مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

یادداشت های فتحی

مهرخوبان

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اخلاق و عرفان» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۵

ویژگی های روزه دار واقعی

 روزه دار واقعی از نظر حضرت امام صادق علیه السلام

مولاى ما حضرت صادق علیه السّلام وصیت فرموده که:

1)    هرگاه روزه هستى باید گوش و چشم و پوست و همه اعضاى تو روزه باشند، یعنى از انجام محرّمات بلکه مکروهات دورى کنند

2)    و نیر فرمود: گاه روزه تو نباید همانند روز افطار تو باشد،

3)     و همچنین فرمود: روزه نه همین خوددارى از خوردن و آشامیدن تنهاست،

4)    بلکه باید در هنگام روزه، زبان خود را از دروغ نگاه دارید،

5)    و دیده هاى خود را از حرام بپوشانید

۰ نظر ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۵۲
فتحی
يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵

صفحه ای از چهل حدیث

صفحه ای از چهل حدیث

. . . . ما بیچاره ها که از مشاهدات و تجلیات به کلی محرومیم از ایمان به این معانی هم، که خود یک درجه از کمال نفسانی است و ممکن است ما را به جایی برساند، دوریم. از مرتبه علم که شاید بذر مشاهدات شود، نیز فرار می کنیم، و چشم و گوش خود را به کلی می بندیم و پنبه غفلت در گوش ها می گذاریم که مبادا حرف حق در آن وارد شود. 
اگر یکی از حقایق را از لسان عارف شوریده یا سالک دلسوخته یا حکیم متألهی بشنویم، چون سامعه ما تاب شنیدن آن ندارد و حب نفس مانع شود که به قصور خود حمل کنیم، فوراً او را مورد همه طور لعن و طعن و تکفیر و تفسیقی قرار می دهیم و از هیچ غیبت و تهمتی نسبت به او فروگذار نمی کنیم.

۰ نظر ۰۸ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۴۱
فتحی
پنجشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۳

شهادت حضرت صادق (ع)

شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام به همه شیعیان آن حضرت تسلیت با د

 شعر و نوحه شهادت حضرت را از اینجا بخوانید

کلمات قصارامام صادق (ع(

1)                طلبتُ الجنة، فوجدتها فى السخاء :بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در بخشندگى و جوانمردى یافتم.

2)                 و طلبتُ العافیة، فوجدتها فى العزلة: و تندرستى و رستگارى را جستجو نمودم، پس آن را در گوشه‏گیرى (مثبت و سازنده) یافتم.

3)                 و طلبت ثقل المیزان، فوجدته فى شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله »  و سنگینى ترازوى اعمال را جستجو نمودم، پس آن را در گواهى به یگانگى خدا تعالى و رسالت حضرت محمد (ص) یافتم.

4)                 و طلبت السرعة فى الدخول الى الجنة، فوجدتها فى العمل لله تعالى: سرعت در ورد به بهشت را جستجو نمودم، پس آن را در کار خالصانه براى خداى تعالى یافتم.

5)                 و طلبتُ حب الموت، فوجدته فى تقدیم المال لوجه الله: و دوست داشتن مرگ را جستجو نمودم، پس آن را در پیش فرستادن ثروت (انفاق) براى خشنودى خدا یافتم.

6)                و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها فى ترک المعصیة: و شیرینى عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در ترک گناه یافتم.

7)                 و طلبت رقة القلب، فوجدتها فى الجوع و العطش: و رقت (نرمى) قلب را جستجو نمودم، پس آن را در گرسنگى و تشنگى (روزه) یافتم.

8)                 و طلبت نور القلب، فوجدته فى التفکر و البکاء: و روشنى قلب را جستجو نمودم، پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.

9)                 و طلبت الجواز على الصراط ، فوجدته فى الصدقة: و (آسانى) عبور بر صراط را جستجو نمودم، پس آن را در صدقه یافتم.

10)            و طلبت نور الوجه، فوجدته فى صلاة اللیل: و روشنى رخسار را جستجو نمودم، پس آن را در نماز شب یافتم.

11)            و طلبت فضل الجهاد، فوجدته فى الکسب للعیال: و فضیلت جهاد را جستجو نمودم، پس آن را در به دست آوردن هزینه زندگى زن و فرزند یافتم.

