که به منظور شناخت تشیع سالی چند ماه از پاریس به ایران می‌آمد و به پژوهش و تحقیق در مورد شیعه‌شناسی می‌پرداخت، به وسیله برخی اساتید دانشگاه از محضر علامه طباطبایی تقاضا نمود در این باره به وی کمک کند. علامه طباطبایی نیز که از فعالیت‌های علمی و برخی فضایل انسانی این محقق با خبر بود، درخواست وی را اجابت نمود.

باغ تأمل
یکی از پژوهشگران معاصر که در جلسه گفتگوی علامه طباطبایی و هانری کربن حضور داشته، گفته است: "در محفلی که "حلقه اصحاب تأویل" نام داشت دیدار منظم این دو شخصیت صورت می‌گرفت. علی‌رغم وجود مشکل ارتباط و صافی ترجمه، جریان میان دو بزرگوار به خوبی می‌گذشت. هر دو بر یک طول موج بودند و در بارة سرنوشت فلسفه در ایران هم عقیده بودند.
  . . . . 

 لطفا بقیه را در ادامه مطلب مطالعه فرمایید

۰ نظر ۲۴ آذر ۹۰ ، ۲۲:۱۱
فتحی
جمعه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۰

مهر خوبان

شعری از عارف و فیلسوف و مفسر عالیقدر


مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی


مـــهر خـوبان دل و دیــن از همه بـی پروا برد
رخ شــــطرنج نبرد 
آنــــچه رخ زیبا بـــــرد
تو مـــپندار که مجنون سَرِ خود مجنون گـشت
از ســمک 
تا به سمایش کِشش لیـــلی بــرد
من به ســرچــشمه خورشید نه خود بـردم راه
ذره ای  بــــــودم و مــهر تو مـــرا بالا بـــرد


*****


من خسی بی ســر و پایم که به سیل  افــــتادم
او که مـی رفـــــــت مرا هم به دل دریا بـرد
جام صهبا ز کــجا بـود؟ 
مگر دســت کــه بود
که به یک جلوه دل و دین ز همه یک جا برد
خم ابــــروی تو بود
و کــف میــــنوی تو بود
که دریـــــن بزم بـــگردید و دل شیدا بـرد


*****


خودت آموختی ام مهر و خودت سوخـــتی ام
با برافروخـــــته رویی که قرار از ما بــــرد
همه
یاران به ســـــر راه تـــو بودیم ولــــــی
غــــم روی تو مرا دید و دلم یــغما
بــرد
همه دل باخته بودیم و پریشان که غمت
همه را پشت ســر انداخت مرا تنــها برد



۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۲۰
فتحی
رهبر عظیم الشأنتان را دوست بدارید؛ او دلداری است که دنیا شکارش نکرده

 حضرت علامه حسن زاده آملی از علمای برجسته وسرشناس حوزه علمیه قم که به جهت مراتب ویژه علمی و عرفانی از استوانه‌های حوزه‌های علمیه به شمار می روند، در انتهای یکی از جلسات سخنرانی خود، عبارات مهمی را در شأن رهبر معظم انقلاب بیان فرموده‌اند:
رهبر عظیم‌الشأن‌تان را دوست بدارید. عالمی، عادلی،‌رهبری، مؤمنی، ‌موحدی،‌سیّاسی، دلداری، رهبری، انسان ربانی، پاک،‌منزه، که دنیا شکارش نکرده من جایی [سراغ] ندارم که عرض کنم.

همان که عرض کردم:
نه شکوفه‌ای، نه برگی، نه ثمر، نه سایه دارم / همه حیرتم که دهقان به چه کار کشت ما را

قدر این نعمت عظمی را که خدا به شما عطا فرمود، قدر این رهبرِ ولیّ وهمان عبارات که سرور عزیزم جناب استاد حدادعادل، ارائه دادند؛ رهبری، ولیی، الهی.

الآن این انسجام ما، تکلیف شرعی ماست. مبادا عزیزان! آقایان مبادا! (این "مبادا" را توجه داشته باشید)

مبادا آقایان! اول انقلاب یادتان هست چند فرقه برخاستند که می‌خواستند کشور را تجزیه کنند؟ حواستان جمع باشد، مبادا این وحدت ما را! مبادا این جمعیت ما را! مبادا این کشور علوی را! مبادا این نعمت ولایت را! از دست شما بگیرند.

خدایا به حق پیغمبر و آل پیغمبر سایه این بزرگ‌مرد، این رهبر اصیل اسلامی، حضرت آیت‌الله معظم خامنه‌ای عزیز را مستدام بدار.

