نامه ده هزار استاد و مدرس
قسمتی از نامه ده هزار استاد و مدرس دانشگاههای کشور به مردم ایران
جبهه علمی، فرهنگی جنبش استادی ایران:
مردم شریف ایران! مجلس رِجَالٌ صَدَقوُا بر پا کنید!
. . . . . راهکارهای خروج از وضعیت فعلی:
الف) تشکیل مجلس رِجَالٌ صَدَقوُا؛ مجلس تراز گام دوم انقلاب اسلامی . . .
ب) بازگشت شعارهای انقلاب اسلامی . . .
ج) ارتقاء کیفیتهای مدیریت با تأسّی به الگو و مکتب شهید سلیمانی:
حال که آمریکای جنایتکار، سپهبد و سپهسالار ایران و اسلام؛ حاج قاسم سلیمانی را با ترور پنهان و در دل شب از ملّت ایران گرفت تا بهزعم خود درروند پیشرفتهای ایران خلل ایجاد کند، مردم ایران میتوانند با الگو قرار دادن این شهید بزرگوار، نمایندگانی با شاخصههای جدید روانه مجلس نمایند؛
مردم ایران به یُمن حماقت ترامپ در به شهادت رساندن سردار سلیمانی متوجه وجود مردان بزرگ و سرمایههایی گرانسنگ در کشور شدند؛ میلیونها انسان در تهران و شهرهای کوچک و بزرگ ایران قیام کرد و رستاخیزی واقعی و شانه به شانه افسانهها آفریدند، این قیام مردمی اینک اگر از سوی خود مردم، امتداد اجتماعی نیابد کار به سامان نخواهد شد. قیامکنندگان میتوانند استاندارهای معمول گذشته برای وکالت و مدیریت در کشور را در روزهای پسا ترور و پسا تشییع تغییر دهند. اکتشاف سلیمانی از سوی ملّت، توقع از کارگزاران و بهبود در روشهای حکمرانی را افزایش داده است، زیرا سپهبد سلیمانی به ملّت ایران نشان داد که مسئول و کارگزار ارشد یک سازمان و یک ساختار چابک انسانی، مدیر عالی و فرمانده بزرگ میتواند؛ پرکار و پرتلاش باشد امّا حقوق نجومی دریافت نکند. او به ما آموخت که میتوان عاشق شهادت بود و عاشقانه برای مردم کارکرد امّا برای خود و دختر و پسران خود، ویژه خواری و امتیاز طلبی نکرد؛ میشود مدیری ارشد و فرمانده ای عالیرتبه بود ولی ساده زیستی پیشه نمود؛ "حاج قاسم" به ما آموخت؛ ممکن است بهصورت مکرر به مأموریتهای خارجی رفت ولی حق مأموریتهای دلاری به خانه نیاورده و مانور تجمل نداد؛ میشود انقلابی بود امّا گرایشهای قبیلهای- سیاسی نداشت. میشود درجه بالای نظامی داشت ولی باروحیهای بسیجی کارکرد؛ میتوان همزمان در چند کشور و در جبهههای مختلف با دشمن جنگید امّا بر کسی منّت نگذاشت. میشود ولایتپذیری و اطاعت از رهبری حکیم را مهمترین شئون عاقبتبهخیری دانست امّا با همه مهربان بود. میشود مخلص و فداکار بود امّا تدبیر و مدیریت را در حدّ عالی به کاربست و در امور ملّت شُل کاری به خرج نداده و وجدان کاری داشت؛ میشود قهرمان میدانهای سخت بود امّا در میان مردم با رأفت و مهربانی زندگی و با آنها معاشرت صمیمانه و غیر تصنّعی داشت؛ میشود برای اسلام و نظام و برای ایران و مردم هزاران بار بیشتر از آرش غرور آفرید و در واقعیت از رستمِ افسانهها پیشی جست امّا خودشیفته و مغرور نشد. میتوان شبانهروزی کار و تلاش کرد امّا دنبال آوازه و شهرت نبود تا آنجا که در جلسات عمومی در مقابل چشمان امام "ظاهر" نشد؛ میشود در ولایتمداری بینظیر بود امّا طلبکار نظام و مردم نشده و برای خود و اطرافیان سهم خواهی ننمود، آری! ایرانیان! به همین خاطر او نه سلیمانی که یک "مکتب " بود؛ آنگاهکه فرمود؛ «سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یکراه، یک مدرسه درسآموز، با این چشم نگاه کنیم آنوقت اهمیت این قضیّه روشن خواهد شد.» پس اگر بخواهیم با این رَجُل صادق، "همانند جویی" کنیم و به مجلس "رِجَالٌ صَدَقوُا" دلالت شویم باید به اصول مکتب سردار سلیمانی ملتزم باشیم که عبارتاند از:
۱- باور قلبی و اجتماعی به اندیشه ولایی و اعتقاد عملی به ولایتفقیه
حاج قاسم معتقد بود «اگر ملّتی فاقد رهبری هوشمند، حکیم، بصیر و متقی باشد؛ آن ملّت شکست میخورد، گو اینکه میگفت باید توجّه کنیم که چرا بیداری اسلامی در کشورهای مثل مصر، تونس و لیبی پیروز نشد؟» و خودپاسخ داد که این ملّتها فاقد رهبری بصیر بودند... و بر آن بود که دلیل اصلی پیشرفت عظیمی که ایران را به قطب عالم اسلام تبدیل کرده، همانا رهبری و انسانهای فداکاری هستند که همپا و همراه با رهبری، گام برمیدارند.» موضوعی بنیادین که امروز دوست و دشمن بر آن صحه میگذارند که جایگاه ولایتفقیه از حیث علمی، عقلی و سیاسی در حفظ هویت ملّی و انقلابی ایران، جایگاهی ممتاز و بیبدیل بوده است ازاینرو ضمن بزرگداشت یاد و راه مبارک معمار کبیر انقلاب و جمهوری اسلامی ایران؛ حضرت امام خمینی ۷، از ۳۰ سال زعامت حکیمانه، متشرعانه و مردم سالارانه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظله العالی از طرف شما و نخبگان سپاسگزاری مینماید.
۲- تکلیفشناسی و انجاموظیفه
اصل دیگر در «مکتب سلیمانی»، «شناخت تکلیف و انجاموظیفه بهموقع و بهاندازه» است. حاج قاسم، هیچگاه در طول خدمت خویش دچار ترس و تردید و تزلزل نشد و از راه برنگشت بهخصوص با تهدید و تطمیع دشمنان ایران تغییر چهره نمیداد؛ با تردیدآفرینیها، دلش نلرزید و هرگز احساس پشیمانی نداشت! زیرا تکلیف برایش روشن و مشخص بود. آن را فهمیده بود و بر طبق آن عمل میکرد. با این حساب، بزدلانِ تکلیف ناشناس به درد نمایندگی ملّتی هفتهزارساله نمیخورند؛
۳- جهتگیری انقلابی و جهادی
«جهتگیری انقلابی و جهادی» جزو شاخصههای «مکتب سلیمانی» است. او جناحی نمیاندیشید ولی به فرموده رهبر معظم انقلاب به شدّت انقلابی بود. امّا چنانکه در سطرهای نخست نامه ذکر شد برخی میخواهند کارکردهای انقلابی را انکار کنند چون خود به خاطر تغییر چهره و سبک اشرافی و اتخاذ سیاست بیتفاوتی به امور ایران و اسلام، اصل انقلاب را با خدشه و انکار مورد خوانش قرار میدهند حتّی با گستاخی و فرار به جلو، حاج قاسِم جانبرکف و انقلابی را با مرضهای دل خود تحلیل میکنند؛ که باید از قول رهبری حکیم به آنها گفت «انقلاب و انقلابی گری خطّ قرمزِ قطعیِ حاج قاسم بود؛ این را بعضیها سعی نکنند کمرنگ کنند، این واقعیت او است؛ ذوب در انقلاب بود، انقلابی گری خطّ قرمز او بود. حاج قاسم در این عوالمِ تقسیم به احزاب گوناگون و اسمهای مختلف و جناحهای مختلف و مانند اینها نبود امّا در عالَم انقلابی گری چرا! به شدّت پایبند به انقلاب، پایبند به خطّ مبارک و نورانیِ امام راحل (رضوانالله علیه) بود.» ایرانیان عزیز! تابلوی خصال انسانی و انقلابی حاج قاسم پیش روی ماست. ما از ملاکهای مکتب حاج قاسم تنزل نمیکنیم زیرا اکنون به مجلس "رِجَالٌ صَدَقوُا" نیاز داریم؛
۴- خودسازی برای مقابله با خودخواهی
حاج قاسم اهل توجه، تذکر و خشوع، دائمالذکر، اهل مستحبات و اهل بکاء بود. رهبر معظم انقلاب در منزل سپهبد سلیمانی با تأکید بر اینکه جهاد بیرونی متکی به جهاد اکبر، یعنی جهاد درونی است، خطاب به دختر شهید فرمودند: «همه مردم عزادار و قدردان پدر شما هستند و این قدردانی در اثر اخلاص بزرگی است که در آن مرد وجود داشت، چراکه دلها به دست خداست و بدون اخلاص، دلهای مردم اینگونه متوجه نمیشود» پس باید اذعان نمود در چلة دوّم انقلاب مجلسِ دو چهره و دور از اخلاص، سمِّ مهلکی است که دیگر اجزای حکمرانی در ایران را به تباهی خواهد کشاند.