12)            و طلبت حب الله عزوجل، فوجدته فى بغض اهل المعاصى: و دوستى خداى تعالى را جستجو کردم، پس آن را در دشمنى با گنهکاران یافتم.

13)            و طلبت الرئاسة، فوجدتها فى النصیحة لعبادالله: و سرورى و بزرگى را جستجو نمودم، پس آن را در خیرخواهى براى بندگان خدا یافتم.

14)            و طلبت فراغ القلب، فوجدته فى قلة المال: و آسایش قلب را جستجو نمودم، پس آن را در کمى ثروت یافتم.

15)            و طلبت عزائم الامور، فوجدتها فى الصبر :و کارهاى پر ارزش را جستجو نمودم، پس آن را در شکیبایى یافتم

16)            و طلبت الشرف، فوجدته فى العلم: و بلندى قدر و حسب را جستجو نمودم، پس آن را در دانش یافتم.

17)            و طلبت العبادة فوجدتها فى الورع: و عبادت را جستجو نمودم، پس آن را در پرهیزکاری یافتم .

18)            و طلبت الراحة، فوجدتها فى الزهد: و آسایش را جستجو نمودم، پس آن را در پارسایى یافتم.

19)            و طلبت الرفعة، فوجدتها فى التواضع: برترى و بزرگوارى را جستجو نمودم، پس آن را در فروتنى یافتم.

20)            و طلبت العز، فوجدته فى الصدق: و عزت (ارجمندى) را جستجو نمودم، پس آن را در راستى و درستى یافتم.

21)            و طلبت الذلة، فوجدتها فى الصوم: و نرمى و فروتنى را جستجو نمودم، پس آن را در روزه یافتم.

22)            و طلبت الغنى، فوجدته فى القناعة: و توانگرى را جستجو نمودم، پس آن را در قناعت یافتم.

23)           و طلبت الانس، فوجدته فى قرائة القرآن: و آرامش و همدمى را جستجو نمودم، پس آن را در خواندن قرآن یافتم.

24)            و طلبت صحبة الناس، فوجدتها فى حسن الخلق: و همراهى و گفتگوى با مردم را جستجو نمودم، پس آن را در خوشخویى یافتم.

25)            و طلبت رضى الله، فوجدته فى برالوالدین: و خوشنودى خدا تعالى را جستجو نمودم، پس آن را در نیکى به پدر و مادر یافتم.

(مستدرک الوسائل ، ج 12، ص 173 - 174، ح 13810)

    

 http://www.arshnews.ir/images/docs/000117/n00117633-b.jpg

اندرزهاى دهگانه

مردى از امام صادق (ع) اندرزى درخواست نمود! آن حضرت به او فرمودند:

1)                اگر خداى تعالى روزى را به عهده گرفته است غصه خوردنت براى چیست؟!

2)                 اگر روزى تقسیم شده است، حرص و آز براى چیست؟!

3)                 و اگر سنجش (در قیامت) حق است، پس ثروت اندوزى براى چیست؟!

4)                 و اگر عوض دادن خداى تعالى حق است، پس بخل ورزیدن براى چیست؟!

5)                 و اگر کیفر الهى آتش دوزخ است، پس گناه براى چیست؟!

6)                 و اگر مرگ حق است، پس شادمانى براى چیست؟!

7)                 و اگر (کارنامه) اعمال بر خدا عرضه مى‏شود، پس فریب براى چیست؟!

8)                 و اگر گذر کردن بر صراط حق است، پس خودپسندى براى چیست؟!

9)                 و اگر تمام چیزها به قضا و قدر است، پس اندوه براى چیست؟!

10)           و اگر دنیا ناپایدار است، پس اعتماد و آرامش به آن براى چیست؟!

(خصال صدوق ، ج 2، ص 450)

با استفاده از سایت شهید آوینی

۱ نظر ۳۰ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۶
فتحی
پنجشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۳

میزان نیاز ما به معصوم

ولادت حضرت امام باقر(علیه السلام ) و حلول ماه با عظمت رجب را به همه دوستان تبریک می گویم

****************

جابر ابن عبدالله انصاری یکی از سابقین در اسلام است که از روزهای نخست با پیامبر(صلی الله علیه و آله) بیعت نمود و در اغلب جنگها در رکاب آن حضرت بود .او علاوه بر میدان جنگ و جهاد در میدان علم و معارف الهی نیز چهره ممتازی به شمار می رود، وازعلوم ومعارف خاندان رسالت بهره های زیادی اندوخته ، و در نقل آثار و احادیث پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) و امامان شیعه شهرت فراوانی دارد.
افتخار و سعادت دیگر جابر این است که به سبب عمر طولانی توفیق معاشرت و استفاده از محضر هفت تن از چهارده معصوم (علیهم السلام) را داشته است .