و الهی آمین، الهی آمین، الهی آمین. بعدد کلماتت آمین.

تقدیم نامه علامه حسن زاده آملی به مقام معظم رهبری که در ابتدای کتاب " انسان و عرفان "

همچنین حضرت علامه حسن زاده آملی در پی سفر رهبر معظم انقلاب به شهرستان آمل در سال 1377 کتاب "انسان و عرفان" خود را به ایشان تقدیم کرده‌اند، این متن ادبی و محبت آمیز به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

الم تلک آیات الکتاب الحکیم هدی و رحمه للمحسنین

با سلام و دعای خالصانه، و ارائه ارادات بی پیرایه جاودانه به حضور باهرالنور رهبرعظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله معظم،جناب خامنه ای کبیر- متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف- ، این اثر نمونه دوران را اعنی،رساله انسان در عرف عرفان را به پاس تجلیل و تکریم و ابراز شادمانگی از نزول اجلال آن یگانه دوران در دارالاسلام و الایمان شهر هزار سنگر آمل مازندران ، از جانب خودم و از جانب همه شهروندان بزرگوار این بلدطیب و خطه شهرستان آمل بلکه از جانب همه فرزانگان گرامی و گرانقدر استان مازندران ، به پیشگاه مبارک آن ولی به حق که مصداق بارز رساله است با کمال ابتهاج و انبساط تقدیم می دارم، و عزت و شوکت روز افزون آن قائد اسوه زمان را همواره از حقیقه الحقائق خداوند سبحان مسئلت دارم.

یارب دعای خسته دلان مستجاب کن.
20/3/1377 حسن حسن زاده آملی
۰ نظر ۰۸ دی ۸۸ ، ۰۹:۲۰
فتحی
چهارشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۸۸

بهجت بنده خدابود

انا لله و انا الیه راجعون

روح ملکوتی اُسوه عارفان ، عالم ربانی ، فقیه صمدانی و مرجع تقلید شیعیان حضرت آیة الله العظمی محمد تقی بهجت « رحمة الله علیه » به ملکوت اعلی پیوست ، این مصیبت عظمی را به ولی الله الاعظم  « عجل الله تعالی فرجه الشریف »، ولی امر مسلمین جهان حضرت امام خامنه ای ، و عموم شیعیان تسلیت عرض می کنم .

 

به عنوان تبرک یکی از دستورالعملهای آن بزرگوار را تقدیم دوستدارانش می کنم

الحمدلله رب العالمین، و الصلاة علی سید الأنبیاء و المرسلین، و علی آله سادة الأوصیاء الطاهرین و علی جمیع العترة المعصومین، واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین.
جماعتی از این جانب، طلب موعظه و نصیحت می کنند؛ اگر مقصودشان این است که بگوئیم و بشنوند و بار دیگر در وقت دیگر، بگوییم و بشنوند، حقیر عاجزم و بر اهل اطلاع پوشیده نیست.
و اگر بگویند کلمه ای می خواهیم که امّ الکلمات باشد و کافی برای سعادت مطلقه دارین باشد، خدای تعالی قادر است که از بیان حقیر، آن را کشف فرماید و به شما برساند.
پس عرض می کنم که غرض از خلق، عبودیت است ( و ما خلقت الجن و الانس إلا لیعبدون. سوره ذاریات/56 ) و حقیقت عبودیت؛ ترک معصیت است در اعتقاد که عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترک معصیت، حاصل نمی شود به طوری که ملکه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و یاد خدا در هر حال و زمان و مکان و در میان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمد لله، لکنه ذکر الله عند حلاله و حرامه ».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست می داریم، چون امیر نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلوات الله علیه برای ما امیر قرار داده؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم، باید دوست خدا باشیم؛ و اگر دوست خداییم، باید دوست وسائط فیوضات از نبیّ و وصیّ، باشیم؛ وگرنه یا دوست خود نیستم، یا دوست واهب العطایا نیستیم، یا دوست وسائط فیوضات نیستیم.
پس کیمیای سعادت، یاد خداست، و او محرّک عضلات به سوی موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خیرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. باید اهتدا به هدایات آنها نماییم و رهروی به رهبری آنها نماییم تا کامیاب شویم.
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
اگر بگویید چرا خودت عامل نیستی؟! می گویم: « اگر بنا بود که باید بگوییم ما عاملیم به هر چه عالمیم، شاید حاضر به این حضور و بیان نمی شدیم »؛ لکن دستور، بذل نعمت است، شاید به مقصود برساند؛ « ما أخذ الله علی العباد أن یتعلّموا حتی أخذ علی العلماء أن یعلّموا ».
مخفی نماند اگر میسور شد برای کسی، نصیحت عملّیه بالاتر است از نصایح قولیه « کونوا دعاة إلی الله بغیر أاسنتکم »

وفقّنا الله و ایاکم لما یرضیه و جنبنا جمیعاً عن ما یسخطه و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علی محمد و آله الطاهرین واللعن علی أعدائهم أجمعین.

