مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۲ مطلب با موضوع «امام سجاد (ع)» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۸

ولادت امام سجاد علیه السلام

زینت عبادت کنندگان (ولادت امام سجاد علیه السلام(

شناسنامه امام سجاد علیه السلام

امام چهارم علی بن الحسین ملقب به «زین العابدین» و «سید السجادین» در پنجم شعبان سال ۳۸ هجری در مدینه به دنیا آمد. مادر گرامی ایشان شهربانو دختر یزدْگِرد (آخرین پادشاه ساسانی) است. امام سجاد علیه السلام دوران رشد خود را در عهد امامت امام مجتبی علیه السلام و پدر خود حسین بن علی علیه السلام سپری کرد. در کربلا حاضر شد، اما به دلیل بیماری نتوانست در جنگ شرکت کند. پس از آن قریب سی و چهار سال، یعنی تا سال 94 قمری، رهبری شیعه را بر عهده داشت. ابوالحسن و ابومحمد از کنیه های مشهور امام سجادعلیه السلام است و القاب مشهوره آن حضرت: زین العابدین و سید الساجدین و العابدین و زکی و امین و سجّاد و ذوالثّفنات و نـقـش نـگـیـن آن جناب به روایت حضرت صادق علیه السلام «اَلْحَمْدُللّهِ الْعَلِی» بوده و به روایت امام محمد باقرعلیه السلام «اَلْعِزَّةُ لِلِّه» و به روایت حضرت ابوالحسن موسی کاظم علیه السلام، «خَزِی وَ شَقِی قاتِلُ الْحُسَینِ بْنِ عَلی علیه السلام» بوده است. امام سجاد علیه السلام در سال 94 ق. به تحریک ولید بن عبد الملک مسموم گردید و به شهادت رسید و در کنار امام مجتبی علیه السلام در بقیع مدفون شد.

 

شهربانو سلام الله علیها، مادر امام علی بن الحسین علیهما السلام

مادر امام زین العابدین علیه السلام شهربانو، ملکه ایران، دختر یزدگرد است
لطفا ادامه مطلب را بخوانید
۰ نظر ۲۰ فروردين ۹۸ ، ۱۴:۱۰
فتحی
شنبه, ۶ اسفند ۱۳۸۴

خطبه امام سجاد(ع)

سلام برامام سجادعلیه السلام ویران کننده کاخ یزید

چون روز جمعه فرا رسید یزید یکى از خطباى مزدور خود را به منبر فرستاد و دستور داد هر چه تواند به على و حسین علیهما السلام اهانت نماید و در ستایش شیخین و یزید سخن براند، و خطیب چنین کرد . حضرت سجاد (علیه السلام ) به خطیب فرمود : خشم خداوند را برای رضایت مخلوقش کسب کردی . . . . و فرمود ای یزید بگذار من براین چوبها بالا روم و سخنی بگویم که موجب رضای خدا و ثواب برای مردم باشد .  یزید از قبول این پیشنهاد سرباز زد و مردم از یزید مصرانه خواستند تا امام سجاد علیه السلام نیز به منبر رود.
بالاخره در اثر پافشارى شامیان، یزید موافقت کرد که امام به منبر رود.
آنگاه حضرت سجاد علیه السلام به منبر رفته و پس از حمد و ثناى الهى خطبه ‏اى ایراد کرد که همه مردم گریستند و بیقرار شدند:

در قسمت اول حمد خداوند و نصیحت به مردم فرمودند که می توانید در اینجا ببینید  و در ادامه چنین فرمودند :
پس هرکس مرا شناخت که شناخته است ، و هرکس نشاخت من خود را با حسب و نسب معرفی می کنم
اى مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسى هستم که حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف و سعى کنندگانم، من فرزند بهترین حج کنندگان و لبیک گویان هستم، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبرى هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصى سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهى برد و به مقام قرب ربوبى و نزدیکترین جایگاه‏مقام بارى تعالى رسید، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نمازگزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحى کرد، من فرزند محمد مصطفى و على مرتضایم، من فرزند کسى هستم که بینى گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.