 

 

با این مقدمه توجه شما دوستان عزیز را به جریان ملاقات او با حضرت امام باقر (علیه السلام(  جلب می کنم :
روی أن جابر بن عبد الله الأنصاری رضی الله عنه ابتلی فی آخره بضعف الهرم و العجز فزاره محمد بن علی الباقر (علیه السلام) فسأله عن حاله
فقال أنا فی حالة أحب فیها الشیخوخة على الشباب و المرض على الصحة و الموت على الحیاة
فقال (ع) أما أنا یا جابر فإن جعلنی الله شیخا أحب الشیخوخة و إن جعلنی شابا أحب الشیبوبة و إن أمرضنی أحب المرض و إن شفانی أحب الشفاء و الصحة و إن أماتنی أحب الموت و إن أبقانی أحب البقاء
فلما سمع جابر هذا الکلام منه قبل وجهه و قال صدق رسول الله ( صلی الله علیه و آله ) فإنه قال ستدرک لی ولدا اسمه اسمی یبقر العلم بقرا کما یبقر الثور الأرض فلذلک سمی باقر علم الأولین و الآخرین أی شاقه

 

 

(از کتاب مسکن الفئواد – نوشته شهید ثانی - ص87 )

 

 

***************************

 

 

ترجمه: جابر در آخر عمر به ضعف و پیری مبتلا شد ، امام باقر (علیه السلام ) به دیدار او رفت و از حال او پرسید. جابر گفت حالی دارم که در این حال پیری را بر جوانی ، و بیماری را بر تندرستی ،ومردن را به زیستن ترجیح می دهم.
امام باقر (علیه السلام ) فرمود : اما من اگر خدا مرا پیر گرداند ، حال پیری را دوست میدارم ،واگر جوان سازد جوانی را. اگر بیمار سازد بیماری را و اگرشفا دهد شفا و سلامتی را دوست دارم ، اگر بمیراند مردن را دوست میدارم و اگر زنده بدارد زندگی را.

 

 

جابر چون این سخنان را شنید صورت آن حضرت را بوسید و عرض کرد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) راست فرمود . او به من فرمود : یکی از فرزندان مرا خواهی دید که نام او نام من است ، و مشکلات علم را خواهد شکافت چنان شکافتنی که زمین را شخم می زنند . واز این جهت به او لقب باقر علم اولین و آخرین خواهند داد

 

 

*************************

 

 

 

 

 

بعضی بزرگان فرموده اند از این گفتار امام برمی آید که جابر در مقام صبر بوده ولی سخن امام باقر (علیه السلام) مربوط به مقام رضاست.

 

 

 

 

یکی درد و یکی درمان پسندد                        یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و دردو وصل و هجران                 پسندم آنچه را جانان پسندد

 

 

 

 

آری دوستان عزیز می بینیم که حتی جابر ابن عبدالله نیز پس از یک عمر استفاده از آموزش ها و راهنمایی معصومین به قله نهایی تکامل نمی رسد و از «استاد خاص» که خدای متعال برای انسانها تعیین فرموده بی نیاز نمی شود . پس وضع ما چگونه خواهد بود ؟ !!

۰ نظر ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۵۴
فتحی
شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۲

مژده رسول خدا (ص)

 در آخرین جمعه ماه شعبان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطبه ای فرمودند
 و مردم را به مهمانی خدا مژده دادند :

خطبه شعبانیه پیامبر اکرم ( ص)

ای مردم!
ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو کرده است.
ماهی که نزد خدا، بهترین ماههاست و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعتهایش بهترین ساعتهاست.

ماهی که در آن شما را به مهمانی خدا دعوت کرده اند و شما در آن از اهل کرامت خدا شده اید.
نفسهای شما در آن ثواب تسبیح و ذکر خدا دارد و خواب شما ثواب عبادت.
اعمال شما در آن پذیرفته است و دعاهای شما مستجاب، پس، از پروردگار خویش با نیت های راستین و دلهای پاک، بخواهید که توفیق روزه این ماه و تلاوت قرآن در آن را به شما عنایت فرماید.