۰ نظر ۳۰ ارديبهشت ۸۸ ، ۰۸:۴۱
فتحی
شنبه, ۱۹ آذر ۱۳۸۴

شهید محراب - گناهان کبیره

شهید محراب - گناهان کبیره
 

20 آذر 1360 حضرت آیت الله سید عبدالحسین دستغیب نماینده امام و امام جمعه شیراز توسط منافقین در نماز جمعه به شهادت رسید 

او از یارن مخلص وهمدل و همرا ه امام خمینی ( ره ) بود و شهادتش برای امام بسیار تلخ و غم افزا بود. و در مدت عمر پر برکت خود هم در پرورش شاگردان شایسته وهم در نشر و ترویج تعالیم مقدس اسلام بسیار موفق بود . در سال های اول انقلاب به خصوص پس از شهادتش ، بیشتر افراد اهل مطالعه و علاقمند به اسلام با کتاب ها و نوشته هایش انس خاصی داشتند . بیانات شیوا و رسا و دل پاک و نیت خالصش این جاذبه را مضاعف می کرد . حدود به چهل عنوان کتاب ازآن بزگوار به چاپ رسیده . و در میان کتابهایش‌ " گناهان کبیره " از همه بیشتر مورد توجه و مطالعه قرار گرفت . روح مطهرش شاد و با اجداد معصومش محشور باد                             برای شادی روحش صلوات و فاتحه 

 کتابهای شهید:
    1- ایمان   2- بندگی راز آفرینش ( شرح خطبه فدکیه )  3 -  گناهان کبیره ( 2 جلد )  4- توحید 5- آدابی از قرآن ( تفسیر سوره حجرات )  6- اخلاق اسلامی  7- نبوت  8- راز گویی و قرآن ( تفسیر سوره مجادله )  9- مظالم  10- معاد  11- حقایقی از قرآن ( تفسیر سوره قمر )  12- نفس مطمئنه  13 – عدل 14- قیامت و قرآن ( تفسیر سوره طور )   15- شرح خطبه شعبانیه  16-  امامت  17- قلب قرآن ( تفسیر سوره یس )  18- صلواة الخاشعین  19- فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) 20- معراج ( تفسیر سوره النجم )  21- استعاذه  22- سید الشهداء (علیه السلام )  23- معارفی از قرآن ( تفسیر سوره حدید )  24- 82 پرسش 25- زینب کبری (سلام الله علیها )  26- سرای دیگر ( تفسیر سوره واقعه )  27- داستانهای شگفت  28- مهدی موعود  29- بهشت جاویدان ( تفسیر سوره الرحمن )  30- فاتحة الکتاب  31- قیام حسینی  32- قلب سلیم ( 2 جلد )    33- خطبه های جمعه

کتاب گناهان کبیره

گناه کبیره چیست ؟
 
1- هر گناهی که در قرآن و حدیث به کبیره آن تصریح شده باشد
 
2- هر معصیتی که در قرآن یا سنت معنبر صریحا برای ارتکاب آن وعده آتش رسیده باشد
 
3- گناهی که در قران و سنت معتبر از گناه کبیره مسلم بزرگتر شمرده شود ( مثلا = فتنه از قتل بزرگتر است )
 4- گناهی که دین داران آن را بزرگ می دانند 

 از آنجا که دانستن گناهان کبیره بر هر مسلمانی واجب است تا از آنها پرهیز کند ، گناهانی که کبیره بودنش مسلم است و در این کتاب مشروحا بیان شده است  فهرست وار ذکر می گردد