5- بیاعتقاد به مرزها در خدمت به ایران و اسلام
مردم شریف! حاج قاسم رزمندهای بدون مرز و میداندار دفاع از مستضعفان در جهان بود. چنانکه رهبری حکیم فرمودند؛ «میهن عزیز ما یک بخش مهمّی از امنیّتش محصول کار همین جوانان مؤمنی است که در زیر فرماندهی سردار شهید عزیزمان سالها کارکردند، تلاش کردند؛ اینها امنیّتآورند، برای کشور هم اینها امنیّت میآورند؛ بله! به کمک فلسطین و غزّه و دیگر مناطقی که به وجود آنها نیاز هست میروند امّا برای کشور خودمان امنیّت ایجاد میکنند. آن دشمنی که آمریکا او را تجهیز کرده است، نه برای عراق و سوریه، بلکه درنهایت برای ایران، ایران عزیز؛ داعش را درست کردند، نه برای اینکه فقط در عراق مسلّط بشود، هدف اصلی و نهایی، ایران بود. آنها میخواستند از این طریق، امنیت ما را، مرزهای ما را، شهرهای ما را، خانوادههای ما را دچار ناامنی و تشویش بکنند؛ اینها متوقف شدند به کمک همین جوانان مؤمن و عزیزی که رفتند و این تلاش بزرگ را انجام دادند.» با این وصف کیست که نداند مجلسی که تحت تأثیر رسانههای دشمن تمام همّ و غمّ خود را برای حرکت در درون مرزهای ایران مصروف کند و با مسائل همسایگان، منطقه و جهان بیارتباط باشد؛ دیر یا زود درخواهد یافت که باید از داخل خانههای مردمان وطنش با بیگانگان بجنگد؛ پس آنها که توانایی فهم این نیاز بدیهی را ندارند لایق نمایندگیِ حفاظت همه جانبه از این مرز پر گُهر نمیدانیم؛
6- شجاعت در اقدام و بصیرت در تدبیر
سپهبد سلیمانی با تکیهبر ایمان و اخلاص، تدبیر و عقلانیت، شجاعتی وصفناپذیر و بصیرتی کمنظیر داشت. رهبر حکیم انقلاب در دیدار مردم قم، ابراز داشتند: «شهید سلیمانی، هم شجاع بود، هم باتدبیر بود؛ صِرف شجاعت نبود؛ بعضیها شجاعت دارند امّا تدبیر و عقل لازم برای به کار بردن این شجاعت را ندارند. بعضیها اهل تدبیرند امّا اهل اقدام و عمل نیستند، دل و جگر کار را ندارند. این شهید عزیزِ ما، هم دل و جگر داشت - به دهان خطر میرفت و ابا نداشت؛ نهفقط در حوادث این روزها، [بلکه] در دوران دفاع مقدّس هم در فرماندهی لشکر ثارالله همینجوری بود؛ خودش و لشکرش- هم باتدبیر بود؛ فکر میکرد، تدبیر میکرد، منطق داشت برای کارهایش. این شجاعت و تدبیرِ توأمان، فقط در میدان نظامی هم نبود، در میدان سیاست هم همینجور بود؛ بنده بارها به دوستانی که در عرصه سیاسی فعّالاند این را میگفتم؛ رفتار او را، کارهای او را [میدیدم]. همچنین در عرصه سیاست، هم شجاع بود، هم باتدبیر بود؛ سخنش اثرگذار بود، قانعکننده بود، تأثیرگذار بود. از همه اینها بالاتر، اخلاص او بود، با اخلاص بود؛ این ابزار شجاعت و ابزار تدبیر را برای خدا خرج میکرد؛ اهل تظاهر و ریا و مانند اینها نبود.»
لذا وقتی بسیاری مرعوب دشمن بودند، خطاب به رئیسجمهور آمریکا میگفت: «ترامپ قمارباز! من حریف تو هستم. شما برای ما خطونشان میکشید؟ ایران را نمیخواهد، نیروهای مسلح ایران را نمیخواهد؛ من حریف شما هستم؛ نیروی قدس حریف شماست. بدانید هیچ شبی نیست که ما بخوابیم و به شما فکر نکنیم. به شما میگویم آقای ترامپ قمارباز! بدان در آنجایی که فکر نمیکنی، ما در نزدیک شما هستیم. ما ملّت شهادت هستیم، ما ملّت امام حسین; هستیم. بپرس! ما حوادث سختی را پشت سر گذاشتیم. بیا! ما منتظریم؛ ما مرد این میدان برای شما هستیم.»