 شقی و بدبخت، آن کسی است که در این ماه بزرگ، از آمرزش خدا بی بهره شود.
در این ماه با گرسنگی و تشنگیتان، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را بیاد آورید.
به فقیران و درماندگان کمک و تصدیق کنید.
   به پیران و کهنسالان احترام و ارج بنهید.

لطفا بقیه را در ادامه مطلب بخوانید

۰ نظر ۱۵ تیر ۹۲ ، ۱۰:۰۵
فتحی
پنجشنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۲

کتابی در باره توبه

معرفی کتابی از ایت الله مظاهری

مجموعۀ مباحث «سیر و سلوک» معظّم له، مشتمل بر یک مقدّمه و چند دفتر است.

کتاب توبه، دفتر دوّم از دفاترِ این مجموعه است و مباحث آن که به شرح و تبیین منزل دوّم از منازل سیر و سلوک یعنی «منزل توبه» اختصاص دارد، در طول سال‌های مختلف، توسّط حضرت آیت ‌الله العظمی مظاهری«مدّظلّه‌العالی» در درس‌گفتارهایی اخلاقی، در مسجد حکیم اصفهان بیان گردیده و پس از تنظیم، تحقیق و ویرایش و سپس بازبینی نهائی معظّم له، به صورت حاضر و در ده فصل ارائه می‌گردد:

 

فصل اوّل ، پس از مروری بر مباحث گذشته، به بیان تعاریف و کلیّات منزل توبه می‌پردازد.

 

در فصل دوّم، ارکان توبه که عبارتند از: احساس ندامت، اظهار ندامت، عزم اصلاح و اصلاح عملی، تشریح شده است. در این فصل معلوم می‌شود که اساس منزل توبه، رسیدن به حالت توبه یعنی احساس حقیقی ندامت و شرمندگی در برابر خداوند متعال است و سایر ارکان توبه، پس از آن خودبه‌خود محقّق می‌شود. 

 

در فصل سوّم، اثبات می‌گردد که پذیرش توبه از سوی پروردگار متعال، هیچ شرطی ندارد و شرایط ظاهری که در قرآن و روایات، برای توبه بیان گردیده، برّرسی می‌شود. بر اساس دیدگاه آیت الله العظمی مظاهری«مدّظلّه‌العالی»، توبۀ هنگام مرگ و حتّی توبۀ پس از مرگ و در جهنّم نیز، اگر حقیقی و خالصانه باشد، مورد پذیرش خدای تعالی واقع می‌شود.

 

فصل چهارم کتاب، ضرورت امیدواری به رحمت واسعۀ خداوند متعال را یادآوری می‌کند و به تشریح دو فضیلت خوف و رجاء، می‌پردازد.

 

در فصل پنجم، ده راهکار اساسی برای رسیدن به حالت ارزشمند توبه بیان می‌شود.

 

در فصل ششم، به دوازده ثمره، از ثمرات دستیابی به حالت توبه، اشاره شده است.

 

فصل هفتم، توبه را به دو قسم کلّیِ توبه از حقّ الله و توبه از حقّ‌ النّاس، منقسم می‌کند و نحوۀ توبه از هر دو قسم را بیان می‌دارد.

 

در فصل هشتم، مراتب توبه که عبارتند از توبۀ عوام، توبۀ خواص و توبۀ اخصّ‌الخواص، تشریح می‌گردد. بر اساس مطالب این فصل، هیچ کس نباید خود را بی‌نیاز از توبه بداند و توبه صرفاً مربوط به افراد گناهکار نیست؛ بلکه هرگونه ترک اولی برای خواص و توجّه به غیر حق تعالی برای اخصّ‌الخواص، توبه را بر آدمی واجب می‌سازد. 

 

فصل نهم، تأثیر توسّل و شفاعت در پذیرش توبه را بازگو می‌کند.

 

در فصل دهم، به سایر اسباب آمرزش، نظیر اجتناب از گناه، انجام اعمال نیک و عقوبت دنیوی، اشاره می‌گردد.