گناهان کبیره: 
1-    
شرک و ریاء  2- یاس از رحمت خداوند 3- بدگمانی به خدا 4- نترسیدن از قهر خداوند 5- آدم کشی 6- عقوق والدین 7-قطع رحم  8- خوردن مال یتیم 9- ربا خواری 10- زنا 11-لواط  12- قذف 13- شراب خواری 14- قمار 15- سرگرمی به لهویات و.. 16- غناء 17- دروغ 18- سوگند دروغ 19- شهادت دروغ 20- گواهی ندادن  21- پیمان شکنی 22- خیانت به امانت 23- دزدی  24- کم فروشی 25- حرام خواری 26- حبس حقوق 27- فرار از جهاد 28- تعرب بعد از هجرت 29- کمک به ستمگران 30- کمک نکردن به ستمدیدگان 31- سحر و جادو 32- اسراف  33- تکبر ورزیدن 34- جنگ با مسلمانان 35- خوردن مردار و گوشت خوک 36- ترک عمدی نماز  37- ندادن زکات  38- سبک شمردن حج  39- ترک یکی از واجبات  40- اصراربرگناه و کوچک شمردن گناه  41- ستم کردن به ورثه در وصیت  42- غیبت  43- نمامی  44- استهزاء مومن  45- سب و طعن مومن 46- خوارکردن مومن 47- رسوا کردن مومن  48- هجو مومن با شعر و نثر 49- اذیت مومن  50- همسایه آزاری  51- مکر و نیرنگ  52- دورویی  53- احتکار  54- حسد  55- دشمنی با مومن  56- مساحقه  57- قیادت و دیاثت  58- استمناء  59- بدعت  60- حکم ناحق  61- جنگ در ماه حرام  62- بازداشتن از راه خدا  63- کفران نعمت  64- فتنه انگیزی 65- فروختن اسلحه به کفار  66-بهتان و سوء ظن  67- هتک قرآن  68- هتک کعبه  69- هتک مساجد  70- هتک مشاهد مشرفه و تربت امام حسین ( ع )

گناهانی که احتمالا کبیره است:
دانستن سایر محرمات که ممکن است مورد ابتلاء مومن واقع شود ، ضروری وواجب است که آنها را دررساله های توضیح المسائل بیان کرده اند.  
( شهید دستغیب در این مورد هم 22عنوان را بیان کرده اند که برای اختصار ذکرنکردم )  خداوندا توفیق شناخت گناهان و دوری از آنها را به ما عطا بفرما              ۱۹-۹-۸۴
۰ نظر ۱۹ آذر ۸۴ ، ۱۲:۵۰
فتحی
دوشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۸۴

او از فرشته بر تر بود

او از فرشته بر تر بود

سال 1281 شمسی در تبریز به دنیا آمد و او را محمد حسین نامیدند
از طرف پدر اولاد امام حسن مجتبی (علیه اسلام ) و از مادر اولاد امام حسین علیه السلام  بود . در 5 سالگی مادر و در 9 سالگی پدرش را از دست داد.

سید محمد حسین طباطبایی در تبریزبه تحصیل پرداخت وپس از فراگرفتن قرآن و ادبیات فارسی به حوزه علمیه رفت و تحصیل علوم دینی را آغاز کرد . در دوره نوجوانی به همراه برادرش برای ادامه تحصیل به حوزه نجف هجرت نمود  و پس از ده سال به علت مشکلات معیشت ناچار به تبریز بازگشت . و تا ده سال در این شهر به کار کشاورزی پرداخت و در سال 1325 شمسی به حوزه علمیه قم مهاجرت نمود . در قم به همراه خانواده زندگی بسیار ساده ای را در دو اتاق اجاره ای که با پرده ای جدا شده بودند ادامه داد.

در مدت تحصیل زیر نظر استادان ارزشمند و مبرز مدارج کمال را طی نمود ودر فلسفه - فقه - حدیث- تفسیر - عرفان و سیرو سلوک - در صرف و نحو - معانی و بیان - اصول و کلام - اخلاق  - ریاضی ( حساب ، هندسه ، جبر ) - ستاره شناسی - به مقامات عالی استادی رسید و به حق شایستگی عنوان علامه را داشت .
علامه طباطبایی  در خطاطی - نقاشی - طراحی- سرودن شعر- تیر اندازی- سوارکاری نیز تبحر داشت .

آن یگانه عزیز در سیر و سلوک و مجاهدات نفسانی از عارف کامل سید علی آقا قاضی ( ره ) بهره برد . خودش در این باره فرموده : پس از ورودم به نجف اشرف به بارگاه امیرالمومنین علیه السلام رو کرده و از ایشان استمداد کردم . در پی آن آقای قاضی نزدم آمد و فرمود (شما به حضرت علی علیه السلام عرض حال کردید و ایشان مرا فرستادند . از این پس هفته ای دو جلسه خواهیم داشت )
در قم پس از بررسی نیازهای جامعه اسلامی و وضعیت حوزه علمیه  تدریس فلسفه و تفسیر را پیش گرفت و شاگردان شایسته ای که در دوران حاضر هریک شخصیت ارزشمندی برای اسلام هستند تربیت نمود .