ایرانیان عزیز! این وضع و حال فردی است که در میان ما زیست و از میان ما عروج کرد، اینک امّا نوبت ماست تا ریاکاران، بزدلان و خستگان را غربال کنیم و مجلسی نو دراندازیم؛
۷- باورمند به نصرت الهی و امیدآفرین
مردم شریف ایران! یکی از بیبرکتیها در حکمرانی سالهای اخیر در میان کارگزاران دور شدن از توجّه به قدرت لایزال الهی و تمرکز برآمریکا و اروپا برای نصرت ایران بود! امّا مکتب سلیمانی که همانا مکتب خمینی( سلامالله علیها) و خامنهای(مدظلهالعالی) است به ما میگوید این دوگانگی جزوی از شرک مدرن است؛
سپهبد سلیمانی به نصرت الهی باور و امیدی پایانناپذیر داشت او بارها در میانه محاصرة دشمن، طرحی نو درانداخت؛ تهدیدها را به فرصت تبدیل میکرد؛ او میدانست که با قدرتهای جنایتکار، باید باقدرتِ ایمان و مقاومت و اتّکا به نصرت الهی، مواجه شد. به وعده تخلفناپذیر خدا که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم» است ایمانی عمیق داشت، زیرا خدا یاری کنندگانش را نصرت میکند و ثبات قدم میدهد. کارهای او مصداق قطعی نصرت دین خدا بود و بر طبق وعده الهی، نصرت خدا نصیبش شد و آنکه را نصرت خدا شاملش شد، پیروز بوده و هیچ قدرتی را یارای تضعیفش نیست به همین خاطر اکنون یک گزاره در پیش ایرانیان شهرة عام و خاص است؛ که همانا "شهید سلیمانی" از "سردار سلیمانی" قدرتمندتر شده است؛
8- اجتناب از اشرافی گری
خوی کاخنشینی و اشرافی گری در هر مسئولی که باشد با ماهیت انقلاب اسلامی در تضاد است. تجمّل گرایی، مسئولین را از شأن مسئولیتشان دور کرده و به عامل گسیخته شدن پیوند آنها با مردم منجر میشود. ازجمله مختصات مکتب سردار سلیمانی، ساده زیستی و دوری از تجملگرایی بود. او سادهزیست بود امّا تظاهر به سادهزیستی نمیکرد. کارهای بسیار بزرگ را با امکانات محدود انجام میداد و نبود امکانات و یا دریغ کردن امکانات از سوی برخی کارگزاران دولتی، وی را از رنجها و غربتها خسته نمیکرد؛ هر جا فرماندهی میکرد با کمترین نیرو و امکانات بیشترین بازدهی را داشت. عشق به شهادت و ایمان به آخرت دو مانع اصلی آلودگی او به چرب و شیرینی دنیا شد و هرگز خوی اشرافی و دنیاطلبی پیدا نکرد. اینک با توجه به اخبار میدانی از شهرهای ایران که عطر و بوی مکتب سلیمانی در آنها پیچید میتوان دریافت که بسیجی عمومی از سوی مردم و گویی میثاقی نانوشته امّا همهگیر برای دور زدن کاندیداهای متمایل به گسترانیدن سفرههای اشرافی و اظهار نَه ای قاطع به آنها به مطالبهای فراگیر تبدیلشده است؛
ویژگیهای کاندیداهای همسو با مکتب سلیمانی
تردیدی وجود ندارد که اگر فردی از نامزدهای مجلس یازدهم به مکتب سردار سلیمانی اقتدا نماید، دارای روحیه و رفتاری متمایز از دیگران شده و به خصال نیکوی زیر آراسته خواهد شد؛ خصالی که مردم تشنه آن هستند؛
1- به نمایندگی مجلس بهعنوان یک شغل، کاسبی و غنیمت نگاه نمیکند.
2- مغرور نیست و خود را مناسبترین فرد برای خانة ملّت نخواهد دید و راه را برای شایستهتر از خود میگشاید.
۳- برای قرار گرفتن در این جایگاه به هر کار ناپسند و خلافی دست نخواهد زد.
۴- همواره و بهموقع بین خود و فتنههای رنگارنگ، مرز آفرین خواهد بود
۵- اختلافافکنی و وحدتشکنی نخواهد کرد.