 

متن کامل کتاب در اینجا قابل مشاهده است

۰ نظر ۰۹ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۹
فتحی
پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۱

رضایت خدا کجاست؟

رضایت خدا را چطور به دست آوریم؟

برای همه ما گاهی اوقات پیش میاد که می خواهیم دنبال یک کار خوب و با صواب بالا بریم .مثلا شرکت در یک مراسم دعا ، یا هیأت ، یا زیارت ، ویا . . . .  و درست همزمان با این کار پسندیده یک کار دیگه از ما خواسته میشه مثلا صله رحم ، رفتن به خانه یک فامیل و مهمونی یا . . . .
در چنین موقعی بهتر است چکار کنیم و کدوم کار را انجام بدیم ؟ خدا به کدوم بیشتر راضی هست؟

به نظرمیاد این مواقع دل ما بیشتر میل به رفتن همون مراسم دینی و لذت معنوی اون داره ، ولی آیا خود این تمایل ، نفسانی نیست ؟ آیا این هوای نفس نیست که مارا می کشونه به اون مراسمی که رفقا رو می بینیم ، کنار اونا باشیم ، لذت ببریم ؟
 آیا همیشه تشخیص ما درسته که دنبال همون کاری که خودمون میخواهیم بریم؟ همیشه می تونیم خودمون تشخیص بدیم که راه رسیدن به رضایت خدا چیست؟ یا بهترین روش رسین به ثواب کدومه؟

به نظر میاد کمی باید تامل کنیم .  به یک خاطره از آقای قرائتی توجه کنید:

من رفتم یک جایی بنده خدا باشم یک دسته گلی آب دادم، خانه پدر سه شهید مهمان بودم، گفتم می‌خواهم وضو بگیرم، گفت شیر آب توی سردآب است رفتم توی سردآب وضو که گرفتم این پدر سه شهید حوله آورد که من دست هایم را با آن خشک کنم وقتی وضو گرفتم گفت بفرما حوله.

گفتم حدیث داریم که کسی اگر وضو گرفت با حوله خشک نکند ثوابش سی برابر است من می‌خواهم خشک نکنم.

گفت حدیث نداریم اگر یک پیرمرد، پدر سه شهید که درد پا دارد، از این همه پله حوله برای تو آورد،  توی ذوقش نزنید و دل او را نشکنید؟

 من خیلی خجالت کشیدم ،تکانى خوردم و دیدم که حق با او است و من در عمل به این حدیث، باید شرایط دیگرى را هم مراعات کنم.
جاهایی که آدم می‌خواهد مقدس باشد اما عقلش کار نمی‌کند، همیشه نصف اینکه بعضی‌ مردم از دین فرار می‌کنند  برای این است که دین دست آدم‌هایی است که عقل گاهی دارند و گاهی ندارند.
باید حساب کنیم که الان وقت چی است؟ گاهی آدم وقتی قرآن می‌خواند باید قرآن خواندنش را هم کنار بزند.

۰ نظر ۲۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۱:۴۸
فتحی
يكشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۱

شیطان در نقش استاد عرفان

خاطره ای از عالم ربانی آیت‌الله سید موسی زرآبادی(ره)

زمانی که در قزوین امام جماعت بودم، به سیر و سلوک عرفانی می‌پرداختم. در این مسیر تا آنجا پیش رفتم که پرده‌ها از جلوی چشم من برداشته شد و دیگر دیوار، حائل برای من نبود؛ و به‌راحتی از داخل خانه، رهگذران را در کوچه و خیابان می‌دیدم!!
روزی در کنار سجاده نشسته بودم که صدایی از سقف آمد و می‌گفت: "حالا که به این مقام رسیدی اگر بخواهی به مقام‌های بالاتر برسی فقط یک راه دارد و آن ترک اعمال ظاهری است." (یعنی نماز، روزه، خمس و.... را باید ترک کنی!!) من گفتم: "اما من با استدلالات قطعی شرعی به این احکام رسیده‌ام و باید واجبات را تا زنده‌ام به‌جا آورم و هرگز حاضر نیستم آنها را ترک کنم. "آن صدا گفت: "پس کراماتی که به تو دادیم، پس می‌گیریم"!! گفتم: "به جهنم!"
تا این جمله را گفتم، تمام آن حال به‌ظاهر عرفانی از من گرفته شد! ولی آنچه بیشتر مرا عذاب می‌داد این بود که فهمیدم شیطان در حقیقت با این سیر و سلوک مرا بازیچه خودش قرار داده است!
بعد از یک هفته ناراحتی و غم زیاد، تصمیم گرفتم به رسول اکرم حضرت محمد(ص) متوسل شوم. توسلم نتیجه داد و غم و اندوه از من رفت. بعد از آن تلاش فوق‌العاده‌ای در انجام واجبات و مستحبات به‌کار بستم و از فضل پروردگار به چیزهایی رسیدم که حالات قبلی پیش آن ناچیز بود.