من پسر آن کسى هستم که در حضور پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه مى‏رزمید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنى به خدا کفر نورزید، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگانم، من فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یارى کرد، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد، من فرزند بهترین قریشم، من پسر اولین کسى هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت، من پسر اول سبقت گیرنده‏اى در ایمان و شکننده کمر متجاوزان و از میان برنده مشرکانم، من فرزند آنم که به مثابه تیرى از تیرهاى خدا براى منافقان و زبان حکمت عباد خداوند و یارى کننده دین خدا و ولى امر او، و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهى بود.

او جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحى، راضى به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزه ‏دار، پاکیزه از هر آلودگى و بسیار نمازگزار بود . او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید. او داراى قلبى ثابت و قوى و اراده‏اى محکم و استوار و عزمى راسخ بود وهمانند شیرى شجاع که وقتى نیزه‏ها در جنگ به هم در مى‏آمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراکنده مى‏ساخت.
او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است که مکى و مدنى و خیفى و عقبى و بدرى و احدى و شجرى و مهاجرىاست، که در همه این صحنه‏ها حضور داشت.او سید عرب است و شیر میدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسین.
آرى او، همان او (که این صفات و ویژگیهاى ارزنده مختص اوست) جدم على بن ابى طالب (علیه السلام ) است .

ای مردم من فرزند فاطمه زهرایم ( سلام الله علیها ) من فرزند سرور زنانم ، من فرزند طاهره بتولم ، من فرزند پاره تن رسولم من فرزند خدیجه کبرایم .
منم فرزند کسی که به ظلم کشته شد ، منم فرزند کسی که سر او را از قفا جدا کردند ، منم فرزند کسی که تشنه جان داد  منم فرزند کسی که جسمش در کربلا افتاد ، منم فرزند کسی که عمامه و عبایش را به غارت بردند  ، منم فرزند کسی که فرشتگان آسمان برایش گریه کردند  ، منم فرزند کسی که پیکرش به خون غلطید  ، منم فرزند کسی که جنیان در زمین و پرندگان در هوا بر او نوحه کردند  ، منم فرزند کسی که سرش بر بالای نیزه رفت و به هدیه برده شد  ، منم فرزند کسی که خانواده اش را اسیر کردند و از عراق به شام بردند ، منم فرزند کسی که آب را به روی او بستند در حالی که برای همه مخلوقات آزاد بود  ، منم فرزند کسی که غسل و کفن نداشت  ، منم فرزند کسی که در کربلا حرمت حریم او را شکستند  ، منم فرزند کسی که بدنش در یک جا و سرش در جای دیگر است  ، منم فرزند کسی که در اطرافش جز دشمن کسی را ندید  ، منم فرزند کسی که خانواده اش را اسیر کردند و به شام سوغات آوردند  ، منم فرزند کسی که یاور و حامی نداشت  ، منم فرزند کسی که خیمه اش را دشمنان آتش زدند .  . . . . 

در این هنگام فریاد شیون و ضجه از مردم بلند بود و یزید بیمناک شد .  براى آنکه مبادا انقلابى صورت پذیرد به مؤذن دستور داد تا اذان گوید تا بلکه امام سجاد علیه السلام را به این نیرنگ ساکت کند!
مؤذن برخاست و اذان را آغاز کرد، همین که گفت: الله اکبر، امام سجاد علیه السلام فرمود : چیزى بزرگتر از خداوند وجود ندارد.
و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام علیه السلام فرمود: موى و پوست و گوشت و خونم به یکتائى خدا گواهى مى ‏دهد.
چون مؤذن گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام سجاد علیه السلام عمامه خویش از سر برگرفت و به مؤذن گفت: تو را بحق این محمد که لحظه ‏اى درنگ کن، آنگاه روى به یزید کرد و گفت: اى یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویى جد من است، همه مى ‏دانند که دروغ مى ‏گوئى، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روى ستم کشتى و مال او را تاراج کردى و اهل بیت او را به اسارت گرفتى؟ ! این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت: بخدا سوگند اگر در جهان کسى باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟ ! آنگاه فرمود : اى یزید! این جنایت را مرتکب شدى و باز مى‏گویى: محمد رسول خداست؟ ! و روى به قبله مى استى؟ ! واى بر تو! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند.
پس یزید فریاد زد که مؤذن اقامه بگوید! در میان مردم هیاهویى برخاست، بعضى نماز گزاردند و گروهى نماز نخوانده پراکنده شدند.

۰ نظر ۰۶ اسفند ۸۴ ، ۰۸:۴۹
فتحی