برخی آثارو خدمات و ابتکارات علمی علامه :
1- به صحنه آوردن قرآن و درس تفسیر قرآن به طور مستقل و شایسته .
2- تدریس فلسفه اسلامی به طور رسمی که تا آن زمان مهجور و منزوی و راکد بود
3- با محتوای فلسفه اسلامی  پوچی و بی ارزشی فلسفه مادی را اثبات نمود
4- طرح مسائل و شبهه های فکری مورد نیاز و ارئه پاسخ های عمیق با استفاده از فلسفه و معارف اسلام
5- آسان کردن کتابهای درسی فلسفی
6- بیان و روشن نمودن پیوند ناگسستنی دین و فلسفه
7- تالیف بیش از سی کتاب ارزشمند و ماندگار که یکی از آنها تفسیر قیم و ابتکاری المیزان است و نیز کتاب های :  سنن النبی - خلاصه تعالیم اسلام - مصاحبه ها با پرفسور کربن فرانسوی - قرآن در اسلام - شیعه در اسلام  - بدایة الحکمه - نهایة الحکمه - اصول فلسفه و روش رئالیسم - علی و فلسفه الهی - ولایت نامه - تعلیقه بر اسفار ملاصدرا - تعلیقه بر بحارالانوار - و  . . . .

علامه بزرگوار طباطبایی پس از عمری تلاش و مجاهدت در راه بندگی خدا و نشر اسلام عزیز در روز یکشنبه (18 محرم 1402 ) 24 آبان 1360 شمسی به محضرپروردگار و رفیق اعلی رحلت فرمود .  قبر او در مسجد بالاسر حضرت معصومه سلام الله علیها است و زیارتگاه اهل ولا.
از معنویت ، اخلاق ، و عرفان ایشان داستانها نقل شده و ارادت ایشان به اهلبیت عصمت زبانزد اهل دل است .
**** یک هفته مانده به رحلت دیگر جواب کسی را نمی داد . و سخن نمی گفت . فقط زیر لب (لا اله الا الله ) را زمزمه می کرد
**** در روزهای آخر کسی از او پرسید در چه مقامی هستید؟ فرمود : مقام تکلم . پرسید تکلم با چه کسی ؟   فرمود :با حق ****آخرین بار که حالش بد شد و راهی بیمارستان شد به همسرش فرمود : من دیگر بر نمی گردم
****ارادت ایشان به اهلبیت زبانزد بود . می فرمود :
باطن دنیا صلوات بر محمد و آل محمد  صلوات الله علیهم اجمعین  است .
**** هر سال در ایام فاطمیه ده روز در خانه اش عزا می گرفت.
**** میفرمود :
همه امامان علیهم السلام لطف دارند اما لطف امام رضا علیه السلام  محسوس است .
**** می فرمود :
من به حال این مردم که اینطور عاشقانه ضریح را می بوسند غبطه می خورم .
**** جایی فرموده بود : ای کاش بنده یک مرثیه خوان حضرت سیدالشهدا علیه السلام بودم .
**** در مجلس عزای امام حسین علیه السلام می رفت و می فرمود :
ما برای سیاهی لشگر بودن شرکت می کنیم .
**** ایشان اشعار زیبایی هم دارند ولی  یک شعراز ایشان نقل می کنم و در صورت توفیق در فرصت دیگر شعری از آن عزیز درج می کنم

مـــهر خـوبان دل و دیــن از همه بـی پروا برد
رخ شــــطرنج نبرد آنــــچه رخ زیبا بـــــرد
تو مـــپندار که مجنون سَرِ خود مجنون گـشت
از ســمک تا به سمایش کِشش لیـــلی بــرد
من به ســرچــشمه خورشید نه خود بـردم راه
ذره ای بــــــودم و مــهر تو مـــرا بالا بـــرد
من خسی بی ســر و پایم که به سیل افــــتادم
او که مـی رفـــــــت مرا هم به دل دریا بـرد
جام صهبا ز کــجا بـود؟ مگر دســت کــه بود
که به یک جلوه دل و دین ز همه یک جا برد
خم ابــــروی تو بود و کــف میــــنوی تو بود
که دریـــــن بزم بـــگردید و دل شیدا بـرد
خودت آموختی ام مهر و خودت سوخـــتی ام
با برافروخـــــته رویی که قرار از ما بــــرد
همه یاران به ســـــر راه تـــو بودیم ولــــــی
غــــم روی تو مرا دید و دلم یــغما بــرد
همه دل باخته بودیم و پریشان که غمت
همه را پشت ســر انداخت مرا تنــها برد

۰ نظر ۲۳ آبان ۸۴ ، ۱۲:۰۰
فتحی