 ( منبع: مجله معارف)

۰ نظر ۰۶ فروردين ۹۱ ، ۱۲:۲۶
فتحی
پنجشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۰

چند کتاب اخلاقی

معرفی چند کتاب در موضوع اخلاق اسلامی

لازم به ذکر است آدرس اینتر نتی برخی از این کتابها را که دراینترنت موجود است و من می دانستم ،
در همین فهرست قرار دادم که برای مشاهده و مطالعه قابل استفاده باشد. امیدوارم موفق باشید.

1-                  معراج السعاده - ملا احمد نراقی

2-                  مقامات العالیه ( مختصر معراج السعاده) قابل مشاهده

2- چهل حدیث - حضرت امام خمینی مشاهده

3-اخلاق الهی - حضرت آیت الله مجتبی تهرانی

4- قلب سلیم - آیت الله شهید دستغیب

5-اخلاق اسلامی - آیت الله شهید دستغیب ( مشاهده )

6-اخلاق در قرآن - آیت الله مکارم شیرازی (مشاهده  جلد اول - جلد دوم - جلد سوم )

7- اخلاق اسلامی - استاد حسین انصاریان

8- شرح مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه - استاد حسین انصاریان  ( مشاهده 14 جلد )

9- اخلاق در قرآن - آیت الله مصباح یزدی (مشاهده  جلد اول - جلد دوم )

10-اخلاق اسلامی - آیت الله مشکینی

11-اخلاق اسلامی - ایت الله حائری شیرازی

12-اخلاق اسلامی - محمد تقی فلسفی

13- اخلاق حسنه - ملامحسن فیض کاشانی

14- محجة البیضاء - ملامحسن فیض کاشانی

15-حکمت عملی ( اخلاق ناصری ) سید محمد رضا غیاثی کرمانی ( مشاهده )


مشاهده کتابخانه اخلاق در سایت غدیر

۰ نظر ۰۲ تیر ۹۰ ، ۰۹:۲۱
فتحی
يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۸۹

خاطره ای از آقامجتبی تهرانی

 یک توصیه آیت الله آقا مجتبی تهرانی

تقی دژاکام در وبلاگ «آب و آتش» به نقل خاطره‌ای عبرت آموز از آیت‌ا... آقا مجتبی تهرانی پرداخته است. وی در این خاطره نوشته است:

خیلی سال پیش، ناگهان متوجه شدم که رفتارهای من عوض شده است. خیلی بد رفتار شده بودم، خیلی گناهانی که پیش‌تر از آن‌ها دوری می‌کردم مرتکب می‌شدم - هم زبانی و هم غیر زبانی - و کلاً متوجه شدم از آن شخص ِ یکی دو ماه پیش، بسیار فاصله گرفته ام. فکر می‌کنم آن روزها حاج آقا مجتبی جلسه نداشت؛ رفتم مسجد جامع چهلستون که ظهرها نماز می‌خواند. بعد از نماز به ایشان ماجرا را گفتم. حاج آقا پرسید: شغلت را عوض کرده‌ای؟ گفتم: نه. دیگر سؤال دوم را نپرسید. گفت: نماز اول وقتت را ترک کرده‌ای. برو رعایت کن، حل می‌شود. ناگهان یادم آمد کلاس‌های کانون زبان که همیشه ساعت یک بعد از ظهر تشکیل می‌شود، به علت تغییر ساعت رسمی کشور در دو نیمسال اول و دوم، درست مصادف شده است با اذان و نماز ظهر و عصر و من نمازم را وقتی به روزنامه می‌رسم، با دو سه ساعتی تأخیر می‌خوانم. همان طور که مسیر بازار تا روزنامه را رکاب می‌زدم، به این فکر می‌کردم که چگونه حاجی مثل یک طبیب، اول یک سؤال کرد و بعد بدون این‌که سؤال دیگری بکند، درد را تشخیص داد و نسخه را پیچید. ( نقل از هفته نامه پرتو سخن - ۱۳/۱۱/۸۹ )

۰ نظر ۱۷ بهمن ۸۹ ، ۱۰:۴۷
فتحی