۶- دست به تخریب رقبا و جریان رقیب نخواهد زد. بلکه بهصورت ایجابی به تعریف و تبیین گفتمان و نقشه راه خود خواهد پرداخت؛
۷- مصالح ملّی را فدای منافع حزبی نخواهد کرد.
۸- صلاحیتش اگر تأیید شد، آن را نشانهای برای کرامت ذاتی خویش تلقی نخواهد کرد و اگر با عدم احراز صلاحیت روبرو شد، یا نتیجه را میپذیرد و یا از راه قانونی به آن اعتراض کرده و اسیر وسوسههای دشمن نخواهد شد.
9- اگر موفق به کسب رأی شد، از سنگینی بار مسئولیت به خدا پناه بُرده و اگر موفق نشد، دیگران را به انواع بدیها متهم نخواهد کرد.
10- وقتی به مجلس ورود پیدا کرد، مردم را فراموش نکرده و سرگرم زندگی معمولی و تأمین منافع خود نخواهد شد.
11- رأیش را نخواهد فروخت و وارد زد و بندهای سیاسی با کارگزاران و باندهای قدرت و ثروت نمیشود.
۱۲- در گفتار و کردار از دایره رِجَالٌ صَدَقوُا تجاوز نمیکند.
۱۳- اگر بر اساس اسناد متقن مشخص شود؛ نماینده ای با گردش پول های کثیف به خانه ملّت راه یافته برای احترام به کرامت مردمان در ابطال اعتبار نامه او مجاهدت خواهد کرد.
۱۴- و...
ایرانیان عزیز! خواهیم دید اگر چنین نمایندگانی وارد مجلس شوند، مجلسی ترتیب خواهد یافت که مصداق رِجَالٌ صَدَقوُا است؛ سطح کار آیی و کارآمدی چنین مجلسی نیز افزایش خواهد یافت؛ زیرا همه حواسها در صحن چنین مجلسی متوجه خدا و امانتهای او یعنی مردم شریف و ایران بزرگ خواهد بود؛ یعنی همین چیزی که اینک مردم ایران به آن دلبستهاند و میدانند که راه کارآمدی دولت و کشور تشکیل مجلس رِجَالٌ صَدَقوُا و مجلس سلیمانی است و اگر این اتفاق فرخنده در اولین انتخابات چلّه دوم انقلاب اسلامی رخ دهد، امید برای ساخت "دولت اسلامی" و حصول به "جامعه اسلامی" و نهایتاً تحقق تمدن اسلامی افزایش خواهد یافت.
انتظار سلیمانی شدن ازمُلک سلیمان میگذرد و مُلک سلیمانی، دائر مدار مکتب سلیمانی است؛ شاید سلیمانی شدن از همهکس ساخته نباشد امّا مطالبه دنبال کردن راه و رسم او توسط نمایندگان مجلس، بیجا و زیاده نیست. اگر نمیتوانند مانند او باشند حداقل میتوانند شبیه او شوند و قدری از ویژگیهای او را داشته باشند. خلوص نیّت و اخلاص در عمل، ساده زیستی و پاک دستی فردی و خانوادگی، شجاعت و رشادت، پشتکار و کوشش، کارآمدی و مدیریت، سلامت و بصیرت، ولایتمداری و عشق به شهادت، انقلابی گری و معنویت، مردمگرایی و خدا مداری او را پیشه کنند، بدون شک چنین مجلسی هم میتواند عزتآفرین باشد و هم برای کشور و ایرانیان مشکلگشا.
پس ای ایرانیان شریف! اگر از عملکرد دولت و مجلس و دیگر ارکان اجرایی و نظارتی کشور ناراضی هستید و فاصله برخی از دولتمردان و وکلای راهیافته به مجالس پیشین را با مکتب سلیمانی زیاد میدانید اینک نوبت ساختار سازی پسا تشییع آن الگوی دوران است؛ زیرا قهر با صندوق نهتنها به نومیدی و ناکامی دشمنان و غرب نخواهد انجامید، بلکه آنها را دررسیدن به اهداف و توطئههایشان گستاختر خواهد کرد. ازاینرو اوّلین گام برای مقابله با دشمن، قرار نگرفتن در زمینی است که او ترسیم کرده و گام دوم خنثی کردن فتنهها و برنامههای فتنه گون آنها هست. پس ای ملّت نجیب و انقلابی! مُلک سلیمانی، مجلسِ سلیمانی میخواهد
پیش به سوی ایران آباد، آزاد و پیشرفته اسلامی
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
بیست و ششم بهمن ۱۳۹۸
ده هزار عضو جبهه علمی و فرهنگی در جنبش استادی ایران
منبع = سایت سازمان بسیج اساتید
متن کامل نامه و اسامی امضا کنندگان